صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

حادثه خونین در میهمانی شبانه پسر سفیر آمریکای لاتین در تهران

۱۳۹۶/۰۲/۲۵ - ۰۹:۱۶:۲۶
کد خبر: ۵۵۸۵۴۲
مرد جوانی که پنج‌سال قبل در پارتی شبانه خانه پسر سفیر سابق کشور ونزوئلا مرتکب قتل شده بود به دام پلیس افتاد.

به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ بامداد پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 91 بود که کارکنان بیمارستان دی تهران، مأموران پلیس را از جریان مرگ مشکوک پسر جوانی باخبر کردند. بررسی‌های پلیس نشان داد که پسر جوان بر اثر اصابت چاقو به گردنش مجروح و بعد از انتقال به بیمارستان فوت شده است. همچنین معلوم شد که پسر مجروح با بنز گرانقیمتی به بیمارستان منتقل شده است. سرنشینان بنز که دو پسر جوان بودند، مدعی شدند که وی در تصادفی زخمی شده و آنها برای نجات جانش او را بیمارستان منتقل کرده‌اند. کارکنان بیمارستان گفتند: راننده و سرنشین بنز محل را ترک کرده‌اند. 

در شاخه دیگر از بررسی‌ها، مأموران صاحب خودروی بنز را که پسر سفیر سابق یکی از کشور‌های امریکای لاتین بود، شناسایی کردند و تحقیقات نشان داد وی شب حادثه در خانه‌اش پارتی مختلطی را برگزار کرده که تعدادی از هنرپیشه‌ها و بازیکنان معروف ورزشی در پارتی شرکت داشته‌اند و مقتول نیز در درگیری در پایان برگزاری پارتی به قتل  رسیده است.  در چنین شرایطی مأموران، پسر سفیر سابق را بازداشت کردند. وی در بازجویی‌ها قتل را  انکار کرد و در شرح حادثه گفت: شب حادثه با همکاری مردی که سرکرده برگزاری پارتی‌های مهم است در خانه‌ام پارتی برگزار کردم. مقتول از مهمانان من بود که متوجه شدم با پسر جوانی به نام شایان تلفنی درگیر شده است. شایان همراه تعدادی از دوستانش قصد داشتند در مهمانی ما شرکت کنند که با مخالفت تعدادی از مهمان‌ها روبه‌رو شدند و من هم به آنها اجازه ندادم. وقتی مهمانی تمام شد، شایان جلو خانه ما با مقتول درگیر شد و او را زخمی کرد. من و شایان او را به بیمارستان منتقل کردیم. او وقتی متوجه شد دوستم فوت کرده از محل گریخت. وقتی مأموران برای دستگیری شایان راهی خانه او شدند، فهمیدند او به مکان نامعلومی گریخته است. 

در حالی که پنج‌سال از حادثه گذشته بود مأموران مخفیگاه شایان را در یکی از خیابان غربی شهر شناسایی و او را همراه زن صیغه‌ای‌اش دستگیر کردند. 

صبح دیروز متهم برای بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل شد و مقابل قاضی ایلخانی، بازپرس شعبه هشتم به قتل اعتراف کرد. همسر قاتل  هم که بازداشت شده بود، گفت: من دو سال قبل با متهم در ترکیه آشنا شدم. من برای تفریح به ترکیه رفته بودم و شایان هم برای کار تجاری به  ترکیه آمده بود که با هم آشنا شدیم. ما خیلی به هم علاقه پیدا کردیم تا اینکه صیغه او شدم. یک‌سال در خارج از کشور زندگی کردیم تا اینکه یک‌سال قبل به ایران آمدیم و قرار بود به زودی مراسم عروسیمان را برگزار کنیم که شوهرم دستگیر شد. وی در ادامه گفت: من شوهرم را خیلی دوست دارم و اصلاً طاقت دوری او را ندارم و دوست دارم من همراه او به زندان  بروم. در پایان زن جوان آزاد شد و متهم به دستور قاضی ایلخانی روانه بازداشتگاه شد.

گفت‌وگو با قاتل: 

مقتول را می‌شناختید؟ 

بله. مدتی قبل از حادثه در پارتی در رودهن با او آشنا شدم. 

چرا شما را شب حادثه در پارتی راه ندادند؟

من آن شب همراه شوهر خواهرم مهمان پارتی پسر سفیر بودم. مقتول قصد داشت در پارتی شرکت کند که ما مخالفت کردیم و این درگیری رخ داد. 

اما پسر سفیر در بازجویی‌ها مدعی شده بود که مقتول جز مهمان‌های اصلی پارتی بوده است‌؟ 

نه اشتباه کرده.

درباره شب حادثه توضیح بدهید‌؟ 

من از قبل پسر سفیر را به خاطر معامله میلیاردی می‌شناختم و با او رفت و آمد داشتم. آن شب همراه شوهر خواهرم مهمان پارتی در پنت هاووس پسر سفیر بودیم. پارتی مختلط بود و افراد زیادی از جمله هنرپیشه‌های معروف و فوتبالیست‌های مشهور حضور داشتند. ساعتی از برگزاری پارتی نگذشته بود که متوجه شدم، مقتول همراه تعدادی از دوستانش قصد دارد در مهمانی شرکت کند. از آنجایی که او همیشه در پارتی‌ها برای مهمان‌ها مزاحمت ایجاد می‌کرد ما مخالفت کردیم و صاحبخانه هم آنها را در مهمانی راه نداد.

لحظاتی بعد یکی از دوستان مقتول که عصبانی شده بود تلفنی با دامادمان مشاجره لفظی کرد و از پشت تلفن به خواهرم فحاشی کرد به طوری که شوهرخواهرم فریاد زد اگر مرد هستی برای دعوا به جلوی خانه بیا.

وقتی پارتی تمام شد از خانه بیرون رفتیم که ناگهان مقتول و دوستانش با چاقو به ما حمله کردند. آنها با قمه و شمشیر خودروی بنز گرانقیمتم را تخریب کردند و بعد یکی از آنها با خودرو به من زد. وقتی از روی زمین برخواستم مقتول با شمشیر ضربه‌ای به طرف من پرتاب کرد که من هم با چاقوی میوه‌خوری ضربه‌ای به گردنش زدم.

بعد چه شد؟

من و پسر سفیر او را به بیمارستان بردیم، اما وقتی فهمیدم فوت کرده، ترسیدم به کشور ترکیه و از آنجا هم به کشورهای اروپا فرار کردم.

در این مدت مشکل مالی نداشتید‌؟ 

نه. پدرم گاو‌داری دارد و خودم قبل از حادثه دامداری بزرگی داشتم. وقتی به خارج فرار کردم آنجا شرکت تجاری تأسیس کردم و در این مدت فعالیت تجاری داشتم.

چه شد که به ایران برگشتید؟ 

در این مدت خانواده‌ام دنبال گرفتن رضایت بودند تا اینکه یک‌سال قبل پدرم یک‌میلیارد تومان به خانواده مقتول داد و رضایت گرفت. به همین خاطر خیالم از قصاص راحت شد و تصمیم گرفتم برای ادامه زندگی به ایران آمدم.

 

منبع:رکنا

 

نظر شما