صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

ثروتمندترین پادشاهی که طلا و نقره پیش چشمانش سنگ ریزه است

۱۳۹۰/۰۴/۱۳ - ۱۸:۵۶:۰۶
کد خبر: ۶۱۰۲۶
سائلى از او درخواست كرد، امر كرد هزار به او بدهید؛ كسى كه به او فرمان داد پرسید كه هزار از طلا بدهم یا از نقره؟ فرمود: هر 2 نزد من 2 سنگ است.
به گزارش خبرگزاری برنا، پیامبر اعظم(ص) با تعلیم و تربیت مبتنی بر قرآن، درخت انسانیت را به ثمر رساند، و از آن درخت شاه میوه‌اى مانند على‌بن ابى‌طالب (ع) به بشریت تحویل داد، كه اگر چه اشاره به فضایل او در این مختصر نمى‌گنجد، ولى از دائرة المعارف فضایل علمى و عملى او همین چند سطر بس است، كه تا زمانى كه رسول خدا(ص)حیات داشت، ادبش اقتضاى اظهار علم و عرفان نمى كرد، و همچون ماه تحت الشعاع آفتاب بود .

بعد از آن حضرت هم در محاق اختناق از نور افشانى باز مانده بود، و در مدت ـ تقریباً ـ پنج سال با ابتلا به فتنه جنگهاى خانمانسوزى چون جنگ جمل و صفین و نهروان، فرصت اندكى كه پیش آمد و تنها براى معرفت خدا و تربیت نفس و نظام جامعه، مراجعه به خطبه اوّل نهج البلاغه و خطبه متّقین و عهدنامه مالك اشتر بس است كه نشان دهد او چه اقیانوسى از حكمت علمى و عملى است كه این نمونه ها قطره هایى از آن دریاست.

حضرت آیت الله وحید خراسانی در کتابی با عنوان "به یاد اول مظلوم روزگار" درباره حضرت امیرالمومنین على (ع) و اعجاز عینى تربیت قرآن و پیغمبر خاتم (ص) می‌فرمایند:

و اگر در میدان جنگ قدم زد تاریخ دلاورى مانندش ندید كه زرهش پشت نداشته باشد، و در یك شب پانصد و بیست و سه تكبیر بگوید و به هر تكبیرى دشمنى را به خاك بیفكند، و همان شب نیز ما بین دو صف سپاهیان به نماز شب بایستد و با این كه تیرها از راست و چپ مى بارید و در برابرش به زمین مى ریخت، بدون كمترین اضطرابى مانند اوقات دیگر از انجام وظایف بندگى غافل نشود، و مانند فارس یل یل عمرو بن عبدود را بر خاك بیفكند كه عامّه و خاصّه از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) روایت كردند كه فرمود: لمبارزة على بن ابى طالب لعمرو بن عبدود یوم الخندق افضل من عمل امتى الى یوم القیامة.

و روز فتح خیبر مرحب پهلوانِ یهود را به یك شمشیر دو نیمه كند، و بعد از آن به هفتاد سوار حمله نماید و آنها را از پاى در آورد، كه مسلمانان و یهودیان متحیر شوند۶ ; و این شجاعت را با خوف و خشیتى جمع كند، كه با حضور وقتِ نماز رنگ رخسارش دگرگون مى شد، و لرزه بر اندامش مى افتاد، مى گفتند چه شده كه چنین حالتى دست داده؟ مى فرمود: «وقت امانتى رسیده كه بر آسمان و زمین و كوه ها عرضه شد و از تحملش إبا كردند و انسان آن امانت را برداشت».

سائلى از او درخواست كرد، امر كرد هزار به او بدهید ؛ كسى كه به او فرمان داد پرسید كه هزار از طلا بدهم یا از نقره؟ فرمود: هر دو نزد من دو سنگ است، آنچه براى سائل نفعش بیشتر است به او بده.

در كدام امت و ملت شجاعتى توأم با چنین سخاوتى دیده شده كه در میدان جنگ در حال محاربه با مشركى بود، مشرك گفت: یا ابن ابى طالب هبنى سیفك. (اى پسر ابى طالب شمشیرت را به من بده) شمشیر را به جانب او افكند، مشرك گفت: عجبا! اى پسر ابى طالب، در چنین وقتى شمشیر خود را به من مى دهى؟ فرمود: تو دست سؤال به سوى من دراز كردى و رد سائل از كرم نیست ؛ آن مشرك خود را به زمین افكند و گفت: این سیره اهل دین است ؛ قدمش را بوسید و مسلمان شد.

ابن زبیر نزد آن حضرت آمد و گفت: در حساب پدرم دیدم كه از پدرت هشتاد هزار درهم طلبكار است؛ آن مال را به او داد، بعد از آن آمد و گفت: در آنچه گفتم غلط كردم، پدر تو از پدرم هشتاد هزار درهم طلب داشت، فرمود: آن مال بر پدرت حلال، و آنچه هم از من گرفتى براى خودت باشد.

در روزگار خلافتش در بازار بزازها با خدمتكار خود راه برود، و دو پیراهن كرباس بخرد و آن را كه بهتر است به نوكر بپوشاند كه غریزه زینت طلبى جوان تأمین شود، و جامه پست تر را خود بپوشد.

غنیمتى خدمت آن حضرت آوردند كه بر آن غنیمت گرده نانى بود، و كوفه هفت محله داشت، آن غنیمت را با گرده نان هفت قسمت كرد ؛ مقسمِ هر محلى را خواست و قسمتى از آن غنیمت را با قسمتى از آن نان به آن مقسّم داد .

در هر روزى كه مصیبتى به آن حضرت مى رسید، آن روز هزار ركعت نماز مى خواند و بر شصت مسكین تصدق مى كرد و تا سه روز روزه مى گرفت.

تاریخ كجا دیده است كسى كه از مصر تا خراسان زیر نگین سلطنت اوست، برنامه حكومت او نسبت به خود و فرمانروایان مملكتش آن باشد كه در نامه آن حضرت به عثمان بن حنیف منعكس است، و مضمون قریب به مفاد آن نامه این است:


اى پسر حنیف به من خبر رسیده است كه مردى از فتیه اهل بصره تو را به مهمانى به خوان طعامى دعوت كرده، و تو هم به آن شتافتى ؛ خوراك هاى رنگارنگ و قدح ها براى تو آورده شده، و گمان نمى كردم تو دعوت قومى را اجابت كنى، كه بینواى آنها با جفا رانده شده...

آگاه باش كه امام شما از دنیاى خود به دو جامه كهنه و دو قرص نان اكتفا كرد؛ شما بر این كار قدرت ندارید، ولى مرا به پرهیزكارى و كوشش و عفّت و درستكارى كمك كنید.

آرى باغبانى كه در شوره زار جزیرة العرب در ظرف چند سال محدود با آن همه ابتلا چنان امّتى به وجود آورد و چنین شاه میوه اى از درخت آدمیت به دنیا نشان داد، مى تواند بگوید: من بزرگترین باغبان بوستان انسانیتم.
نظر شما