به گزارش خبرگزاری برنا، با به پایان رسیدن اجرای نمایش «بزرگراه»، ابوالفضل حاجی علیخانی این نمایش را به عارف لرستانی و حسن جوهرچی که به تازگی از میان ما رفتهاند تقدیم کرد و در ادامه از حاضران خواست تا دقایقی به احترام روح هنرمندان تازه درگذشته بایستند.
عبدالرضا اکبری، اتابک نادری، مجید قناد،کاظم هژیرآزاد، فرهاد بشارتی ،شفیع اقا محمدیان و محمد خاتمی از جمله افرادی بودند که از اجرای شب گذشته این اثر دیدن کردند.
با آغاز جلسه نقد و بررسی که تحت عنوان «روایت صحنه» برگزار شد، حاجی علی خانی یادآور شد: «متن اولیه این اثر ۲۶ شخصیت داشت و اجرای آن چیزی حدود دو ساعت به طول میانجامید که در روند تمرینات مورد بازنگری قرار گرفت و با در نظرگرفتن ۱۶ کاراکتر برای آنُ مدت زمانش کوتاه شد. در راستای بازنویسی این اثر قصه نمایش تغییر نکرده است بلکه در دیالوگنویسی تفاوتهایی ایجاد شد.
وی با تاکید بر این که به پیام دادن مستقیم در نمایش اعتقادی ندارد درباره اینکه چقدر شخصیتهای این نمایش مستند و واقعی هستند گفت: «خانه حسامالدینی وجود ندارد اما مشابهتهایی وجود دارد . از آنجا که ادبیات و تاریخ ما دستمایه خوبی برای مضمونهای بکر است و من سعی کردهام دستمایه اکثر آثارم تاریخ باشد. کاراکتر آقا کمالالدین در تاریخ وجود داشته و همچون این کاراکتر شخصیتی چون سید حسن مدرس را میتوان مثال زد . همچنین سید جلال در تاریخ شخصیتی تاثیرگذار در زمان تعطیلی روزنامهها بوده است.
صمد چینی فروشان که به عنوان منتقد در این جلسه حضور داشت در ادامه سخنان ابوالفضل حاجی علیخانی گفت: «در موضوع کشف حجاب نشانی از قتل نداریم ولی کارگردان نمایش «بزرگراه» کشته شدن یکی از کاراکترها به دلیل کشف حجاب برای نشاندادن فشارها استفاده کرده است. در کلیت این داستان ما با ترکیبی از تاریخ و معاصر روبهرو هستیم . این اثر درام رئالیستی است که کارگردان سعی دارد با پرداختن به موضوعاتی چون کشف حجاب تصویر جامعتری از تاریخ را ارائه کند.
وی در ادامه نسبت به پروسه اجرا انتقاد کرد و آن را عاملی برای ایجاد سوالات متعدد و در ادامه سردرگمی در مخاطب دانست. چینی فروشان ادامه داد: «اگر مفاهیم نتوانند چیزی را با مخاطب در میان بگذارند صرفا به بیانیه و گفتارهای کلان تبدیل میشوند که تاثیری هم بر جامعه ندارد.
چینی فروشان تئاتر را عنصر فرهنگی و وسیله گفتوگو معرفی کرد و افزود: «هریک از عناصر داستانی باید برای مخاطب تعریف شود چراکه معنا پیدا نکردن آن تماشاگر را دچار سردرگمی میکند. ما در این اثر خانه را نماد جامعه کهنه و آسیب دیده با تاریخ پر از رنج و درد که برای رهایی و پیشرفت مبارزه میکند میبینیم، جامعهای با سنتهای فرهنگی. در این اثر گفته میشود که قرار است جادهای کشیده شود و خانه تخریب شد بنابراین اگر این رویکرد را بپذیریم وقتی تصویر را در ذهن نگه داریم تصاویر و بخش اول و نوع شخصیتپردازی آن برایمان سوالبرانگیز خواهد شد چراکه این کاراکترها افرادی هستند که نمیتوانند حتی یکدیگر را تحمل کنند.
وی ادامه داد: «در بخش دوم میبینیم بخش مشکلات و کلنجارهایی که در بخش اول دیده شد محور کار نبوده و نمیتوان گفت که شخصیتها درگیر و محتاج هستند. از سوی دیگر با ورود زنان کلید اصلی قصه نشان داده میشود که قرار است ما را به سمت مسایل اجتماعی سوق دهد و این در حالی است که وقتی زنان وارد صحنه میشوند تصویری از موجودی بیمحتوا و وراج و بیشخصیت از خود ارائه میکنند. در این بین این سوال پیش میآید که آیا این بخش نقدی بر وضعیت امروز است؟ یا تصویری سرهم شد برای رسیدن به بخش نهایی اثر؟
حاجی علی خانی در این باره تشریح کرد: «زن در صحنه نمایش کاراکتر حراف نیست، او حرف میزند و حرف برای گفتن دارد.
چینی فروشان تاکید کرد: «مساله ما در بحث درام و نوشتن یک داستان انتقال مفهوم به مخاطب فراگیر است و این داستان اگر بر اساس این ضرورت بود سیر تحول داستان موضوعات دیگری را در بر میگرفت. بخاطر صحنههای اولیه نادرست، تعریف ناجوری از موقعیت ارائه میشود که هدف کارگردان نیست. در درام نویسی باید ایده محوری وجود داشته باشد و با طرح اولیه باید بگویی که به مردم چه چیزی باید انتقال داده شود. اگر ایده درست انتخاب شود مسیر درست نیزپیش گرفته خواهد شد.
شقایق فتحی نیز در این نشست گفت: «در اینجا یک سوال مطرح است که چطور یک لیدر با هدف بزرگی که دارد مسیرش را تکمیل میکند؟ از گاندی تا امام خمینی (ره) چه کسانی همراهیشان کرد؟ آیا اینگونه نیست که مردم عادی با بزرگان همراه شدند تا هدفی والا تحقق یابد؟ در اینجا دو بحث وجود دارد که موضوع محتوایی و بحث نشانهها است که مدنظر ما بوده است. اگر حسامالدین یک لیدر و رهبر است و زیرزمین قصه آرامگاه شهدای این مسیر است آدمهای آن خانه قشرهای آن مملکت حساب میشوند. من فکر میکنم کاراکترهای دیگر که در کنار حسامالدین قرار میگیرند تکمیلکننده شخصیت این کاراکتر هستند چراکه اگر نباشند نمیتوان درک درستی از شهدا و این شخصیت داشت. رفتارهای نادرست دیگر کاراکترهای نمایش نسان از این است که این افراد از مسیر اصلی خارج شدهاند.
چینی فروشان نیز در ادامه نقد کرد: «اگر محور قصه کاراکتر مرد است باید داستان او را اثبات کند. در این اثر داستانها کمکی به فرآیند درام و انتقال معنا نمیکنند. ضرورت بر این است که ساختار درام در دل داستان تداوم پیدا کند.
وی تاکید کرد: «مشکل تئاتر این است که زبان مشترک ندارد و ما در جریان پرسوءتفاهمی به نام تئاتر زندگی میکنیم و تئاتر موجود پرسوءتفاهمی شده و به همین دلیل کار منتقد در جلسات نقد و بررسی بسیار سخت است.
این منتقد اظهار کرد: «انتظار درام مدرن این است که موضوع مشخصی انتخاب کند و ریز به ریز در راستای آن مفاهیم پیش رود. جدای از صحنه اول نمایش، ریتم این اثر، چیدمان صحنه، رنگبندی و دکور آن بسیار خوب بود و نمایش به خوبی فضای کهنه و قدیمی یک خانه را برای ما به تصویر میکشید.