صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

سالگرد احضار محمدرضا شجریان به ساواک برای یک ائتلاف میهنی

۱۳۹۶/۰۶/۱۸ - ۱۳:۰۳:۴۰
کد خبر: ۶۱۰۷۷۹
✅17 شهریور یادآور یک رویداد فراموش نشدنی در تاریخ سیاست و هنر ایرانی است که در آن 4 چهره نامدار فرهنگ و موسیقی از رادیو استعفا می دهند و ترانه معروف"ژاله خون شد" را به یاد قربانیان می خوانند و بدنبال آن شجریان و برخی دیگر به ساواک احضار می شوند. بخشی از رویداد را با روایت سایت تاریخ ایرانی می حوانید.

17 شهریور یادآور یک رویداد فراموش نشدنی در تاریخ سیاست و هنر ایرانی است که در آن 4 چهره نامدار فرهنگ و موسیقی از رادیو استعفا می دهند و ترانه معروف"ژاله خون شد" را به یاد قربانیان می خوانند و به دنبال آن شجریان و برخی دیگر به ساواک احضار می شوند. بخشی از رویداد را با روایت سایت تاریخ ایرانی می حوانید

 ساواک اما بعد از لغو کنسرت برخی از اعضای گروه را احضار کرد تا به اصطلاح زهرچشمی بگیرد. یکی از این افراد محمدرضا شجریان بود که هفته بعد از این استعفا از سوی دفتر مرکزی ساواک احضار شد. او در این باره نقل کرده است: «در آن جلسه که یادم نیست دقیقا کجا بود، یک آقای متین و مودب آمد و خیلی هم محترمانه با من حرف زد. البته از جای دیگری حرفش را شروع کرد، بعد از مدتی صحبت‌های پراکنده و بی‌ربط به موضوع، از من پرسید: شما چرا برای کنسرت نرفتید؟ من هم گفتم ما هنرمندیم و جزو همین مردم هستیم. وقتی یک چنین اتفاقی در ۱۷ شهریور افتاده و عده‌ای کشته شده‌اند، من نمی‌توانم بروم آنجا و کنسرت بدهم. من ضبط صوت نیستم که مرا به برق بزنند و روشنم کنند و من هم بخوانم. من آدمیزادم و باید حس داشته باشم تا بروم آنجا و کنسرت بدهم. من با این شرایط نمی‌توانستم و برای همین نرفتم. پرسید که این تصمیم را چه کسانی گرفتند و من هم گفتم این تصمیم را همه گرفتیم و به این نتیجه رسیدیم با این شرایطی که پیش آمده نمی‌توانیم برویم و کنسرت اجرا کنیم. قرار بود با گروه شیدا برویم اما تصمیم را من، آقای لطفی و آقای ابتهاج سه نفری گرفتیم که به مسکو نرویم.» 

استعفای گروه عارف و شیدا از رادیو که با اوج‌گیری انقلاب همراه شد اما آغازی بر حرکت بزرگی بود که به زودی به کانون چاووش تبدیل شد. قرار نبود حرکت بزرگشان در استعفای دسته‌جمعی خلاصه شود و تصمیم داشتند به جریان به راه افتاده مردم بپیوندند. آن‌ها موسیقی‌دان بودند و این مهمترین راهی بود که با مردم همراه شوند. آن‌ها باید آهنگ‌هایی را خلق می‌کردند که با حال و هوای مردم انقلابی سازگار باشد؛ در چنین فضایی تصنیف‌ها و ترانه‌هایی که قبلا توسط گروه عارف و شیدا ساخته شده بود به کار نمی‌آمد و باید به فکر ساختن آهنگ‌های تازه‌ای با حال و هوای مردم بود. همین بهانه‌ای برای گردهم آمدن اعضای گروه شیدا و بعد اعضای گروه عارف در زیر یک سقف بود؛ سقفی که به گفته مجید درخشانی زیرزمین خانه محمدرضا لطفی بود. همان زیرزمین معروفی که زادگاه تصنیف‌های انقلابی بزرگی چون «برادر غرق خون است» و «آزادی» و البته «ژاله خون شد» بود. درخشانی درباره شکل‌گیری تصنیف ژاله گفت: «آقای لطفی همه ما را در زیرزمین خانه‌اش جمع کرد. هنوز انقلاب نشده بود که ما در زیرزمین خانه آقای لطفی تمرین سرودها را آغاز کردیم. سرودهایی که بعدها به عنوان چاووش منتشر شد، هر روز توسط گروهی که در خانه آقای لطفی جمع شده بودند ما به صورت خطی می‌نشستیم و تمرین می‌کردیم.»

یکی از سرودهایی که در این فضا شکل گرفت «ژاله خون شد» بود؛ اجرایی که یادآور جمعه سیاه ۱۷ شهریور و کشتار حدود ۹۰ نفر بود، با شعری از سیاوش کسرایی. این سرود نخستین سرودیپ است که به صورت مخفی ضبط و پخش شد. آن چنان که درخشانی به یاد می‌آورد حسین علیزاده پیشنهاد داد تا آن را ضبط و تکثیر کنند: «در یکی از همان جلسات تمرین در خانه آقای لطفی بود که آقای علیزاده پرسید چطور می‌شود ضبط کرد؟ من دستگاه ریل داشتم. آقای علیزاده هم قبول کردند و به همراه تعدادی از دوستان آمدند خانه ما و این سرودها را ضبط کردند. آقای علیزاده سه‌تار زدند و آقای صدقی‌آسا هم ماندولین زد. البته اصلا معلوم نبود که چه کسی چه سازی زده است. این را در خانه ما ضبط کردند و به سرعت تکثیر کردیم و به نام سرودهای ملی جلوی دانشگاه فروختیم. این زمانی بود که هنوز چاووش تشکیل نشده بود.» این شعر با این بیت آغاز می‌شد: «ژاله بر سنگ افتاد چون شد؟ / ژاله خون شد خون جنون شد.

منبع:ایران آنلاین

 

نظر شما