به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا، تجاوز به دختری جوان، تیتری است که این روزها دیگر برای کسی تازگی ندارد. «برنا» در این گزارش مروری دارد بر دخترانی که در سال های گذشته قربانی تجاوز و آزار و اذیت قرار گرفته اند.
ستایش، دختر زیبای افغانی
ستایش نام دختری افغانی است که ساعت یک ظهر یکشنبه 25 فروردین 95 به همراه پدر از خانه خارج شد تا بستنی بخرد. مرد جوان بعد از خرید بستنی، دخترش را روانه خانه در منطقه ورامین کرد و با این تصور که دخترک به خانه رسیده است، راهی محل کارش شد. اما نیم ساعتی از این جدایی نگذشته بود که همسرش با او تماس گرفت و از ناپدید شدن دختر 6 سالهشان خبر داد. فردای آن روز پلیس با اعلام اینکه جسد دختر جوان پیداشده است خبر ازیک جنایت وحشتناک داد ، پسر 16 ساله همسایهشان که تنها سه پلاک با خانه آنها فاصله داشت، ستایش را میرباید و بعد از اینکه او را مورد آزار و اذیت قرار میدهد، به قتل میرساند. او جسدش را داخل وان میاندازد و اقدام به سوزاندن آن با اسید میکند.
قاتل ستایش قریشی که در زمان وقوع جرم شانزده سال و هشت ماه داشت به اعدام و قصاص محکوم شد. پس از اینکه قاتل به 18 سالگی رسید دادگاه اجرای احکام تصمیم به اجرای حکم گرفت اما به علت اصرار خانواده مقتول بر دریافت ارش البکاره تا زمان تعیین مبلغ و پرداخت آن اجرای حکم اعدام به تعویق افتاده است.
ستایش ایرانی قربانی بعدی تجاوز
درحالی که هنوز پرونده ستایش دختر 6 ساله افغانی بسته نشده بود ناگهان خبر رسید که دختری همسن و همنام او، اینبار در شهرستان نیریز فارس، قربانی مردی هوسران شده و پس از آزار و اذیت به قتل رسیده است. متهم مردی 33 ساله و متاهل بود که 25 فروردین، ستایش شش ساله را ربود و پس از تعرض و سرقت طلاهایش او را به قتل رساند. او مدتی بعد از سوی پلیس دستگیر و در دادگاه کیفری فارس محاکمه شد. اولیایدم درخواست قصاص کردند و متهم گفت: «آن روز باران میآمد. ستایش را به بهانه تعویض لباسهایش از کوچه دزدیدم و با بستن دست، پا و دهانش او را زیر تختخواب اتاقم مخفی کردم. بعد از چند ساعت گوشوارههایش را دزدیدم و خودش را به بیابانهای اطراف نیریز بردم. آنجا او را مورد آزار و اذیت قرار دادم و سپس خفهاش کردم. لباسهایش را آتش زدم و همراه جسدش در گودالی که کنده بودم، انداختم. سپس به شهر برگشتم و طلا و جواهراتش را فروختم. مردم داشتند دنبال ستایش میگشتند. در جستوجوها شرکت کردم اما پلیس به من مشکوک شد و دستگیرم کرد.» با اعتراف متهم، قضات دادگاه او را به جرم تجاوز و قتل به اعدام و قصاص در ملاعام محکوم کردند. اولیایدم پس از مدتی از قصاص صرفنظر کردند اما متهم یکم مهر سال 95 به جرم تجاوز در ورزشگاه شهدای نیریز فارس از طناب دار آویخته شد.
حنانه ،دختری که قربانی نیت شوم همسایه شد
حنانه پنج ساله چهارشنبه 26 خرداد 95 در شهرک ولیعصر شهرستان سنقر و کلیایی از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. روز بعد ماموران جسد او را با دست و پای بسته زیر پل ورودی کمربندی جدید شهر پیدا کردند.
بررسیها نشان میداد او به قتل رسیده و چند ساعتی از مرگش میگذرد. همزمان با شکایت خانواده این کودک در دادسرا و پلیس آگاهی، تحقیقات پلیس جنایی برای رازگشایی از این جنایت و دستگیری عاملان آن آغاز شد.
تحقیقات از خانواده حنانه نشان میداد آنها با کسی اختلاف نداشتهاند و نمیدانند چه کسی فرزندشان را ربوده و کشته است.
با توجه به این که گم شدن این کودک موجی از نگرانی را میان شهروندان سنقر و کلیایی به وجود آورده بود، با دستور دادستان شهر، کارآگاهان جنایی به تحقیقات شبانهروزی ادامه دادند تا اینکه روز سهشنبه زنی سراسیمه به پلیس آگاهی مراجعه و راز جنایت هولناکی را که شوهرش علی 32 ساله مرتکب شده بود، فاش کرد. این زن گفت شوهرش که نصاب ماهواره است، حنانه را که دختر همسایهشان بوده، به قتل رسانده است.
کارآگاهان برای بررسی ادعاهای این زن با هماهنگی قضایی ظهر سهشنبه به خانه متهم رفته و او را قبل از فرار دستگیر کردند.
متهم جوان با انتقال به پلیس آگاهی در بازجویی اظهارت ضد و نقیضی را مطرح و ادعا کرد اشتباهی دستگیر شده است اما در ادامه تحقیقات زمانی که متوجه شد راز این جنایت را همسرش فاش کرده، به قتل حنانه اعتراف کرد.
متهم به قتل در اظهاراتش به افسر تحقیق گفت: روز حادثه حنانه را دیدم که بستنی به دست در حال رفتن به سمت گلهای پایین محله است. به او نزدیک شدم و محکم دستش را گرفتم و به بهانه اینکه میخواهم او را نزد دخترم ببرم، حنانه را داخل حیاط خانه بردم.
وی اضافه کرد: دخترک التماس میکرد رهایش کنم تا نزد پدرش برود. مدام مادر و پدرش را صدا میزد. قصد داشتم نیت شیطانیام را عملی کنم که سر و صدایی را ازکوچه شنیدم. اهالی در جستوجوی او بودند. ترسیده بودم. نمیتوانستم رهایش کنم؛ چون هویتم را فاش میکرد. ابتدا ضربهای به او زدم، بعد با پارچهای خفهاش کردم. همسر و بچههایم در خانه نبودند .
وی گفت: هوا که تاریک شد، جسد دخترک را داخل نایلونی گذاشتم و با اطمینان از این که محله خلوت است و همه در جستوجوی دختر خردسال هستند، جسد را باموتورم به کنار پل بردم و آن را با دست و پای بسته، زیر پل انداختم و بازگشتم.
علی ژیان، دادستان عمومی و انقلاب اسلامی سنقروکلیایی در آن زمان گفت : حکم قطعی در خصوص قاتل حنانه در نزدیکترین زمان ممکن صادر و اجرا خواهد شد.
کیانا ، قربانی مشکلات خانوادگی
کیانا اوایل مهرماه 95 به شکل مرموزی ناپدید شد. شب در خانه مادربزرگش خوابیده بود، اما صبح اثری از او نبود. پدر و مادرش مفقود شدن ناگهانی او را به پلیس اطلاع دادند اما جست و جوها به بن بست خورده بود. تا اینکه چند روز بعد مردی به کلانتری مراجعه کرد و مدعی شد برادرش کیانا را کشته است. متهم کسی جز داماد خانواده نبود. مرد 37 ساله دارای سوابق متعدد کیفری، پس از دستگیری پرده از سرنوشت تلخ کیانا برداشت و گفت: مدتی قبل وسیلهای از خانه مادرزنم سرقت شده بود و او فکر میکرد من اینکار را انجام دادهام. به من تهمت میزد و آبرویم را میبرد. تصمیم گرفتم انتقام بگیرم. میدانستم که او چقدر به کیانا علاقه دارد. نقشه قتل او را کشیدم. شب حادثه از بالای دیوار به خانه مادرزنم پریدم، کیانا خواب بود. رویش چادری کشیده بودند. او را دزدیدم و با موتور به خانه ام بردم. آنجا او را مورد آزار و اذیت قرار دادم و با همان چادر خفه اش کردم. جسدش را به باغ پدرش بردم و زیر گچهای پیش ساخته مخفی کردم. دو روز بعد عذاب وجدان گرفتم و ماجرا را برای برادرم تعریف کردم.
متهم پس از اعتراف در دادگاه کیفری نیشابور محاکمه شد. او که با درخواست قصاص اولیای دم روبهرو شده بود از قضات خواست هرچه سریعتر اعدامش کنند و گفت: «در برابر کاری که کردم، هیچ دفاعی ندارم. مرا زودتر قصاص کنید. بعد از اعدام هم جسدم را دفن نکنید. من لیاقت دفن شدن ندارم. جسدم را در بیابان رها کنید تا خوراک حیوانات وحشی شود.» حکم اعدام، قصاص و 15 سال حبس برای آدمربایی که صادر شد، متهم اجازه اعتراض به وکلایش نداد تا در یکی از سریعترین رسیدگیها، ظرف 15 روز از وقوع حادثه، در حضور 10 هزار نفری اهالی نیشابور به دار مجازات آویخته شود
آتنا قربانی معصوم پارس آبادی
خردادماه 96 عکس دختری7 ساله به عنوان جدیدترین قربانی تجاوز دررسانه ها پخش شد ماجرا ازاین قراربود که به گفته دادستان شهرستان پارس آباد : آتنا زمانهایی که کنار بساط پدرش بود، برای استفاده از دستشویی یا خوردن آب به مغازه رنگرزی که در نزدیکی بساط پدرش بود، میرفت. صاحب مغازه مردی ۴۰ ساله بود که آتنا و پدرش را از مدتها قبل میشناخت و برای او نقشه کشیده بود. همچنین، به گفتهٔ دادستان اردبیل، انگیزه او از این کار اذیت و آزار جنسی بوده است.
با بررسی دوربینهای مداربسته مشخص شد که آتنا در محدوده مغازه قاتل ناپدید شده است، اما لحظه ورود او در هیچ دوربینی به ثبت نرسیده بود. در این زمان اسماعیل به عنوان مظنون دستگیر و جهت بازجویی روانه زندان شد. منزل او مورد بازرسی قرار گرفت اما پلیس از وجود پارکینگی قاتل در مکانی نزدیک در اختیار داشت باخبر نبود. به گفته برادر قاتل، او از زندان با همسرش تماس گرفت و خواست که نسبت به امحا مواد مخدر نگهداری شده در پارکینگ اقدام نماید. همسر اسماعیل رنگرز پس از پیدا کردن بشکهای که جسد در آن قرار داشته و بوی تعفن میداده، برادر قاتل را در جریان قرار میدهد و او نیز جسد را از درون بشکه کشف میکند و بلافاصله به پلیس خبر میدهد.
اسماعیل رنگرز در اعترافات خود گفت: دو سه روزی بود که با دیدن آتنا و طلاهایش وسوسه شده بودم. روز حادثه به مغازهام آمد که آب بخورد و چون کسی آنجا نبود، به طرفش رفتم. خواستم نقشهام را اجرا کنم، اما او شروع کرد به فریاد زدن. برای همین دستم را روی دهانش گذاشتم و وقتی بهخودم آمدم که دیگر نفس نمیکشید. ترسیده بودم و جسدش را داخل ساکی گذاشتم و آن را به پارکینگ بردم و در بشکهٔ پلاستیکی مخفی کردم تا سر فرصت در محلی خلوت رها کنم؛ اما چند روز بعد بهعنوان مظنون دستگیر شدم و رازم فاش شد.
بنیتا ، قربانی 8ماهه
درحالیکه هنوز یک ماه از ماجرای دلخراش آتنا نگذشته بود عکس بنیتا دخترنوزاد 8ماهه ای درفضای مجازی همه نگاه ها را به خود جلب کرد، خبرنگار «برنا» با پیگیری ماجرا متوجه وقوع جنایتی شد که تا کنون سابقه نداشته است . 29 خرداد ماه 96 درمنطقه مشیریه تهران سارقی خودرویی را به همراه کودکی هشت ماهه به نام بنیتا را از کنار خیابان ربود و مدتی بعد ماشین را در حالی که بنیتا همچنان در آن بود رها کرد تا کودک از فرط گرما،گرسنگی و تشنگی جان خود را از دست داد، یک هفته بعد از این حادثه دادستانی ورامین خبر از پیداشدن جسد بنیتا و دستگیری سارقان داد. پرونده قاتل بنیتا هم اکنون در حال بررسی توسط آگاهی است این درحالی است که دادستان ورامین اعلام کرد کشته شدن بنیتا قتل عمد بوده است.
این اتفاقات تنها درصد کوچکی ازصدها اتفاقی که در طول سال برای دختران این مرز و بوم می افتد که به دلیل ملاحظات نهادهای امنیتی یا به درخواست خانواده قربانیان رسانه ای نمی شوند.
گفتنی است در هفته ای گذشت درکل کشور برنامه های مختلفی برای پاسداشت روز دختر برگزار شد سوال اینجاست که چه اقداماتی برای افزایش امنیت دختران انجام شده است.