به گزارش خبرنگار خبرگزاری برنا ، بنیانگذار انقلاب اسلامی اگرچه در رویکردی اخلاق مدار، گاه حتی رسانه ها را منع می کرد که مدام، اخبار و تصویرش را در معرض دید مخاطبان قرار دهند، اما مظلومیت وی در این منظر، پس از رحلتش دوچندان شد. در این سال ها کمتر شاهد بوده ایم که رسانه ای و تحلیلگری، روایتی منصفانه از دهه نخست انقلاب و روزگار شیدایی ملت ایران به رهبر و مقتدای شان، منتشر کند. برخورد ابزاری و سوء استفاده های مخرب جناحی از بیانات ایشان و حتی در مواردی، قلب واقعیت درخصوص رویدادهای سال های ابتدایی حیات نظام جمهوری اسلامی از سوی گروه های مختلف داخل و خارج کشور، حجابی بر سیره حکومتی و سیر تاریخی دوران رهبری امام خمینی افکنده؛ امری که به نوبه خود، بازخوانی عالمانه و صحیح آن دوران و امکان نزدیکی قاطبه نسل جوان با اندیشه های ژرف و کارنامه عملی رهبران نسل اول انقلاب را ناممکن ساخته است. پخش گزینشی و مقطعی بیانات رهبر فقید انقلاب اسلامی در رسانه های رسمی کشور هم هرگز نتوانسته چهره حقیقی، مردم گرا، واقع بین و دوراندیش امام مستضعفان و رهبر آزادگان جهان را به نسل های سوم و چهارم انقلاب بنمایاند. او که خود به ضرورت مواجهه منطقی با مقتضیات زمانه باور داشت و این گزاره کلیدی را می توان در آثار به جا مانده از حلقه اصلی شاگردان شهیدش به روشنی دریافت، اینک به شکل حیرت انگیزی سخنان و شیوه های مدیریتی اش در حصار محدود و قالب هایی خاص، منحصر شده است.
در عرصه حراست و پاسداری از نظام جمهوری اسلامی به عنوان میراث گرانسنگ انقلابیون 57 و امام و شهیدان راه حق، اگر گذشته را چراغ راه آینده بدانیم، باید که نسل های امروز و فردا اجازه دسترسی بی چون و چرا به منابع مشرب فکری و راهبردهای رهبران اصیل این انقلاب داشته باشند. یک سویه نگری و ارائه چهره ای غیردقیق و ناقص از رهبران، افراد و جریان های تاثیرگذار در کوران حوادث این دوره تاریخی مانعی جدی در برابر باورپذیری روایت های رسمی از رخدادهای آن زمانه است.
یک نمونه از مباحث کمتر مداقه شده در این سال ها، تقابل بین اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی(ص) بوده که به عنوان دو کلیدواژه مهم در سخنان امام خمینی(ره) شناخته می شد. در کلام و گفتار حضرت روح الله(س)، برای استمرار نظام جمهوری اسلامی و تداوم اسلام نورانی، خطر مقدس نمایان متحجر واپس گرا و پیروان مسلک جهل مقدس، حتی مخرب تر از روشنفکرمآبان غرب زده تلقی می شود. بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی به معنای واقعی کلمه، مخالف تفکر التقاطی و ارتجاعی و تزویر و نفاق بود که به یک معنا، اندیشه ای مروج رفتارهای تند و افراطی و خشونت گرا به شمار می آید. امام خمینی هدایت و رهبری انقلاب تاریخ ساز ملت ایران را بر پایه منطق و گفت و گو و اقناع پیش برد و آن را به پیروزی رساند و با رفتارهای تند خشونت آمیز موافق نبود؛ کما این که هرگز رضایت نداد که در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی، انقلابیون دست به ترور افراد موثر و بانفوذ رژیم پهلوی بزنند چون تکیه گاهش را توده های آگاه مردم تعریف کرده بود. او که در جایگاه یک مرجع بزرگ دینی، با تکیه بر مبانی اجتهاد پویا، فقه سیاسی مذهب تشیع را وارد مرحله جدیدی کرد، سپهر سیاسی تازه ای را گشود که در آن، اطاعت از قانون مصوب ارکان نظام تازه تأسیس به مثابه اجرای بی چون و چرای احکام عبادی برای بندگان مسلمان خدا محسوب می شود. در این نگاه و رویکرد، قانون گریزی، گناهی بزرگ بوده و تقابل با نظر و رأی اکثریت مردم، امری نابخشودنی قلمداد می شود. رویکردی که برای برخی منافقان به ظاهر همراه شده با امواج خروشان انقلاب اسلامی بهمن 57، پذیرفتنی نبود. به همین دلیل، خیلی زود دو جریان به ظاهر متضاد، با یکدیگر به ائتلافی نانوشته رسیدند و با ترورهای هدفمند یا حتی گاه ترورهای کور، درصدد به شکست کشاندن انقلاب و نظام برخاسته از آن برآمدند. برخی افراد از اسلام بریده یا غرب زدگان روشنفکرمآب نظیر گروهک رجوی و طرفداران بنی صدر از یک سو، و گروه ها و نحله های فکری پیرو التقاط و نفاق مانند فرقان از سوی دیگر، در ضربه زدن به نظام و ملت از یکدیگر سبقت گرفتند و همانند دو لبه یک قیچی، در یک راستا گام برداشتند. هرچند با وحدت کلمه و انسجام ملت و تقویت بنیه سخت افزاری نظام نوپای جمهوری اسلامی، این جریانات حتی در پیوند با دشمن خارجی و رژیم بعث عراق هم طرفی نبستند و مضمحل شدند...
۳۸ سال پس از آن رخداد بزرگ و وداع باشکوه ملت ایران با حضرت روح الله(س)، بازخوانی مداوم و منطقی و به دور از هرگونه تعصب و حب و بغض از سیره اخلاقی و منش حکومت داری آن رهبر بزرگ، درس های فراوانی برای آحاد ملت و به خصوص، دست اندر کاران نظام جمهوری اسلامی به همراه خواهد داشت.