به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری برنا، ابراهیم صادقی، ستاره بااخلاق تیم سایپا و اسبق تیم ملی ایران پس از پایان لیگ شانزدهم و در سن ۳۹ سالگی از فوتبال خداحافظی کرد و کفش هایش را آویخت. این بازیکن ۱۷ سال برای نارنجی پوشان توپ زد و هیچ گاه پیراهن تیم دیگری را بر تن نکرد. وی در گفتگو با خبرنگار برنا حرف های جالبی را بر زبان آورده که خواندنش را به شما توصیه می کنیم:
*به عنوان اولین سوال بگو که دوران بازنشستگی در این دو روز سخت گذشته یا آسان؟
الان حالم خیلی خوب است. تصمیم خداحافظی گرفتن بسیار سخت و دشوار است ولی پس از آن دیگر دشواری خاصی ندارد.
*به هفته آخر برگردیم. جایی که شما خطر سقوط را احساس می کردید و ممکن بود روز خداحافظی تو با سقوط سایپا همراه باشد.
روز پر استرسی بود و شرایط سختی را تجربه کردم. سه چهار روز پر التهاب را پشت سر گذاشتیم. سعی می کردم به بچه ها روحیه بدهم. بحث خداحافظی را رسانه ای نکرده بودیم که تمرکز تیم به هم نریزد وگرنه من از نیم فصل تصمیم گرفته بودم که خداحافظی کنم. باید در لیگ می ماندیم و خدا را شکر این اتفاق هم رخ داد.
*قبول دارید که خود سایپا کار را برای خودش اینقدر سخت کرد؟
ما هدف های بزرگی داشتیم. می خواستیم جزو سه چهار تیم بالای جدول باشیم اما بنا به دلایلی کار ما به جایی رسید که هفته آخر برای بقا در لیگ می جنگیدیم.
*این دلایل که می گویی چه چیزهایی بودند؟
دلایل زیادی بودند و درباره اش صحبت شده است. تغییرات عمده ای در تیم این فصل ما به وجود آمد. از تغییر مدیرعامل تا تغییر سرمربی و همچنین آمدن ۱۷ بازیکن جدید که نیاز به هماهنگی داشتند.
*از ابراهیم صادقی لیگ شانزدهم راضی بودی؟
من امسال، اولین فصلی بود که خیلی کم بازی کردم. فکر می کنم فقط یک یا دو بازی به طور کامل ۹۰ دقیقه را بازی کردم. بقیه بازی ها اکثرا در حد ۵ یا ۱۰ دقیقه به بازی گرفته شدم و چند بازی هم حدود ۶۰ دقیقه در زمین حضور داشتم. اما مساله این است که تیم ما کلا در این فصل خوب نبود و هیچ بازیکنی در حد تواناییش کار نکرد و اصلا بازیکن خوب نداشتیم.
*چه زمانی تصمیم گرفتی که باید خداحافظی کنی؟
از چند سال قبل با خودم عهد کرده بودم که هر وقت کمتر به بازی گرفته شدم باید خداحافظی کنم. این فصل این اتفاق افتاد. من ۳۹ سال داشتم و در این سن اگر به بازی گرفته نشوی بهتر است جای خودت را به یک جوان بدهی تا برای بعدا باشگاه به کار بیاید. ابتدا با خانواده صحبت کردم و با چند نفر مشورت کردم و سپس با باشگاه و کادر فنی در میان گذاشتم.
*نکته جالب و شاید عجیب بود که مراسمی برای تو تدارک دیده نشده بود و حتی چهار گوشه زمین را نبوسیدی و رفتی...
به خاطر شرایط حساس تیم در هفته آخر مراسمی تدارک دیده نشده بود. همه بعد از سوت پایان خوشحال بودیم و فرصت نشد که چهار گوشه زمین را ببوسم. هر کسی یک روز می آید و یک روز هم می رود. در فوتبال ما کمتر کسی وجود دارد که در بهترین شرایط از فوتبال خداحافظی کند.
*اما بازهم تو در حالی خداحافظی کردی که سایپا در لیگ برتر ماند اما همان موقع در قم، رضا عنایتی پس از سقوط تیمش با چشمانی اشکبار و درغربت کفش هایش را آویخت.
اشک های آقا رضا خیلی دردناک و تلخ بود. او سال های زیادی را برای فوتبال ما و باشگاه هایی چون استقلال، ابومسلم، سپاهان و تیم ملی زحمت کشید. روز آخر خیلی سخت بود. به هر حال قسمت این بود که صبا به لیگ یک سقوط کند. برای آقا رضا و آرش برهانی و هادی عقیلی آرزوی موفقیت دارم.
*در فوتبال بین المللی هم بازیکنانی چون ژابی آلونسو، فیلیپ لام و فرانچسکو توتی کفش هایشان را پایان فصل می آویزند. عجب سال پر خداحافظی بود امسال.
بله. نمی دانم شاید مربیان در ایران و خارج از ایران دست به دست هم دادند تا ما از فوتبال خداحافظی کنیم.(خنده)
*از آمار خودت خبر داری۴۳۴ بازی و ۳۴ گل راضی هستی؟
ابتدا باید بگویم که با توجه به گل هایی که در جام حذفی برای سایپا زدم تعداد گل هایم ۴۴ تا است. با این حال من یک هافبک دفاعی بودم و زیاد هم گلزن نبودم. آمارمن حتی هر فصل سه گل هم نیست و طبیعتا کم بوده اما پست بازی هم در این تعداد کم تاثیر گذار بوده است.
*از اینکه به تیمهای بزرگی چون استقلال و پرسپولیس نرفتی پشیمان نیستی؟
نه. فوتبالم طوری بود که می توانستم دو سه سال در تیم های پرطرفداری چون استقلال، پرسپولیس، سپاهان یا تراکتور بازی کنم و شاید شرایطم هم بهتر می شد اما اینکه از من به عنوان یک بازیکن وفادار یاد می شود هم لذتبخش است. ۱۷ سال در سایپا بودم در حالی که بازیکنان قراردادهای یک ساله می بندند و دائما تیم عوض می کنند.
*آرش برهانی و هادی عقیلی پیشنهاد بازی خداحافظی را رد کردند. تو هم اگر چنین پیشنهادی داشته باشی قبول می کنی؟
دیگر بازی خداحافظی نداریم. الان دیگر این کار مرسوم نیست. آخرین بازی رسمی بازیکن همان بازی خداحافظی اش می شود. به طور مثال بکام هم در پاریسن ژرمن در دقیقه ۷۰ تعویض شد و خداحافظی کرد. برگزاری بازی غیر رسمی برای خداحافظی چندان جالب و قشنگ نیست.
*برنامه بعدی ابراهیم صادقی...
خدا را شکر در دوران بازیگریم توانستم فوق لیسانس تربیت بدنی بگیرم. مدرک مربیگری سی آسیا را هم دارم و برای بی اقدام کردم. می خواهم ان شالله در عرصه مربیگری فعالیت کنم. هم سابقه قهرمانی با سپیا دارم و هم سومی را تجربه کردم. هم در میانه جدول بودیم. هم در لیگ قهرمانان آسیا حاضر شدم و هم شرایط سخت سقوط را تجربه کردم. می خواهم بگویم سرد و گرم کار را چشیده ام. باشگاه ۱۰۰ کارمند دارد که فقط دو تای آنها از من قدیمی تر هستند و ۹۸ تای دیگر بعد از من آمده اند. ۸ میدر عامل و ۱۲ کادر فنی مختلف را در سایپا دیده ام. با این حال فوتبال کشور ما شرایط خاص و عجیبی دارد و ممکن است هر اتفاقی بیفتد.
*بهترین مربی و مدیرعاملی که در طی این سال ها داشتی چه کسانی بودند؟
من بازیکن مطیعی بودم و به اصطلاح برای هیچ مربی شاخ بازی در نمی آوردم. با این حال آقای مایلی کهن شخصیت فوق العاده ای داشتند. در بخش مدیریت هم باید بگویم علت اصلی افت تیم همین تغییرات زیاد است. در ۵ سال ۴ مدیر عوض شده است و هیچ ثباتی وجود ندارد با این حال مهندس هاشمی در طول ۵ سالی که حضور داشتند ما هم قهرمان لیگ شدیم. هم سومی را تجربه کردیم و هم در رقابت های آسیایی نمایش خوبی داشتیم. ایشان سال ۸۴ مجموعه ایران تایر را با حدود سه میلیارد خریداری کردند که الان ۷۰ یا ۸۰ میلیارد ارزش دارد. هم سالن وزنه و چند منظوره داریم. هم ساختمان اداری باشگاه و هم خوابگاه داریم و در بخش تمرینی هم تاثیر فوق العاده ای روی کار ما داشت.
*از فوتبال فاصله بگیریم. ابراهیم صادقی همواره یک بازیکن ارزشی و مقید در فوتبال ما بوده است. می خواستم از تاثیر مساجد در زندگی مردم ما بگویی.
نقش مسجد همواره غیر قابل انکار بوده است اما متاسفانه در سالیان اخیر این تاثیر کمرنگ شده است. زمان ما خیلی فعالیت و مشارکت بیشتر بود و تاثیر هم بیشتر بود. یادم می آید ما از طریق مسجد عضو تیم های ورزشی می شدیم و در رشته هایی چون پینگ پنگ و فوتبال عضویت داشتیم اما الان چنین جذابیت هایی برای جذب نوجوان ها وجود ندارد تا بتوانیم آموزه های دینی را در کنارش داشته باشیم.
*حال اگر بستری فراهم شود تا فوتبالیست هایی چون شما به عنوان خادم مسجد مشغول شوید، با این قضیه موافق خواهی بود؟
بله. چرا که نه. اتفاقا خیلی هم استقبال می کنم و پیشنهاد خیلی خوبی است. خانه ما در کرج درست روبروی مسجد بود و ما کاملا با این مکان مقدس انس هستیم. ما همیشه فاصله ۱۰ قدمی خانه تا مسجد را می رفتیم و افتخار می کنم اگر بتوانم کاری در این رابطه انجام بدهم.