وقتی تَه نشین می شویم، وقتی فراموش می کنیم باید تحریک مان کنند. حتما باید چند نفری جان شان را برای ما بدهند، حتما باید به حرمِ امام و مجلس مان تعرض کنند تا به هوش بیاییم و pray for tehran بزنیم!
احسان علیخانی و برنامه ماه عسل باید وجود داشته باشند تا به خودمان بیاییم و مثل برنامه امروز و دیروزش بعد از سال ها دعوا و درگیری، روی هم را ببوسیم !
دو واژه ای که زیاد به یکدیگر سائیده شده. دو کلمه ای که تا تقّٖی به توقی خورده پای آن ها را وسط کشیده ایم و ...
ما با فرهنگ و با تمدن نیستیم، ما با فرهنگ و تمدن بودیم! بیاییم این دوکلمه را بیشتر از این سَرخورده نکنیم، بیاییم این دو کلمه را بیشتر از این بهم نَسائیم. این دو کلمه معرِّف ما نیست.
با همه ی قدمت و سابقه ای که این دو کلمه دارند آن ها را دور بریزیم و فراموش شان کنیم. کار ما از فرهنگ وتمدنِ با هر چند هزار ساله سابقه ای که دارد، گذشته.
البته برای بحث و جدل و برای این که لابه لای صحبت هامان چیزی برای فریاد زدن داشته باشیم و بتوانیم به آن استناد کنیم و به خودمان ببالیم، دو کلمه یِ تَر و تازه تر پیدا کرده ایم. تخمه شربتی، خاکِ شیر!
تعجّب نکنید، مَنشِ ما ایرانی ها وجهِ اشتراکِ زیادی با تخمه شربتی و خاک شیر دارد. یکی از اشتراکات مان زود تَه نشین شدن است. این که زود یادمان می رود، این که یکی باید مدام هَمِ مان بزند، باید مدام تحریک مان کند، باید مدام به یادمان بیاورد.
فرقی نمی کند فوتبال باشد یا علیخانی، فرقی نمی کند جنگ باشد یا تِرور. یکی باید احساساتِ تَه نشین شده را تحریک کند تا متحد شویم، تا به اصل خودمان بازگردیم.
از نظر من بهترین چیزی که می شود از آن برای معرفی بهترِ ما و خلق و خوی ما استفاده کرد، تخمه شربتی و خاکِ شیر است. برای خوش رنگ و لعاب بودن دائم باید در تلاطم باشیم و الا خیلی زود پایین می رویم، خیلی زود فراموش می کنیم، خیلی زود از نفس می افتیم و خیلی زود هم مَحو می شویم. پلاسکو چه شد؟ آتش_نشان ها چه شدند؟ کولبرها؟ گور خواب ها؟ کودکان کار؟ سربازها و ...
همه فراموش شدند! امروز ترور روی بورس است. الان تروریست ها ما را هَم زده اند، تحریک مان کرده اند تا حداقل در فضای مجازی #همه_با_هم باشیم، پشت هم باشیم، پشت کشورمان باشیم.
ما تخمه شربتی هستیم، ما خاکِ شیریم. با همه ی شیرینی و قشنگی مان تا وقتی تکان نخوریم بَد به نظر می رسیم. آن پایین مخفی می شویم، مثل جُلبک ها.