به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ پریناز بداخشان، مادر آتنا میگوید: ما به تازگی به این خانه آمده بودیم و هنوز وسیلههایمان را به طور کامل نچیده بودیم. آتنا خیلی ذوق و شوق داشت که سریعتر اتاقش را بچیند و عکسهایش را به دوستانش نشان بدهد. وقتی اسبابمان را به این خانه آوردیم، آتنا با ذوق و شوق عروسکهایش را روی دیوار میچید چون دوست داشت که عکس اتاق و تختخوابش را به دوستانش نشان بدهد. چون میگفت دوستانم باور ندارند که من اتاق و تخت داشته باشم.
او پس از کشف جسد آتنا هنوز به خانه برنگشته و میگوید: تا آتنا به خانه برنگردد، هیچوقت وارد آن خانه نمیشود.
او میگوید: آتنای من هنوز زنده است و من برای پیدا کردنش تمام سعی خودم را میکنم.
از ماموران شنیدهام که وقتی قاتل جانی دستش را جلوی دهان آتنا گذاشته بود، آتنا برای اینکه بتواند فرار کند چندینبار دست او را گاز گرفته بود، اما آن نامرد با خفه کردن دخترم اجازه نداده بود که او از کسی کمک بخواهد. صورت دختر نازم سیاه و کبود شده بود و تمام موهایش ریخته بود.
این را میگوید و گریه امانش را میبرد و با شیون و گریه میگوید: آتنای من موهایش را خیلی دوست داشت. همیشه به مغازه خالهاش که آرایشگر بود میرفت و از او میخواست که برایش موهایش را سشوار بکشد، اما آن قاتل با ریختن سرکه بر روی جسد دخترم، باعث شد که تمام موهایش بریزد
منبع:رکنا