به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، روزنامه شهروند نوشت: «اعضای یکی از بزرگترین باندهای سرقت پایتخت با ٢٨٨ شاکی دستگیر شدند؛ صدها فقره سرقت از خانههای ویلایی با میلیاردها تومان ارزش. باندی از سارقان حرفهای و سابقهدار که خانههای شمال تهران را یکی پس از دیگری خالی میکردند. سارقان جوان در قالب تیمهای دو تا سه نفره به صورت سازمانیافته و هماهنگ، با زیر نظر گرفتن طعمههای سرشناس در یک فرصت مناسب دست به سرقت از خانههای لوکس میزدند. شگردی که این باند ١٩ نفره را به بیش از ٢٤میلیارد تومان پول رساند. طلا، پول نقد، دلار، فرش و عتیقه تنها اموال مورد علاقه این سارقان زیرک بود. یک مغز متفکر به عنوان سردسته این باند است که سال گذشته هم طی یک نقشه عجیب و بینقص موفق به فرار از دست پلیس شد. این مرد همه چیز برای انجام سرقتهای میلیاردی این گروه از دزدان حرفهای را مهیا کرده بود اما سرانجام این باند هم شناسایی و متلاشی شد تا اعضای آن یکی پس از دیگری برای تکمیل جزییات پرونده به دادسرای ناحیه ٣٧ تهران منتقل شوند و گوشهها و زوایای پنهان جدیدی از سرقتهای میلیاردی خود از خانه افراد سرشناس را در برابر بازپرس پرونده افشا کنند.
یک سال جولان در خانههای مجلل تهران
ماجرا از حدود یک سال پیش آغاز شد؛ وقتی که خبر چند سرقت متوالی از خانههای مجلل تهران یکی پس از دیگری به پلیس آگاهی مخابره میشد. سرقتهای تقریبا مشابه با ارزش مالی بالا. اما کشف ارتباط بین این دزدیها کار راحتی نبود؛ به ویژه آن که سارقان هم هیچ ردی از خود به جا نمیگذاشتند اما کارآگاهان پلیس همه جزییات این پرونده را زیر نظر داشتند تا شاید این پازل پیچیده و معماگونه به نتیجه برسد. معمایی که حل آن تقریبا بیش از یک سال به طول انجامید تا در نهایت پس از شناسایی این باند، اعضای آن یکی پس از دیگری در دام پلیس گرفتار شوند. حالا ١٨ مرد جوان همراه یا یک زن بازداشت شدهاند. ١٨ مردی که با طرحی و برنامهریزی سردسته باند، دست به سرقت میزدند. همه اعضای این باند با هم دوست یا فامیل هستند و تنها زن این گروه هم همسر یکی از سارقان است که نقش او هم فروش طلا و سایر امول غیر منقول بوده است. هر کسی در این باند سازمانیافته وظیفهای داشته و همه چیز طبق نقشه و برنامه پیش میرفته و مغز متفکر این گروه هم یک سارق سابقهدار است که به طور اتفاقی سال گذشته از سوی پلیس بازداشت شد اما طی یک اقدام عجیب موفق شد از دست پلیس فرار کند.
سرقتهای سریالی و دستگیری ٥ متهم
چندی قبل مردی با حضور در شعبه چهارم بازپرسی دادسرای ناحیه ٣٤ تهران از سرقت شبانه منزلش خبر داد. او به بازپرس رستمی گفت: «چند روزی با خانواده به مسافرت رفته بودیم، وقتی به خانه رسیدیم متوجه شدم که درِ ورودی خانه باز است. با عجله به داخل خانه رفتم اما هیچ چیزی سر جایش نبود. کل خانه زیر و رو شده بود. مقداری پول نقد، دلار همراه با فرش و چند شیء قدیمی به ارزش تقریبی ١٠٠میلیون تومان به سرقت رفته بود.»
همزمان با تشکیل پرونده قضائی، تحقیقات برای شناسایی و بازداشت سارقان از سوی ماموران پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران آغاز شد. کارآگاهان با توجه به سرقت مشابهای که طی این مدت انجام شده بود و ردزنی تعدادی از سارقان سابقهدار در رابطه با این پرونده، موفق به شناسایی و دستگیری ٥ سارق شدند. با انتقال این افراد به پلیس آگاهی و انجام بازجوییهای فنی، اظهارات ضدونقیضی از سوی آنها مطرح شد که در نهایت مجبور به شکستن سکوت خود شدند و به انجام چندین و چند سرقت سریالی از خانههای مجلل تهران اقرار کردند. در ادامه تحقیقات هم مشخص شد که این پنج نفر تنها بخشی از یک باند بزرگ دزدان حرفهای هستند که پلیس بیش از یک سال به دنبال ردی از آنهاست. با اعترافات سارقان دستگیر شده، پاتوقها و محل رفتوآمد سایر اعضای این باند تحت نظر قرار گرفت و ١٤ نفر باقیمانده این باند بزرگ طی چند مرحله از سوی پلیس آگاهی دستگیر شدند.
اعترافات سرکرده زیرک
گستردگی سرقتهای انجام شده، بیش از ٢٨٨ شاکی، حضور چند قاضی و شخصیتهای کشوری و تجار سرشناس در میان مالباختگان این پرونده را بیش از پیش پیچیده کرد. ارزش تقریبی سرقت مکشوفه بنا بر اظهارات خود متهمان به بیش از ٢٤میلیارد تومان رسیده؛ رقمی که به احتمال زیاد تا پایان بازپرسی بیشتر هم خواهد شد. با این وجود کار رسیدگی به این پرونده در شعبه چهارم دادسرای ناحیه ٣٤ در جریان است. پروندهای که حالا با دستگیری و حضور همه ١٩ متهم آن وارد مرحله تازهای شده است. اظهارات اعضای این باند در برابر بازپرس پرونده هم در جای خود جالب توجه است؛ به خصوص آنجا که سرکرده این باند برای نخستین بار در برابر بازپرس رستمی قرار گرفت و از جزییات تشکیل این گروه گفت: «از یک سال پیش کارمان را به صورت گروهی آغاز کردیم. من و بچهها همگی سابقههای کیفری داریم. بیشتر بچههای گروه با هم دوست یا فامیل هستند. من اعضای گروه را به سه تیم تقسیم کردم. در هر سرقت فقط یک تیم شرکت میکرد. ارزش هر سرقت ما کمتر از ١٠٠میلیون تومان نبود. از پول طلا، دلار، سکه و برلیان گرفته تا وسایل زینتی و قدیمی را سرقت میکردیم. دزدیهایمان را به طور سریالی انجام میدادیم. اغلب ساعات پایانی شب یا نیمهشب را برای سرقت در نظر میگرفتیم. سعی میکردیم آن قدر حرفهای عمل کنیم که ردی از خود برجا نگذاریم اما خیلی هم موفق نبودیم چون پلیس ما را دستگیر کرد.»
سرکرده این باند درباره نحوه شناسایی طعمه برای سرقت هم گفت: «ما خانههای مجلل را انتخاب میکردیم، بیشتر شمال تهران. وقتی مطمئن میشدیم که خانه برای چند ساعت خالی است، دست به کار میشدیم. وقتی هم که وارد خانه میشدیم، فقط پول و طلا یا چیزهایی که بدون هیچ ردی به پول تبدیل میشد را با خود میبردیم. وقتی وارد خانه میشدیم، از وسایل یا ظاهر خانه میشد حدس زد که صاحب منزل چه جور آدمی است. یکی از سرقتهایمان از خانه یک تاجر در فرمانیه بود. ارزش اموالی که به سرقت بردیم بیش از ٢میلیارد تومان بود. البته بعدها فهمیدیم که به خانه چند قاضی و چند نفر از افراد شناخته شده کشوری هم دستبرد زدهایم. خب، شمال تهران خانههای اینچنینی زیاد است.»
شکایت از مالخر
یکی دیگر از مهرههای کلیدی این باند هم در اعترافات خود به بازپرس این پرونده گفت: «بعد از آزادی دنبال کار بودم تا این که از طریق دوستانم پیشنهاد دادند با این گروه آشنا شوم؛ من هم قبول کردم و با آنها همراه شدم. من در ١٩ سرقت با این گروه همکاری داشتم. مسئولیت فروش برخی از اموال را هم من به عهده داشتم.»
این سارق حرفهای در ادامه اظهاراتش مدعی شد که یکی از مالخرها از او کلاهبرداری کرده و به همین دلیل از او شکایت دارد: «من به آن مرد برلیانهای بسیاری فروختم اما من چون از ارزش مالی واقعی این اموال آگاهی نداشتم، آن مرد با ادعای این که این برلیانها فقط سنگهای تزیینی بیارزش است، مرا فریب داد و بابت آن فقط ١٠میلیون تومان به من داد که آن را میان اعضای باند تقسیم کردم اما بعدها فهمیدم ارزش آن برلیانها بیش از ٤میلیارد تومان بوده است. وقتی این موضوع را به او گفتم تهدید کرد که من را به پلیس لو میدهد و من مجبور شدم که قید پولها را بزنم.»
نقشه فرار از زندان
فرار سرکرده این باند از دست پلیس هم یکی دیگر از نکات جالب این پرونده است. او تیرماه سال گذشته در حالی که به جرم سرقت از منزل در بازداشتگاه پلیس به سر میبرد، همراه با ٥ نفر دیگر یک نقشه فرار طراحی کرد؛ نقشهای عجیب که در نهایت موفقیتآمیز هم بود. او با استفاده از راه هواکش و تخریب دیوار همراه با ٥ نفر دیگر از بازداشتگاه فرار کردند. این طراح زیرک با وجود دستبند و پابند و لباس مخصوص بازداشتگاه موفق شد خودش را به نزدیکیهای مرزهای غربی کشور برساند اما در نهایت پس از حدود یک ماه، در حالی که همراه خانوادهاش در مشهد در تدارک نقشهای دیگر برای خروج غیر قانونی از کشور بود، از سوی پلیس دستگیر شد.»