به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، روزنامه اعتماد نوشت: «رییسجمهوری به معدنی رفت که بسیاری از معدنچیانش هنوز بغض همکاران زیر آوار مانده را در گلو داشتند؛ معدنچیانی که در روزهای اول با امید زنده یافتن همکاران و این روزها با امید یافتن پیکر همکارانشان در دل آوار پایین میروند. معدنچیان روز گذشته یک مهمان مهم داشتند؛ مهمانی که میدانست میزبانانش به سبب همان بغضی که در گلو دارند، آن چنان استقبال خوبی از او نخواهند داشت. مهمان اما به میان معدنچیان داغدار رفت تا رییسجمهور درد باشد. حسن روحانی دیروز به میان معدنچیان و خانوادههایشان رفت. بغض ترکیدهشان را شنید و اعتراضهایشان را به گوش سپرد. اما اعتراض معدنچیان به حسن روحانی با واکنشهای بسیاری مواجه شد. مخالفان دولت آن را یک برگ برنده در روزهای منتهی به انتخابات دانستند و مردم تصاویر و فیلمها را دیدند و از شکست فاصله میان مردم و دولت که با یک «اعتراض امن» همراه بوده است، خوشحال شدند. عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب اما نگاه دیگری به این موضوع دارد. پیشنهاد میدهد که این روز در تاریخ سیاست ایران ثبت شود؛ چرا که دیروز بر خلاف رویه سابق سیاست وارد عرصه مدرن و دموکراتیک شده است. رفتار روحانی را نشاندهنده اعتماد به نفس و آرامش او میداند و میگوید شنیدن صدای اعتراض مردم باعث شد که دیروز فضا به سمت روحانی تغییر کند.
متن گفتوگوی کوتاه «اعتماد» با عباس عبدی را در ادامه میخوانید:
تحلیل شما از حرکت آقای حسن روحانی چیست؟ این که ایشان در میان معدنچیان حضور یافت، اعتراضها و انتقادهای آنها را شنید، چگونه ارزیابی میکنید؟
کاری که آقای روحانی دیروز انجام دادند و به میان کارگران داغدار معدن زغال سنگ یورت رفتند، در نوع خود کاری بدیع و بسیار مهم بود. ما میتوانیم دیروز را در تاریخ سیاست ایران ثبت کنیم؛ روزی که سیاست از مفهوم سنتی و اقتدارگرایانش عبور کرده و وارد عرصه مدرن و دموکراتیک میشود.
این ادعا را بر چه اساسی دارید؟
در مفهوم اقتدارگرایی از سیاست، نباید هیچگونه تعرضی به رییس و صاحب قدرت شود و هر گونه تعرضی به معنی شکستن اقتدارش محسوب میشود و آن را با یک بحران مواجه میکند. در واقع همه باید مقابل آن دست به سینه بایستند و همه باید با کلمات محترمانه با او سخن بگویند و به قول معروف مقابلش مودبانه و چهارزانو بنشینند و تا وارد میشود به احترامش بلند شوند و هیچ کس حق ندارد از گل کمتر به صاحب قدرت بگوید. این ارزشها متعلق به یک نظام غیر دموکراتیک است که مردم در آن جایگاهی ندارند. در یک نظام دموکراتیک که از دوران گذشته عبور کرده، مردم حتی حملات و اعتراضشان به یک سیاستمدار ارزشمند است و به همین دلیل مشاهده میکنیم در نظامهای جدید این فاصلهها برداشته شده. مثلا میبینیم که در یک نظام دموکراتیک رییسجمهور در جمعی نشسته و با مردم کاملا عادی صحبت میکند و ممکن است در آن حین یک سیب هم گاز بزند. این فاصلهها از بین رفته، در حالی که مثلا در یک نظام شاهنشاهی هرگز چنین چیزی را نمیبینید. همه فاصلهها و اقتدار سر جای خودش است. بنابراین رفتن آقای روحانی به گلستان و حتی برخوردهایی که با او شد اگر چه این برخوردها و حملات هم از سوی یک گروه و جناح خاص طراحی شده بود، صورت گرفته ولی این موجب افزایش اقتدارش خواهد شد؛ آن چنان که در عذرخواهی از قضیه راهآهن و فیشهای حقوقی سبب افزایش اقتدارش شد.
از این حرکت چه برداشتی میتوان برای آینده داشت؟ آن هم در روزهایی که فضای سیاسی کشور کاملا انتخاباتی است.
به نظر من این درسآموز است. کسانی که سعی کردند در مناظرهها با توهین و حمله به دیگران و آقای روحانی اقتدار او را بشکنند، در حالی که شکستن اقتدار در یک نظام مدرن این گونه رخ نخواهد داد و رقبا راه اشتباه را انتخاب کردهاند.
در تمام سالهای اخیر ما چنین رفتاری را از یک رییسجمهور ندیده بودیم. این نکته میتواند یکی از نکات بارز رییسجمهور باشد؟
در نظام مدرن وقتی یک رییسجمهور صاحب قدرت دست به چنین کاری میزند، به معنی اعتماد به نفس خودش و همچنین اعتماد داشتن به مردمش است.
در فضای انتخاباتی کنونی اتفاق دیروز چه تاثیری بر سبد رای روحانی میتواند داشته باشد؟
به همین دلیل معتقدم اتفاق دیروز در گلستان کاملا به نفع آقای روحانی خواهد بود و فضا را به نفع ایشان تغییر خواهد داد و کسانی که سعی کردند با این سناریوی اقتدار رییسجمهور را بشکنند نه تنها موفق نبودند بلکه نتیجه هم برایشان بر عکس خواهد شد.