صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

دلنوشته یک مستندساز برای شهید حججی؛

حلقوم و رگهایی بُریده که قصه عصرِ عاشورا بود

۱۳۹۶/۰۵/۲۴ - ۱۰:۰۰:۱۵
کد خبر: ۶۰۰۳۲۵
زهره یزدان پناه قره تپه، نویسنده، پژوهشگر و مستندساز با انتشار یادداشتی نسبت به شهادت محسن حججی، رزمنده مدافع حرم در مقابله با تروریستهای داعشی واکنش نشان داد.

به گزارش خبرگزاری برنا، زهره یزدان پناه قره تپه، نویسنده، پژوهشگر و مستندساز با انتشار یادداشتی نسبت به شهادت محسن حججی، رزمنده مدافع حرم در مقابله با تروریست‌های داعشی واکنش نشان داد.

یزدان‌پناه نوشت: هنوز آرام نشده ام؛ هنوز همه تصاویر ذهنی ام، نگاه وسیمای آن جوان جهادگر و مدافع حرم 25 ساله است که علی اکبرِ حسین (ع) را برایم تداعی می کند که از شبیه خوان و شبیه خوانی او در رُمانم نوشته ام و وصف ناپذیری جوانمردی و شجاعت و ایثار عباس علمدار را و مظلومیت شهادتش، اباعبدالله الحسین (ع) را و استقامت دراسارتش را، شکوهِ استقامت پیام برِکربلا، حضرت زینب (س) را.

و آتشم می زند چشمان و معصومیت علی کوچولوی محسن حججی و اشک هایش و قد و قواره اش که هنوز به دو سالگی هم نرسیده است.

وقتی خبرش را شنیدم، سخت مشغول نگارش آخرین صفحات کتابم بودم که موضوعش بانوی دو عالَم، حضرت فاطمه زهرا(س) بوده است و نزدیک به دوسال زمان برایش سپری کرده بودم. خبر، آن چنان تکان دهنده بود که دیگر نگارش آخرین سطرهای کتاب، همراه با اشک بوده است و اشک و اشک.

آن قدر که شب جمعه اش، بعد از بین الطلوعین که پلک فرو بستم. در کمال شگفتی و ناباوری، خود را با لباس اِحرام که لحظه ای قبلش دعوت به کربلای حسین (ع) بوده است، کنار مزار بانوی مظلومه عالَم و مادرِ سادات یافتم.

زانو زده و پیشانی بر روی مزارگذاشته و بغض شکسته بودم و فقط هِق می زدم و می گفتم: به فرزندت بگو، به پسرت بگو که دیگر بیاید، به خاطرِمحسن حججی،... به خاطرِمحسن حججی...

و اکنون یقین دارم که خون محسن حججی، درجلو افتادن ظهور، بی تأثیر نخواهد بود. او خواهد آمد، به خاطرِمحسن حججی و به خاطرِمحسن حججی ها، و با آمدن او، آن جوان جهادگر مدافع حرم 25 ساله هم خواهد آمد، همراه با خیل دیگری از شهدا، با پیشانی بندهای «یا زهرا» و «یا حسین» و «یا زینب». و شاد خواهد شد دلِ علی کوچولوی محسن حججی و محسن حججی ها...

حالا من هم به رسم و عُرف عاشقان اهل جبهه و دفاع مقدس و مقاومت و مدافعان حرم، شهیدی برای خود انتخاب کرده ام. شهید محسن حججی را که دیگر جزو عزیزانم شده است و هرروز، کمترین هدیه اش، حمد و سوره است و ذکرصلوات و درخواست شفاعت و یاری که خدا عاقبت ما را هم، مانند خودش ختم بخیرکند؛ مانند خودش که چنان زندگی کرد تا بالاخره، رفتنش، در روزگاری که داشت خفت کارهای بعضی ها، آزارمان می داد، درچگونه رفتنش، چنان دلها را آتش زد و عاطفه ها را به غلیان انداخت و غرور و عزت و افتخار را دوباره به جامعه برگرداند و جریان‌سازِ فرهنگ و اندیشه ای شد که فقط از دست آنهایی برمی آمد که ره صد ساله را یک شبه طی کرده باشند و خدا و اهل بیت، نشان شان کرده باشند.

شهادت مظلومانه، گوارایت باد محسن حججی، شهادت مظلومانه گوارایت باد و دعاهایمان بدرقه دلهای زخمی پدر و مادر و همسر و فرزندت که روزی به تو و قصه به سر رسیدنت، افتخارخواهد کرد و با حضور و پا به پا بودنش که وعده اش داده ای و با مادری که در عنفوان جوانی، شیرزنی است برای خودش، اِن شاء الله چنان خواهد شد که پا در راهی و در رکاب کسی که تو به خاطرش، سَر دادی و حلقوم و رگهایی بُریده که فقط یک تصویرآن، قصه عصرِ عاشورا بود برایمان و روضه کربلای اباعبدالله.

نظر شما