صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

یادداشت؛

وزیر فرهنگ و ارشاد و روزهای سختی که در انتظارش است

۱۳۹۶/۰۵/۳۰ - ۰۹:۰۹:۳۵
کد خبر: ۶۰۲۷۵۳
می‌گویند بزرگ‌ترین تاثیر دولت‌ها فرهنگی است و پس از پایان دوران هر دولت و شروع کار دولت بعدی، تاثیرات چهار یا هشت‌ساله روی فرهنگ جامعه، عیار مناسبی برای سنجیدن آن دوران است. روی کار آمدن رئیس‌جمهوری می‌تواند چهره فرهنگی، صلح‌دوست و دوست‌داشتنی از آن کشور نمایش کند که پیش‌تر هم تجربه‌اش را داشته‌ایم و از طرفی روی کار آمدن رئیس‌جمهوری می‌تواند همه تصورات پیش‌تر را خراب کند؛ همان‌طور که آمدن ترامپ همه تلاش‌های اوباما را برای نشان دادن چهره‌ای آرام، منطقی و متمدن از آمریکا، به باد داد و روی دیگر مردم آمریکا را برای جهانیان به نمایش گذاشت

دغدغه فرهنگی دولتمردان و باور قلبی‌شان به اهالی هنر موجب شکوفایی می‌شود. هنرمند، فضای حاکم بر جامعه‌اش را نقد می‌کند و کوتاهی‌ها را به مسئولان قوه مجریه یادآوری می‌کند و موجب دلگرمی جامعه می‌شود. مردم در کمترین حالت، متوجه می‌شوند که مشکلات‌شان واقعا دیده می‌شوند و در آخر نوبت به دولتمردان می‌رسد تا برای رفع کمی‌ها آستین بالا بزند و خودشان را وقف جامعه کنند؛ جامعه‌ای که با حضور در انتخابات به آن‌ها معنا و رسمیت بخشیده است و در قبال این گام بلند خواسته‌های ابتدایی‌ای دارد.

اهالی فرهنگ و هنر باید نفس بکشند تا جامعه احساس کند، زنده است. تنگ کردن کمربند، برای دو قطبی شدن فضای فرهنگی و بدل شدن هنرمندان به دودسته‌های خودی و غیرخودی، سیاه‌نما و سفیدنما، نتیجه نگاه سختگیرانه‌ای است که حاصلی جز بدبین کردن هنرمند به سیستم و در نتیجه مردم به سیستم ندارد؛ چرا که هنرمند صدای جامعه‌اش است. فضای پرتنش و پرحاشیه‌ای که موجب پیر شدن هنرمندان و آمد و شد مدام و بی‌نتیجه مدیران فرهنگی می‌شود. مگر نه زمانی محسن امیریوسفی برای گرفتن مجوز «آشغال‌های دوست‌داشتنی» با موهای سیاه و چهره‌ای جوان، اتاق‌های مدیران ارشاد و سینمایی را یک‌به‌یک سر می‌زد به امید مجوز نمایش؟ او حالا و پس از هشت سال با موهای سپید و چهره‌ای جاافتاده، سکوت کرده و دیگر راجع به فیلمش حرفی نمی‌زند؛ حتی انگیزه‌ و شرایطش برای فیلمسازی هم به مرز انفعال رسیده است. نمونه‌هایی از این دست بسیارند و مجالی برای گفتن‌شان نیست چون موضوع کلی‌تر و فراتر از یک فیلم و یک فیلمساز است؛ موضوع اهمیت فرهنگ و نگاه مدیران و تصمیم‌گیران کلان مسائل فرهنگی است.

دولت حسن روحانی چه در دوره قبل و چه در این دوره، مورد حمایت اهالی فرهنگ و هنر بوده است. حمایتی که تاثیر بسزایی در تصمیم‌گیری سطح وسیعی از افراد جامعه داشته و دارد. آن‌ها با وجود برخی کم‌کاری‌ها و دلخوری‌ها، باز هم نه‌تنها برای رای به حسن روحانی پای صندوق آمدند که برای انتخاب او خودشان را به آب و آتش زدند. سفر کردند، گفت‌وگو کردند، دلیل آوردند و بسیاری را قانع کردند که حضور دولت تدبیر، موجب تغییر خواهد شد؛ تغییری که راس آن باور به هنر و فرهنگ وجود دارد.

عباس صالحی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامیِ دولت دوازدهم، بار سنگینی را بر دوش خود احساس خواهد کرد. او بر مسند یکی از پرحاشیه‌ترین وزارت‌خانه‌ها تکیه زده است و به واسطه حضورش میان ادبیاتی‌ها به خوبی می‌داند روزهای سختی در انتظارش هستند. صالحی در سال‌های پیش‌رو با آدم‌هایی مواجهه خواهد شد که از او راجع به وعده‌های دولت و خواسته‌های خودشان و مردم‌شان سوال خواهند پرسید. او با فیلمسازانی مواجه است که تصمیم‌گیری افراد خارج از وزارت ارشاد درمورد آثار سینمایی، عصبانی‌شان کرده است. او سینماگرانی را خواهد دید که همکاری مافیای سینما و برخی مدیران سینمایی، گوشه‌گیر و منزوی‌شان کرده است. او قطعا کیانوش عیاری، جعفر پناهی، محمد رسول‌اف و... را خواهد دید. ‌او در آینده نزدیک با سینماگرانی دیدار می‌کند که فیلم‌هاشان پروانه ساخت گرفته و ساخته شده‌اند اما پروانه نمایش ندارند؛ همان کارگردان‌هایی که پس از وعده سیدرضا امیری‌صالحی، همچنان در انتظار پاسخ نهایی و سرنوشت فیلم توقیف‌شده‌شان هستند. 

صالحی در آینده نزدیک با مسئله معیشت سخت هنرمندان مشهور سال‌های دور و گم‌نام این روزها مواجه خواهد شد. با زندگی سخت مردان کهنه‌کار سینما و تئاتر؛ با سینماگرانی که همچنان از بیمه و حقوق اولیه‌شان محروم‌اند. وزیر فرهنگ در روزهای آینده پرونده صدها جوان را خواهد دید که ماه‌هاست در انتظار صدور پروانه ساخت اولین فیلم‌شان هستند و کسی جوابگوی‌شان نیست.

البته این همه ماجرا نیست و عباس صالحی در روزها و ماه‌های پیش رو با جریان متعصب و متحجری مواجه خواهد شد که سینما و سینماگران را عامل تهاجم فرهنگی می‌دانند و مثل آب خوردن می‌توانند فیلم‌ها را از پرده سینما پایین بکشند. او باید با مدیران حوزه هنری هم دیدار کند؛ آن‌هایی که فارغ از تصمیمات وزارت ارشاد، جزیره خودگران خودشان را می‌گردانند.

عباس صالحی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دوازدهم قطعا نمی‌تواند نسبت به همه این‌ها بی‌تفاوت باشد؛ باید منتظر عکس‌العمل‌ها و موضع‌گیری‌هایش در بزنگاه‌ها باشیم. او یا همه تجریبات، سابقه مدیریتی و ارتباطاتش را برای بهبود وضع خسته و کرخت موجود به‌کار می‌گیرد و یا چند سالی را بر این مسند می‌گذراند و بلافاصله از ذهن فرهنگ و هنر ایرانِ امروز پاک می‌شود.

نویسنده: سعید طاهری

نظر شما