صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

گفتگوی اختصاصی خبرگزاری برنا با معاون حقوقی و امور بین‌الملل وزارت امور خارجه؛

عراقچی: نابینایی پدرم انگیزه‌ای بود برای فعالیت من در فدراسیون نابینایان/ با برجام قرار نبود با آمریکا دوست شویم/ عرق وطن پرستی را در استادیوم میان جوانان و نوجوانان می‌بینید/ از طارمی خواهش می‌کنم در پرسپولیس بماند

۱۳۹۶/۰۴/۱۷ - ۰۵:۳۰:۳۵
کد خبر: ۵۸۳۳۸۳
سیدعباس عراقچی، معاون حقوقی و امور بین الملل وزارت امور خارجه در گفتگوی اختصاصی با خبرگزاری برنا از چگونگی و چرایی حضورش در هیات رئیسه فدراسیون نابینایان و کم بینایان، مسائل مربوط به ورزش و برجام، پرسپولیس و ... گفت.

به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری برنا؛ انتشار یک عکس از حضور سیدعباس عراقچی، معاون امور حقوقی و بین الملل وزارت امور خارجه، در جلسه هیات رئیسه فدراسیون نابینایان و کم بینایان با عکس العمل منفی برخی رسانه های دلواپس همراه شد تا جایی که حتی از این عکس نیز به دنبال بهره برداری های سیاسی خود بودند.

همین عامل و البته علاقه های ورزشی عضو ارشد تیم مذاکرات هسته ای ایران سبب شد با کمک و همراهی سمانه مقدم، دبیر گروه سیاسی خبرگزاری برنا، از معاون امور حقوقی و بین الملل وزارت امور خارجه وقتی برای مصاحبه گرفته و راهی دفتر ایشان در وزارت امور خارجه شویم البته با این پیش شرط که مصاحبه فقط در حوزه ورزش بوده و وارد مسائل سیاسی نشویم که البته در میانه های مصاحبه، پای مسائل سیاسی هم وسط کشیده شد.

مصاحبه ورزشی- سیاسی خبرگزاری برنا با عضو ارشد تیم مذاکرات هسته ای ایران را در زیر می خوانید؛

* آقای دکتر عراقچی! شاید خیلی از مردم و حتی اهالی ورزش از حضور شما در فدراسیون نابینایان و کم بینایان بی اطلاع یا کم اطلاع باشند. بفرمایید چگونه شد که به رغم همه مشغله های حضور در وزارت امور خارجه و کارهای سیاسی، از این فدراسیون سر درآوردید و عضو هیات رئیسه آن شدید؟

بسم الله الرحمن الرحیم. خب این سوالی است که خیلی ها می پرسند. واقعیت امر این است که حدود 5 سال پیش بود که دو تن از دوستان عزیز جانباز من که جانباز نابینا هستند از من دعوت کردند در هیات رئیسه این فدراسیون حضور داشته باشم. هم آقای مظلومی که رئیس فدراسیون هستند و جانباز نابینا و سردار روغنی که از دوستان قدیمی من و جزو جانبازان سرافراز این کشور است. از شما پنهان نیست البته من یک انگیزه شخصی و خاص هم داشتم. پدر من در سال های پایان عمرش در اثر  بیماری دیابت نابینا شد. من 17 سالم بود که پدرم فوت کردند و از 13، 12 سالگی تصویری که از پدرم در خاطر دارم، تصویر چنین فردی است و همیشه این انگیزه را داشتم که بتوانم کمکی به این قشر بکنم.

در طول 5 سال گذشته جلسات هیات رئیسه این فدراسیون معمولا سالی بیشتر از 2 الی 3 بار برگزار نمی شود و کار تمام وقت نیست و هیچ حقوقی و چیزی هم تعلق نمی گیرد و کاری کاملا عام المنفعه است. من خیلی کمک کردم تیم های مختلف نابینایان و کم بینایان ما که به مسابقات اعزام می شوند، سفارتخانه های کشورمان امکانات ویژه ای دارند و آنها را بسیج کنم که به این تیم ها کمک کنند و همین طور در داخل. بالاخره باید بگویم جسارتا این فدراسیون، از نظر مادی فدراسیون فقیری است و بودجه آنها بسیار اندک است و می توان از طریق سازمان بهزیستی یا جاهای دیگر به بودجه آنها کمک کرد و آن قدری که در وسعم بوده سعی کردم  کمک کنم.

عرض کردم در طول سال 2 یا 3 بار بیشتر جلسه نداریم و در طول جلسات هم سعی می کنم هماهنگی هایی که با سفارتخانه های ما در سایر کشورها یا جاهای دیگر لازم است را انجام داده و در این زمینه کمک حال باشم.

* چقدر در جریان ریز فعالیت های فدراسیون هستید؟ در چند رشته فعالیت می کنند؟

7 یا 8 رشته در زیر مجموعه این فدراسیون فعالیت می کند که باید گفت امکانات داخل کشور بیشتر از این جواب نمی دهد. البته در خارج هم رشته هایی که نابینایان و کم بینایان در آن فعال هستند خیلی بیشتر از این نیست. گلبال هست، یکی فوتبال نابینایان هست که  وقتی سال گذشته مسابقات در ژاپن برگزار شد در داخل کشور خیلی جذبه پیدا کرد و خیلی ورزش خطرناکی است چون بازیکنان در یک زمین بسته ای بازی می کنند و تنها کسانی که بینا هستند، دروازه بان ها هستند و اینکه یک تیم نابینا باید به یک دروازه بان بینا گل بزند خیلی بازی جالبی است ولی برخوردهایی که بین شان پیش می آید خیلی برخوردهای خطرناکی است و احتمال شکستگی و آسیب دیدگی سر و دست در آن زیاد است ولی بازی جذابی هست. جالب اینکه مربیان پشت دروازه ها می ایستند و بازیکنان را هدایت می کنند.

به هر حال فوتبال هست، شنا هست، جودو هست،  شطرنج هست، شطرنج های ویژه ای که مخصوص نابینایان است. دو و میدانی هست، دو و میدانی و شنا از  جمله رشته های مدال آور این فدراسیون هستند. تقریبا همین 8، 7 رشته است که ما فعالیت داریم و در مجموع فکر نمی کنم بیشتر از 15، 10 رشته باشد که نابینایان و کم بینایان قادر به انجام آن باشند.

* آقای دکتر! جنابعالی فرمودید 5 سال است که در هیات رئیسه این فدراسیون فعال هستید اما دو، سه روز پیش (یک شنبه هفته گذشته) که عکسی از شما منتشر شد و نشان می داد در جلسه هیات رئیسه فدراسیون نابینایان و کم بینایان حضور دارید زمینه ای شد برای برخی هجمه ها علیه جنابعالی. فکر می کنید علت این همه هجمه علیه شما چه بود؟

والله خب نمی دانم، شاید جالب بوده برای همه که چطور عراقچی سر از فدراسیون نابینایان درآورده! احتمالا همه خبر نداشتند در صورتی که اگر به اینستاگرام من مراجعه می کردند من دو سال پیش عکسی از حضورم در هیات رئیسه را گذاشته بودم. سال 93 هم چنین عکسی را گذاشته بودم در این رابطه. به هر حال فضای سیاسی داخل اقتضا می کند که همه به دنبال سوژه های جذاب باشند و این هم به سوژه ای جذاب تبدیل شد.

* درباره این فدراسیون اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید تا بعد از آن اگر اجازه بدهید چند سوال دیگر بپرسم.

در رابطه با فدراسیون من واقعا می خواهم درخواست بکنم هم از همه مسئولین و مسئولین بالای ورزش و هم از همه قاطبه مردم تا یک توجه ویژه ای به ورزش معلولین و جانبازان به طور کلی و ورزش نابینایان به طور خاص داشته باشند چون به هر حال عزیزانی که نابینا می شوند از شرایط روحی بسیار بدی برخوردار می شوند به خصوص در اوایل نابینایی. در معرض بیماری های روحی مختلف، به خصوص افسردگی قرار می گیرند. خود شما اگر نیم ساعت چشم هایتان را ببیندید برایتان غیرقابل تحمل است که بخواهید ادامه بدهید ولی تصور کنید عمری بخواهید این وضعیت را ادامه دهید. تنها چیزی که می تواند اینها را از لاک افسردگی در بیاورد و به آنها روحیه بدهد و نشاط بدهد این است که بیایند به میادین ورزشی. البته ورزش هم برای آنها کار آسانی نیست. بسیاری از ورزش ها باید یک همراه داشته باشند. برای مثال به استخر شنا که می روند باید حتما همراه داشته باشند. امکانات ویژه ای می خواهد. همان فوتبالی که عرض کردم هرجایی نمی شود انجام داد و حتما باید زمین بسته خاصی باشد. گلبال مثلا توپ ویژه ای دارد، دروازه هایی ویژه ای دارد و این طور نیست که همه جا در دسترس باشد. فراهم کردن امکانات برای اینها هم هزینه دارد و هم زحمت. بچه هایی که در فدراسیون جمع شدند و به خصوص آقای مظلومی که رئیس فدراسیون است، خودش خیلی انگیزه دارد، خودش نابیناست البته جانباز نابینای جنگ تحمیلی هست و با انگیزه بسیار زیادی این کار را دنبال می کند ولی خب امکانات کم هست. احتیاج دارد خیرینی که دنبال مدرسه سازی، مسجد سازی و کتابخانه سازی هستند، یک عنایتی داشته باشند و ورزشگاه برای این عزیزان بسازند. به نظر من ورزشگاه ساختن به طور عموم ثوابش کمتر از مدرسه سازی و اینها نباشد. ولی ورزشگاه ساختن برای این بچه های جانباز، برای این بچه های نابینا به خصوص حتما یک اجر ویژه ای نزد خداوند خواهد داشت. سازمان های خیریه، مردمی که دست شان می رسد، مردم عادی و مسئولینی که وظیفه دارند، یک عنایتی بیشتر بکنند حتما ماجور خواهد افتاد ان شاءالله.

* آقای دکتر! در سال های اخیر شاهد بودیم با ورزش ایران برخوردهای سیاسی زیادی شد و به نوعی ورزش هم چوب تحریم ها را خورد. به نظر شما برجام می تواند تاثیری در ورزش داشته باشد؟ آیا می تواند کمکی به ورزش ما و به طور مثال به فوتبال کند که برای دومین بار راهی جام جهانی شده ایم و نیازمند بازی های تدارکاتی هستیم؟

اگر اجازه بدهید اول یک خرده من سیاسی جواب بدهم و بعد ورزشی اش بکنیم...

* در خدمتم

ببینید سوال شما بالاخره نشان دهنده یک برداشت عمومی نسبتا غلط نسبت به برجام است که در جامعه متاسفانه وجود دارد و آن که فکر می کنند برجام در وهله اول یک پیمان مودت و دوستی بین ایران و آمریکا بوده، بین ایران و غرب بوده و با رسیدن برجام و این توافق همه مشکلات ما با آمریکا حل شده، مشکلات ما با جهان غرب حل شده و الان همه چیز باید طبق روال خودش پیش برود. خب این اولین برداشتی است که متاسفانه غلط بوده و ناشی از یک سوءتفاهم است.

برجام یک توافقی است بین ایران و 6 کشور در یک زمینه خاص. یعنی موضوع هسته ای. دو طرف به یک توافقاتی رسیدند. نه پیمان مودتی شکل گرفته بین اینها، نه رفاقتی ایجاد و نه شراکتی ایجاد شده و نه خصومتی کم شده بین ما و آمریکا. این اشتباهی است که خیلی ها می کنند به خصوص دوستانی که در جریانات انقلابی و ضد آمریکایی خیلی فعال هستند، مرتبا خصومت های آمریکا را ذکر می کنند و می گویند: «خب برجام چه شد؟!»  با برجام قرار نبود ما با آمریکا دوست شویم. اتفاقا این خصومت ها نشان می دهد برجام مسیر صحیحی رفته و از موضوع هسته ای خارج نشده. اگر بعد از برجام آمریکا با ما دوست شده بود، رفیق شده بود باید سوال می کردند چه کار کردید مگر شما؟! همین خصومت ها ادامه دارد یعنی ما کارمان را درست انجام دادیم و از مسیر هسته ای و مسیر خاص مربوط به برجام خارج نشدیم. بنابراین قبول کنیم خصومت های آمریکا سرجایش هست و بلکه تشدید شده چون آنها در یک محدوده ای که خیلی پیشرفت کرده بودند، قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران، تحریم های سنگین بین المللی، تحریم های نفتی و بانکی؛ الان خیلی محدود شده اند و لذا خصومت ها را در جاهای دیگر بیشتر کرده اند. اگر کسی تصور می کند با وجود برجام، آمریکا دشمنی علیه ما را کنار می گذارد تصور بسیار اشتباهی است و همین که دشمنی ها ادامه دارد نشان می دهد وزارت امورخارجه و تیم مذاکره کننده در مسیر درستی حرکت کرده است و وظیفه ای که برعهده اش بوده را انجام داده و هیچ چیز پشت پرده وجود ندارد. من اگر جای دوستان بودم اگر آمریکا با ایران خصومت نمی کرد تیم مذاکره کننده را زیر سوال می بردم، حالا که خصومت می کند معلوم می شود ما طبق دستورالعمل هایی که داشتیم رفتار کردیم.

نکته دومی که معمولا باعث سوءتفاهم است این هست که فکر می کنند با وجود برجام همه مشکلات اقتصادی باید حل شده باشد یا اینکه همه تحریم ها باید برداشته شود؛ این طور نیست، ما بارها از روز اول مذاکرات تا حالا گفتیم ولی باز عده ای این اشتباه را تکرار می کنند و رویش تاکید دارند. برجام فقط در موضوع هسته ای مذاکره کرده و فقط تحریم های مربوط به هسته ای برداشته شده. آمریکا و دشمنان ما تحریم های دیگری را علیه ما و به بهانه های دیگری گذاشته اند؛ حقوق بشر، تروریست، تحریم علیه سپاه، تحریم علیه برنامه موشکی، تحریم علیه برنامه های تسلیحاتی ایران و ... همه این ها سرجایش است و اگر سرجایش نبود باز باید از ما سوال می کردند مگر غیر از هسته ای هم مذاکره کرده اید؟! همین که این ها سرجایش است معلوم می شود که ما در مسیر درست بوده ایم. بله؛ خصومت های آمریکا ادامه دارد و تحریم هایی که در مسیر هسته ای نیست کماکان برقرار است ولی این هم درست است که سنگین ترین تحریم ها مربوط به فعالیت های هسته ای بود و برداشته هم شده است.

موضوع سومی که معمولا بازهم باعث سوءتفاهم می شود این است که مدعی می شوند هیچ تحریمی برداشته نشده و این را اینقدر تکرار می کنند که بعضا خودشان هم باورشان می شود در حالی که همه تحریم هایی که برجام باید برمی داشته، همه را برداشته. فرض کنید بزرگترین تحریم ها در حوزه انرژی ما بوده؛ نفت و گاز و پتروشیمی و این ها. همه برداشته شده و همه هم شاهدش هستند. هم تولید نفت ما برگشته به حالت قبل از تحریم ها، هم فروشش برگشته به حالت قبل از تحریم ها و هم پول فروشش دارد وارد می شود به رغم ادعاهایی که می شود. پتروشیمی همین طور، در خصوص حوزه گاز هم همین طور. تحریم هایی که در این زمینه بوده همه برداشته شده، تحریم هایی که در خصوص سرمایه گذاری در حوزه صنعت نفت ما بوده هم همه برداشته شده که نمونه اش را دیروز (سه شنبه گذشته) شاهد بودیم، امضای قرارداد توتال که نشان می دهد برجام کار خودش را کرده و موانع را برداشته؛ حالا فرض کنید که توتال طول کشیده تا بیاید، خب مربوط می شده به اینکه مثلا قراردادها آماده نبوده یا مذاکراتش طول کشیده یا جلب اطمینان برای یک شرکتی که بیاید در صنعت نفت ایران کار بکند یک مقدار زمان بر است. در حوزه حمل و نقل به همین ترتیب است. ما بزرگترین مشکلاتی که در زمان تحریم داشتیم مربوط می شد به حوزه کشتیرانی و حوزه نفتکش های ما که الان بدون هیچ مشکلی دارند فعالیت می کنند. تمام تحریم هایی که مربوط به حوزه کشتیرانی و نفتکش های ما بود اعم از بیمه آنها، اعم از دسترسی شان به بنادر، داشتن پرچم، داشتن رنکینگ بین المللی و هر مشکل دیگری که بود واقعا حل شده و هیچ مشکلی الان وجود ندارد. در حوزه هواپیمایی هم شاهد هستید که هواپیماهای جدید وارد شده است. در دو حوزه بسیار مهم انرژی و حمل و نقل که حوزه های کلیدی تحریم ها بوده، تمام تحریم ها برداشته شده و روال کار به حالت عادی برگشته. در حوزه بانکی که سومین حوزه بسیار مهم است کاری که برجام باید می کرده، انجام داده ولی مشکلات دیگری هست که سبب شده روابط و تعاملات بانکی ما هنوز به روال عادی و نرمال خود بازنگشته. این مشکلاتی که وجود دارد همه غیر برجامی است. عرض کردم تحریم های دیگری وجود دارد، موانع و مشکلاتی دیگر سر راه اقتصاد ایران وجود دارد که به برجام مرتبط نمی شود. بحث تحریم های اولیه آمریکا علیه ایران است، تحریم هایی که بعد از انقلاب و بعد از حادثه گروگانگیری وضع شده و طبیعی است که خصومت بین ایران و آمریکا ادامه دارد. تحریم های مربوط به مسائل پولشویی و FATF هست که مسائل مربوط به خودش را دارد و موارد و موانع دیگری که سبب می شود سیستم بانکی ما کاملا به صورت عادی برنگشته باشد که به نوعی بخشی از سوال شما به این حوزه مربوط می شود که مثلا مبالغی که فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) به ایران اختصاص داده و نقل و انتقال آن به صورت دلاری است، مشکلاتی داشته که در دوره قبل جام جهانی به طرق دیگری حل کردیم و این بار هم ان شاءالله حل خواهد شد ولی موانعی که هست به خاطر برجام نیست. باید توجه داشته باشیم که برجام یکسری از موانع را از سر راه اقتصاد ایران برداشته، این همه موانع نیست و یکسری موانع دیگر وجود دارد. البته موانع بزرگی بوده که برداشته شده و مسیر را تا حد زیادی برای اقتصاد ایران باز کرده، دیگر اینکه چقدر در این مسیر برویم، با چه سرعتی برویم و مسیر درست را برویم به خودمان و استعدادهای خودمان، به دستگاه ها، نهادها و وزارتخانه های خودمان بر می گردد. این تصور که با برجام اقتصاد ایران خود به خود و به صورت اتوماتیک شکوفا خواهد شد، تصوری غلط و انتظاری غلط نسبت به برجام است.

و آخرین برداشت نادرستی که وجود دارد این هست که تصور می کنند که آمریکا حسن نیت دارد و آمریکا و بقیه کشورهای 1+5 لطفی به ایران می کنند در صورتی که اینچنین نیست. اساس برجام نه بر حسن نیت است، نه اعتماد است و نه اینکه کسی به دیگری لطفی می کند بلکه دو طرف در باب یک مشکل و معضل خاصی نشسته اند و قرارهایی را با همدیگر گذاشته اند. طرف غربی و آمریکایی بسیاری از امتیازاتی که به ایران داده اند را مجبور شده اند که بدهند. یعنی هیچکسی تصور نکند لطفی صورت گرفته و منتی سر ما دارند؛ اینها امتیازاتی بوده که به دلیل توانمندی های جمهوری اسلامی ایران مجبور شدند در مذاکرات بدهند ولی تا توانستند بدعهدی کردند، تا توانستند پیمان شکنی کردند، تا توانستند تاخیر داشتند در انجام برخی تعهدات شان که با همه این ها مقابله و خیلی از مشکلات رفع شده.

اما برگردم به سوال شما؛ به نظر من آنچه که به ورزش ما می تواند در عرصه بین المللی کمک بکند نه خود برجام، بلکه فضایی است که برجام برای جمهوری اسلامی ساخته و کمک می کند. درباره برجام به فضاسازی هایی که در داخل کشور هست زیاد توجه نکنید، اینها بیشتر بحث های سیاسی و جناحی است و البته خوب هم هست و نشان دهنده بلوغ سیاسی جامعه است که با هم در موارد مختلف رقابت دارند و به نظر من قابل پذیرش است. ولی از داخل که بگذریم برجام وجهه جمهوری اسلامی را در عرصه بین المللی کاملا عوض کرده است. وجهه یک کشور قدرتمند و در عین حال معقول و منطقی که حرف دارد برای گفتن، توان مذاکره دارد، می تواند با 6 قدرت دنیا بنشیند و مذاکره کند و به خواسته های خودش برسد. تصویری که الان از جمهوری اسلامی ایران وجود دارد به نظر من نسبت به چهارسال قبل که ایران به جام جهانی رفت یک تصویر کاملا جدید است. فضایی که الان حول و حوش جمهوری اسلامی وجود دارد کاملا فضای جدیدی است و همین است که کاملا رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای منطقه ما را همان طور که می دانید، کاملا عصبانی کرده و سعی می کنند این فضا را مرتبا تخریب کنند. به اعتقاد من، ما از این فضا می توانیم خیلی خوب استفاده کنیم، ورزش ما هم خوب می تواند استفاده کند. ورود و حضور مجدد ما در جام جهانی فوتبال، حضور بسیار خوب ما در مسابقات والیبال لیگ جهانی، البته این بار انتظارات ما خیلی بالا رفته وگرنه همین الان هم ما در بین 10 تیم برتر والیبال جهان هستیم در حالی که تا چند سال پیش کسی تصورش را نمی کرد و موفقیت هایی که در سایر رشته ها داشتیم، موفقیت اخیر خانم علیزاده و ... همه این ها کمک می کند به این فضا که هر چه بیشتر چهره ای بسیار مشروع و مطلوبی را از ایران و مردم ایران در عرصه بین المللی ایجاد کند و حتما تیم هایی را علاقمند می کند که با تیم های ما بازی های دوستانه ای داشته باشند. خب همه چیز هم به فضاهای سیاسی مربوط نیست و به کیفیت تیم ها هم مربوط است. وقتی تیم والیبال ما در استاندارد و کلاس جهانی است خب تیم هایی در حد کلاس جهانی هم رغبت می کنند که با ما بازی دوستانه داشته باشند چون آنها هم نفع می برند. فوتبال ما البته در سطح آسیا درجه یک هست ولی نباید توقع داشته باشیم در سطح دنیا تیم های درجه یک راضی شوند با ما بازی دوستانه کنند مگر با دریافت مبالغی که این هم رایج است، پول هایی را می گیرند، پول های سنگینی را هم می گیرند تا بازی دوستانه انجام دهند. به نظر من فضا فراهم است و وزارت امور خارجه و نمایندگی های ما آماده کمک هستند ولی بقیه بسته به سیاست های فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش و جوانان است که چقدر کمک کنند و امکانات مالی شان اجازه می دهد. به نظر من فضا آماده است و ما هم در وزارت امور خارجه آماده هستیم که کمک کنیم.

* من جواب سوال بعدی ام را هم گرفتم. شخصا معتقدم دیپلماسی ورزش می تواند بسیار قدرتمند باشد. وقتی پرچم جمهوری اسلامی در عرصه رقابت های بین المللی بالا می رود، با هیچ مذاکره ای و با هیچ دعوای سیاسی نمی توان آن را عوض کرد. سوال قبلی بنده برمی گشت به همین جریان و می دانیم چه چیزهایی را قصد دارند به جامعه و مردم القا کنند! درست و غلط را خودشان می دانند و آخرت و عاقبت خودشان. کلیت قضیه این بود که آیا وزارت امورخارجه تمایلی بابت همکاری در عرصه های بین المللی با فدراسیون های ورزشی و وزارت ورزش و جوانان دارد یا خیر؟

در همین زمینه اجازه بدهید من یک موضوعی را اضافه بکنم چون سوال شما به صورت مشخص بود؛ ببینید در سیاست خارجی کشورها دنبال چه چیزی هستند؟! دنبال منافع ملی هستند و امنیت ملی. یعنی از طریق سیاست های خارجی می خواهند امنیت کشور خودشان را تامین بکنند یا منافع ملی را در حوزه های مختلف تامین کنند. یک موضوع سومی هم وجود دارد که معمولا از آن غفلت می شود که آن «پرستیژ» است. یعنی بسیاری از کشورها در عرصه بین المللی با سیاست های خودشان به دنبال بالابردن پرستیژ هستند؛ امنیت و منافع شان تامین است ولی دوست دارند اسم شان در دنیا مطرح شود. دوست دارند پرچم شان به قول شما بالا برود لذا در حوزه های هنری سرمایه گذاری می کنند، در حوزه های فرهنگی سرمایه گذاری می کنند و در حوزه های ورزشی. همین که فرض کنید در مسابقات مهمی که همه دنیا آن را دنبال می کنند و نگاه می کنند یک کشوری بتواند بدرخشد و پرچمش را بالا ببرد، یا کشوری قهرمانش بتواند در المپیک پرچمش را بالا ببرد اینها «پرستیژ» می آورد برای آن کشور. می خواهم عرض بکنم موفقیت در عرصه ورزش بین المللی از آن جهت که پرستیژ یک کشور، مشروعیت یک کشور و نام یک کشور را بلند آوازه می کند بخشی از سیاست خارجی است. یعنی دیپلماسی ورزشی یک مقوله بسیار مهمی است و ما در وزارت خارجه قطعا به آن توجه داریم. همه نمایندگی های ما و همه سفارتخانه های ما وظیفه دارند که کمک کنند به تیم های ورزشی ما. از بدو ورودشان به کشور مقصد تا زمان خروج شان باید کمک کنند و سرویس بدهند و شرایط خوبی را فراهم کنند به لحاظ تغذیه، به لحاظ روحیه، به لحاظ امکانات، اقامت، رفت و آمد و همه چیز که ورزشکاران با فراغ بال بتوانند به آن هدفی که برای آن رفته اند دست یابند و نام کشور را بلندآوازه کنند. این بخشی از وظیفه ما است. نمی گویم همه سفارتخانه ها تمام این وظایف را به خوبی انجام می دهند و شاید کوتاهی داشته باشند ولی بدانید که جزو ماموریت شان است که این کار را انجام بدهند.

* خود شما از دوران نوجوانی اهل ورزش بودید یا دغدغه های تان چیزهای دیگری بوده؟

بله. من فوتبال خیلی علاقه داشتم و بازی هم می کردم. تا همین چند سال پیش هم با بروبچه های فامیل سالن گرفته بودیم و می رفتیم ولی بعد از جریان مذاکرات کمتر فرصت شد و البته سن مان هم بالا رفته و نمی توانیم. البته فوتبال را هیچ وقت حرفه ای بازی نکردم. ورزش حرفه ای نداشتم ولی خیلی علاقمند هستم و علاقمند به پیگیری هستم.

* می گویند خیلی پرسپولیس هستید؛ درست است؟

بله. این خیلی مشهوره من و آقای مجید تخت روانچی (معاون اروپا و آمریکا وزارت امور خارجه) خیلی پرسپولیسی هستیم! (با خنده)

* شنیدیم در یکی از مذاکرات مربوط به برجام دربی هم بوده و شما هم پیگیر بودید؟

دربی بود یا جام جهانی؟

* فکر می کنم دربی بود که پرسپولیس برنده شد

والله الان آن بازی به خصوص یادم نمی آید ولی در جریان مذاکرات به کرات اتفاق می افتاد که مسابقات باشد و خاطرات زیادی از این جهت در ذهن دارم. مثلا بازی های جام جهانی که در برزیل بود و یادم می آید آلمان قهرمان شد. خانم اشمیت که با ما مذاکره می کرد، ایشان آلمانی بود. یادم می آید بازی نیمه نهایی بود که خیلی مهم بود و ما هم وسط مذاکره بودیم. وسط مذاکرات متوجه شدیم خانم اشمیت با لب تاپی که مقابلش بوده در حال تماشای فوتبال است! (با خنده) یک دستیاری هم داشت که سوییسی ولی آلمانی زبان بود که او هم طرفدار آلمان بود و این دو نفر بازی را دنبال می کردند وسط مذاکرات. از این دست خاطرات زیاد دارم.

* چقدر علاقه دارید بازی های داخلی را از استادیوم دنبال کنید؟

بازی های داخلی را هم دنبال می کنم. یک بار هم چند سال پیش با پسرم رفتم استادیوم، منتهی از آن بازی هایی بود که آدم وسطش (با خنده) مجبور می شود گوش هایش را بگیرد! اگر فرصت بشود واقعا علاقه اش را دارم چون دیدن بازی از داخل استادیوم با دیدن تلویزیون خیلی فرق می کند. آن هیجان و فضایی که بر استادیوم حاکم است بسیار جالب است و تنها صحنه تکرار گل را ندارد! اگر یک مقدار مسائل فرهنگی در آن رعایت شود، که فکر می کنم روز به روز هم بهتر می شود، حتما محیط جذابی برای همه خواهد بود. به برخی از کسانی که عرق وطن پرستی و وطن دوستی را سوال می کنند می گویم این طوری فایده ندارد، روزی که تیم ملی در استادیوم صدهزار نفری بازی دارد بروید آنجا، عرق ملی را در میان جوانان و نوجوانان می بینید. آنجا کسانی را که فکر می کنید نسبت به این مسائل بی تفاوت هستند می بینید که چگونه نسبت به وطن و نسبت به کشور عرق دارند و چطور حنجره پاره می کنند که تیم ملی کشورشان یک قدم بالاتر رفته و موفق باشد.

* نقل و انتقالات پرسپولیس امسال خوب بود؟

(با خنده) والله این چند روزه خیلی دنبال نکردم. شنیدم آقای رضاییان رفته استقلال ولی دیدم رفته یک تیم بلژیکی. در تیتر اخبار دیدم که نوشته «رضاییان آبی پوش شد» که فکر کردم رفته استقلال ولی وقتی خبر را خواندم دیدم تیم بلژیکی رفته که آبی می پوشد! (با خنده) طارمی هم شنیدم رفته!

* هنوز نه. البته پرسپولیس شرط مالی گذاشته برای جدایی اش که تا به حال محقق نشده

بله شنیدم که حتی موافقت نکردند به او تخفیف بدهند. در واقع سفت گرفته اند که نرود. به هر حال من به عنوان یک هوادار از آقای طارمی خواهش می کنم در پرسپولیس بماند به خاطر خیلی خوب است و من هم خیلی خوشم می آید از این بازیکن. عرق و انگیزه زیادی دارد و خیلی باغیرت بازی می کند و شم گلزنی هم دارد. خیلی خوب خودش را در موقعیت گلزنی قرار می دهد هرچند که در ضربات آخر یک مقداری آدم را حرص می دهد (با خنده) ولی فکر می کنم آینده درخشانی دارد و می تواند یکی از مهاجمان درجه یک کشور باشد. خیلی دوست دارم که بماند در پرسپولیس.

* فکر می کنید پرسپولیس دوباره بتواند قهرمان لیگ شود؟

این خواست همیشگی ما است.

* چه توصیه ای به جامعه ورزش دارید؟ به فدراسیون های مختلف، وزارت ورزش و مردم علاقمند به ورزش.

توصیه خاصی ندارم. یک توصیه راجع به فدراسیون نابینایان داشتم که عرض کردم. البته یک توصیه ای به فدراسیون های ورزشی خودمان دارم که ارتباط شان را با وزارت امور خارجه بیشتر بکنند و ما می توانیم به آنها کمک بکنیم. فدراسیون های ما یک مقدار به لحاظ عملکرد بین المللی در بعضی جاها ضعف دارند و حتما باید بخش بین الملل خودشان را تقویت کنند. شاهد بوده اید که ما چقدر ضربه خوردیم از این قضیه. لیست بازیکنان دیر رسیده و تیم محروم شده، ناداوری شده نتوانستند به خوبی دفاع کنند، بعضی وقت ها نامه نگاری هایی که می شود و می بینیم، تاسف می خوریم؛ نه اصول صحیح نامه نگاری رعایت شده، نه منطقی توانسته اند در آن بیاورند. اغلاط املایی دارد و ... فکر می کنم همه فدراسیون ها خوب است که بخش بین الملل شان را تقویت بکنند و از وزارت امور خارجه کمک بگیرند. حتی دوستان بازنشسته زیادی هستند که در جاهای مختلف در عرصه بین الملل کمک و فعالیت می کنند. خیلی مهم است. عرض کردم وقتی ورزش را از دریچه سیاست خارجی نگاه می کنم، بخش عمده ای از این سیاست را تشکیل می دهد و فکر می کنم وزارت امور خارجه وظیفه دارد کمک بکند و حتما هم کمک می کند. از این که بگذریم مردم نیاز به هیچ توصیه ای ندارند. اینقدر ماشاءالله در صحنه ها و عرصه نشویق هستند که برای بسیاری از کشورها آرزوست که مثلا تیم والیبال شان مسابقه می دهد مردم اینچنین بیایند و تشویق کنند و این عظمت و هیاهو را ایجاد کنند.

به هر حال آرزوی موفقیت برای همه ورزشکاران داریم.

* خیلی ممنون از لطف تان و وقتی که در اختیار ما قرار دادید.

خواهش می کنم

نظر شما