صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

موشک‌هایی با طعم صلح؛ با چاشنی دیپلماسی

۱۳۹۶/۰۴/۱۳ - ۱۳:۵۸:۱۶
کد خبر: ۵۸۲۰۳۱
یکی از پیچیده‌ترین مفاهیم در عرصه روابط بین‌الملل، مفهوم قدرت است. این واژه به ظاهر ساده، تعیین‌کننده بسیاری از مناسبات سیاسی اقتصادی جهانی است.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، درک درست از معنای این واژه چندوجهی، می‌تواند نمایان‌گر جایگاه هر رژیم سیاسی (به عنوان بازیگران اصلی روابط بین‌الملل)، در عرصه منازعات جهانی باشد. تشخیص صحیح استفاده از هر کدام از ابعاد نهان و آشکار قدرت، به مثابه ابزاری حیاتی برای هر حکومت، بر عهده دستگاه اجرایی و در راس آن دستگاه دیپلماسی هر کشور می‌باشد. در پاره‌ای مواقع استفاده از چرخش قلم بر صفحه کاغذی و گاهی اوقات، صدور دستور آتش میدانی، می‌تواند قدرت شما را برای دیگر حاضران نبردگاه سیاست‌ورزی جهانی، معنا کند. دیپلماسی کارا، دیپلماسی است که بتواند از همه راهکارهای موجود با در نظر گرفتن شرایط مکانی زمانی وقت، به منزله یک کنش و یا واکنش به موقع، بیشترین و بهترین آورده را برای  نظام سیاسی مطبوع خود به ارمغان بیاورد.

نمونه بارز این دستگاه دیپلماتیک توانا را، به عینه در دولت یازدهم به رهبری دکتر ظریف، نظاره‌گر بوده‌ایم. مقاومت در برابر انحصارگرایی و زیاده‌خواهی‌های قدرت‌های برتر منطقه و جهان، و شکستن آن اجماع نظر جهانی منفی پیرامون نام ایران که متاسفانه در سال‌های قبل شکل گرفته بود، در کنار باز‌پس‌گیری جایگاه واقعی کشور در معادلات سیاسی اقتصادی بین‌المللی، نیازمند یک راهبر هوشمند و صبور در راس دستگاه دیپلماسی بوده است. کسی که بتواند به درستی تشخیص دهد، در کدام بزنگاه زمانی مکانی، باید خندید و کجا باید غرش قهرمانانه کرد.

در جریان پرونده هسته‌ای و چه در جریان اجرای برجام، ایران به تمامی اعضای موثر و نمایشی سازمان ملل، حسن نیتش را ثابت کرده است. اما به موازات مذاکرات دیپلماتیک تیم حرفه‌ای وزارت خارجه دولت یازدهم، بخش نظامی پیکره واحد جمهوری اسلامی ایران نیز به تقویت بنیه دفاعی خود می‌پرداخت. عقلانیت حاکم بر دولت شیخ حسن روحانی بر آن بود با اتکا بر یک پتانسیل مناسب سخت‌افزاری در کنار ظرفیت معنایی بالای نظام اعتقادی حاکم بر روح جمهوری اسلامی؛ که همانا اهمش صلح و زندگی است، ترکیبی کمیاب در منطقه خاورمیانه را به منصه ظهور برساند.

موشک‌های شلیک شده ایرانی بر قلب پایتخت جدید داعش نیز، دقیقا در همین چارچوب معنایی تعریف می‌شود. موشک‌هایی که بر طبق قرائت‌های بشردوستانه و صلح‌طلبانه، رهبران سیاسی نظامی ایران، تنها و تنها در مقام دفاع از کیان نظام و حفظ امنیت مرزهای سرزمینی‌اش استفاده شده و خواهد شد. در صلح‌طلبی ایرانیان همان بس که در تجربه تاریخی چند سده اخیر، نمی‌توان از جنگی که ایرانیان آغازگر آن بوده‌اند مثالی آورد.

موشک‌های ایرانی اصابت کرده به مقر فرماندهی متکثر داعش در دیرالزور، در کنار پیام شفافی که برای تمامی دشمنان این مرز و بوم، به همراه داشته است، حامل پیامی از صلح‌طلبی ایرانی نیز است. با وجود پروپاگاندای رقیبان منطقه‌ای و بین‌المللی علیه ظرفیت‌های نظامی و تسلیحاتی ایران، موشک‌های ایران در راستای از بین بردن اصلی‌ترین معضل امنیتی که دنیا با آن دست به گریبان است، از خانه برون زده و با وجود تمامی هزینه‌های مادی و معنوی که حاکمیت ایران در طول 5سال اخیر، در مبارزه با داعش و تروریسم مهندسی شده بین‌المللی، متحمل شده است، باز هم حاضر شده است در جهت برپایی صلح جهانی و پایان حکومت ترس و وحشت و ترور در منطقه، از سبد اعتباری خود هزینه کند.

از سویی دیگر، در حاشیه انتقام سختی که نظام از داعش گرفته است، ذکر چند نکته دیگر خالی از لطف نمی‌نمایاند، که به شکلی گذرا به چند مورد آن اشاره خواهد شد:

1) در شرایطی که دنیا و منطقه با زمامداری چهره‌ای پراگماتیست و رئالیست در کاخ سفید روبرو شده است و در منطقه، نیز، شاهد جولان دادن شاهزاده خام و ماجراجوی سعودی هستیم، همه بازیگران قدرتمند منطقه از جمله ایران، باید با در نظر گرفتن رفتار سیاسی گاها غیرعقلانی اینان، برای خود الگوی متناسبی از کنشگری، بازطراحی کنند. طبعا نباید توقع داشت در عرصه دیپلماتیک، با همان ادبیاتی که با اوباما و تیم دیپلماسی‌اش یا ملک عبدالله و تیم سعود الفیصل، ‌دیالوگ می‌شد، با ترامپ و تیلرسون و محمد بن سلمان و عادل الجبیر هم سخن گفت.

طبیعتا در کنار موضع‌گیری تهدیدآمیز روسیه در قبال عملکرد بحث‌برانگیز نظامی آمریکا در سوریه در مقوله سرنگونی جنگنده ارتش سوریه، حمله موفقیت‌آمیز موشکی ایران به داعش هم، پیامی شفاف و جدی را نه تنها برای ترامپ که برای  دیگر رقبای منطقه‌ای‌ ائتلاف روسیه و ایران، مخابره کرده است.

از طرف دیگر، تحلیل حمله موشکی ایران به مرکز جدید رهبری داعش در سوریه، بدون در نظر گرفتن توالی معنایی اتفاقاتی که همزمان حداقل در همین بازه مکانی، در حال رخ دادن است، تحلیلی عقیم و ناقص قلمداد می‌شود.

مهمترین این اتفاقات که نباید ارتباط‌‌شان را از نظر دور نگه داشت، پیشروی ارتش سوریه تا نزدیکی مرزهایش با عراق و متعاقب آن حادثه سرنگون کردن یک فروند جنگنده ارتش سوریه به دست نظامیان آمریکایی و یا حمله جنگنده های صهیونیست به مواضع ارتش سوریه در هفته های اخیر است. همان گونه که نمی‌توان تنگ شدن حلقه محاصره نهایی داعش در رقه و موصل و واقعه تروریستی تلخ تهران در روزهایی که اعراب حاشیه خلیج فارس درگیر تنش‌های درونی خود شده بودند را با هم بی ارتباط دانست.

بی‌تردید انتخاب این بازه زمانی مشخص برای حمله ایران آن هم از جنس موشکی‌اش را نمی توان بی‌تقارن با تغییر و تحولات جدید اوضاع سوریه انگاشت.

2) سفر دوره‌ای دکتر ظریف، به عنوان ریاست دستگاه دیپلماسی کشور، به چند کشور مهم و تاثیر‌گذار شمال آفریقا، همزمان با حمله بی‌سابقه ایران علیه گروه تروریستی داعش، آنهم با استقبال گسترده کشورهای میزبان از گسترش و تعمیق روابط همه‌جانبه با ایران،  به همراه هم‌سو شدن پرهزینه یکی از قدرت‌های‌حاشیه خلیج‌فارس با سیاست‌های منطقه‌ای ایران، بیانگر یک نگاه کاملا هوشمندانه و هدفمند در حاکمیت سیاسی ایران است. در طول 5 سال گذشته، شاهد موفقیت‌های روزافزون سطح جدیدی از همکاری‌ها و مشارکت‌ میان گفتمان نرم و گفتمان سخت قدرت، داخل بدنه نظام بوده‌ایم. حضور قدرتمند ایران در مناقشات بین‌المللی، به مثابه بازیگری تعیین‌کننده، حاصل تعامل و بازی تیمی هماهنگ کل ساختار نظام با یکدیگر بوده است.

3) باز هم گویا پای یک کاسب در میان است؛ روزی کاسبی تحریم، روزی کاسبی ترور و روزی کاسبی از سبد اقتدار نظام. گویی بعضی زاده شده‌اند برای کینه‌ورزی، برای بغض در سینه پروراندن. همان‌هایی که هم‌نوا با دشمنان این مرز و بوم و دوشادوش بدخواهان عزت حکومت‌مان، نتوانستند خوشحالی‌شان از واقعه دهشتناک تروریستی 17 خرداد تهران را، نهان کنند، همان‌هایی که در مقام انتقام از دولت منتخب 24 میلیونی بر‌آمدند، تا حتی با دست‌آویز قرار دادن خون هموطنان‌شان، شاید به خیال خام خود، فرصتی مغتنم برای ضربه زدن به شیخ حسن روحانی، فراهم آورند، همانان، از لحظه شلیک موشک‌های ایرانی به سوی داعش، به ترییبون تفرقه‌انگیزی میان ارکان نظام و دسته‌بندی مردم، بدل گشته‌اند.

آن ها به دنبال آن بودند تا با مطرح کردن شائبه مخالفت دولت با قدرت موشکی نظام و یا بی‌خبری دولت از تصمیم سپاه برای حمله موشکی به مراکز فرماندهی داعش در سوریه، حسن روحانی را وارد بحران و چالش فرسایشی جدیدی کنند. غافل از آنکه این تصمیم با توجه به ابعاد گسترده داخلی و بین‌المللی‌اش و با اذعان رییس‌جمهور منتخب، در شورای عالی امنیت‌ملی، پس از بحث و بررسی‌های فراوان، گرفته شده و حاصل یک عقلانیت جمعی بوده است. این کوته‌فکران که منافع جناحی و سیاسیشان را ارجح بر منافع پهناور ملی قرار داده‌اند، هیپگاه نخواهند توانست یک واکنش ملی، آن هم با مختصاتی این‌چنین سترگ را مصادره به نفع مطامع شخصی و گروهی خود کنند.

چه آن که شاهد بودیم که تمامی نیروهای امنیتی و نظامی کشور، از سپاه گرفته تا وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی، بی‌توجه به این فضاسازی‌های مسموم اقلیتی طرد شده، در کنار هم، توانستند از گسترش دامنه واقعه تروریستی تلخ تهران، جلوگیری کنند و تروریست‌ها و حامیانشان را ناکام بگزاردند.

از طرف دیگر، شاهد آن بودیم که دولت نیز در بودجه سال 96 تقدیمی به مجلس، از محل افزایش درآمدهای جاری‌اش (منبعث شده از نتایج کوتاه مدت برجام) بودجه سپاه را بالاتر از دیگر نهادهای نظامی، نزدیک به30درصد نسبت به رقم مشابه سال پیش، افزایش داده و به مبلغی نزدیک 23هزارمیلیارد تومان رسانده است. که این امر خود نشان دیگری از اهتمام ویژه دولت شیخ حسن روحانی، به تقویت بنیه دفاعی کشور به خصوص بازوهای نظامی کشور در سپاه دارد. و این خود خط بطلانی دیگر بر تئوری رادیکالانی خواهد کشید که بی‌وقفه و بی‌ثمر بر طبل تفرقه و جدایی میان دولت شیخ حسن روحانی و دیگر بخش‌های حاکمیتی، می‌کوبند.

در انتها باید خاطر‌نشان کرد که روزهای آتی، روزهای سرنوشت‌سازی نه تنها برای ایران، که برای خیل عظیمی از طرف‌های درگیر در سوریه و عراق خواهد بود. روزهایی که با در نظر گرفتن اتفاقات چند روز اخیر، یقینا آبستن حوادثی تاریخی خواهد بود!

نظر شما