صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

درباره‌ی ادعای "ژن خوب"/ توهم سیاسی زادگان !

۱۳۹۶/۰۶/۱۷ - ۱۵:۴۳:۳۲
کد خبر: ۶۱۰۶۲۸
هر چه به ادعای «ژن برتر»، « ژن مرغوب»، « ژن غیر از بقیه مردم بودن»، ژن… که از سوی برخی سیاسیون و سیاسی زادگان مطرح می شود فکر می کنی، نمی تواند مبنای منطقی داشته باشد بلکه صرفأ یک« توهم» است.

خبرگزاری برنالرستان -گروه سیاسی : در تعریف توهم گفته اند: توهم آن چیزی نیست که وجود ندارد، بلکه وجود دارد اما آنگونه که می نماید نیست.

هر چه به ادعای «ژن برتر»، « ژن مرغوب»، « ژن غیر از بقیه مردم بودن»، ژن… که از سوی برخی سیاسیون و سیاسی زادگان مطرح می شود فکر می کنی، نمی تواند مبنای منطقی داشته باشد بلکه صرفأ یک« توهم» است.

اگر واقع بینانه به این مسئله نگاه کنیم تا حدودی باید به این حضرات حق داد و چه بسا اگر ما ها و یا کسان دیگری هم جای ایشان بودند دچار این توهم می شدند.

آخه کسی که از زمانی که چشم به جهان باز کرده یک جهان بی درد و رنج« بودایی» را تجربه می کند، نباید دچار این توهم شود که من و ما برترینیم؟!

تازه خیلی هم جانب انصاف را رعایت کرده اند که خود را متعلق به کره دیگری غیر ازین عالم خاکی نمی دانند، و چه بسا در آینده همین گونه اثبات شود!

چیزی که این وسط آدم را آزار می دهد این است که اگر این مدعیان« ژن برتر» که به خاطر فلان کاره بودن پدر و یا بهمان بودن دایی و با قدرت رانت و مقام و ثروت به این مرتبه رسیده اند و حالا درآمد نجومی و مقام و جایگاه پدران خود را ناشی از ژن برتر میدانند جای آن دختر شمالی بودند که دوشادوش خانواده اش در شالیزار کار می کند و رتبه یک رقمی کنکور را به دست می آورد، و یا جای آن پسر لر باشد که پدرش با پول کارگری و جوشکاری خانواده را اداره می کند و رتبه دو رقمی کنکور را کسب می کند و پزشکی قبول می شود، و یا جای فلان دختر و پسری باشند که بدون هیچ امکانات و رانت و امتیاز« آقازادگی» مراحل برتر علمی را طی می کنند بودند، چه ادعایی می کردند؟

به نظرم دانشمندان علم ژنتیک ناچار بودند اصطلاح جدیدی برای توصیف برتری ژن این آقایان دست و پا کنند!! کاش این عزیزان داستان «پند کلاه نمدی» را با حوصله و عمیق بخوانند تا تفاوت« ژن برتر» دانشمندان حاکم و یک دهاتی از نژاد فرودست را بفهمند.

مرحوم دکتر شریعتی نقل می کند که وقتی از سفر خارج برگشتم به زادگاهم روستای سبزوار رفتم. پیرمرد ساده دلی ازم پرسید که دکتر تو ممالک غریبه هم این حاجی خان ما را می شناسند؟! می گوید با خودم گفتم این آقا فکر می کنه سبزوار مرکز جهان است و نقطه وسطش جاییست که حاجی خان می نشیند!

حکایت این آقایان حکایت بالاست، فکر می کنند نقطه وسط ایران جاییست که آنها می نشییند و لاجرم دیگران بر گردشان می چرخند!!

یاداشتی از داراب ولی زاده

 

نظر شما