صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

خاطرات دوران پر خاطره پادگان؛

معافیت به خاطر انگشت اشاره!

۱۳۹۶/۰۶/۱۷ - ۱۲:۲۱:۳۳
کد خبر: ۶۱۰۵۸۰
در بدو ورود به پادگان، تابلویی را نصب کرده بودند. تابلویی که رسمی نبود و به طنز آن بالا به چشم می خورد. روی این تابلو نوشته شده بود: گاو بیا و آدم برو.

وقتی از پسران در مورد خاطرات زندگی شان می پرسیم، سریع یاد خدمت مقدس سربازی می افتیم. آنها پادگان صفر پنج کرمان و عجب شیر و ... همه خاطرات شان نقطه عطفی را در این دوران پیدا می کند.

رضا عیاری یک از همان سربازان قدیمی است که خاطره اش را از بدو ورودش به پادگان شروع می کند. وی در گفت و گو با خبرنگار باشگاه جوانی خبرگزاری برنا می گوید: خاطره سربازی من به عجب شیر برمی گردد. دوران سربازی ام را در عجب شیر گذراندم. در بدو ورود به پادگان، تابلویی را نصب کرده بودند. تابلویی که رسمی نبود و به طنز آن بالا به چشم می خورد. روی این تابلو نوشته شده بود: گاو بیا و آدم برو.

وی در ادامه می افزاید: یکی از شوخی های بچه ها این بود که جای این حیوان، هر روز یک حیوان را می نوشتند. مثلا یک روز جای گاو می نوشتند، مرغ یا خروس و ... .

رضا ادامه می دهد: دوران سربازی طبق معمول خوشایند نبود. از همه مهم تر اینکه آنقدر وضع آب و هوا آلوده بود که هر چند وقت یک بار بچه ها بیمار می شدند از نظر غذایی هم خوب نبود. انواع و اقسام طعم ها در  آن وجود داشت. من چند ماهی را آنجا بودم ولی بعد معاف شدم. معافیت من هم به خاطر انگشتم بود. یعنی مرا معاف از رزم کردند. انگشت من با تیغ کلا کنده شده بود و آن را پیوند دادند ولی خب به اشتباه پیوند زدند و الان سیزده سال است که آن را نتوانستم خم کنم. هر وقت هم در خیابان راه می روم، همه فکر می کنند به کسی اشاره می کنم.

نظر شما