صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

حکایت یک مسیحی تازه مسلمان‌شده از خدمت به پدر و مادر مسیحی‌اش

۱۳۹۶/۰۷/۰۷ - ۱۰:۴۸:۲۲
کد خبر: ۶۱۸۹۴۵
مسیحى بودم و در مسیحیت متعصب، مسلمان شدم، و خوشحال بودم، به‏ مکه رفتم، خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسیدم فرمود اگر پرسشى دارى، بپرس.

به گزارش گروه باشگاه جوانی خبرگزاری برنا، زکریا مى‌گوید: مسیحى بودم و در مسیحیت متعصب، مسلمان شدم، و خوشحال بودم، به‏ مکه رفتم، خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسیدم فرمود اگر پرسشى دارى، بپرس. عرض کردم: خانواده‏ ام مسیحى هستند، تنها مسلمان آن خانواده منم، مادرم کور شده، من به ناچار با آنان زندگى مى‏ کنم، زیرا پدر و مادرم جز من کسى را ندارند، دوست دارند با آنها هم غذا شوم و از ظرف آنان آب بخورم، فرمودند پدر و مادرت گوشت خوک مى‏ خورند گفتم نه، با خوک تماسى دارند؟ گفتم: نه. فرمود: از آن خانه بیرون نرو. از پدر و مادرت جدا مشو، به مادرت خدمت کن، کارهایش را انجام بده، او را به حمام و دستشوئى ببر، لباس هایش را عوض کن، لقمه به دهانش بگذار!

وقتى به کوفه برگشتم تمام دستورات حضرت را نسبت به مادر عمل کردم، به من گفت حقیقت را به من بگو آیا مسلمان شده‏ اى؟ گفتم: آرى و این همه خدمت و محبت به دستور امام زمانم فرزند رسول ‏اللّه حضرت صادق (علیه السلام) است، مادرم گفت: او خود پیامبر است. گفتم: نه او امام ششم و زاده رسول حق است، گفت: نه، این کارهائى که در حق من انجام مى ‏دهى دستور انبیاء خداست، در هر صورت من کورم، در عین کورى مى‏ فهمم که دین تو از دین من بهتر است، من را هم به دین خودت راهنمائى کن، مادرم را به عرصه‏ گاه مسلمانى آوردم. نماز ظهرش را با من خواند، وقت مغرب به من گفت باز نماز بخوان تا با تو بخوانم، زیرا من از برنامه ظهر لذت بردم، نماز مغرب را با من خواند و پس از نماز از دنیا رفت، یادم آمد که حضرت فرمود اگر مادرت از دنیا برود خودت دفنش کن، شیعیان را اول صبح خبر کردم، گفتند به کشیش بگو، گفتم مسلمان شده بود، به من کمک کردند تا کارهایش انجام گرفت.

جابر جعفى مى‏ گوید: در محضر امام صادق (علیه السلام) بودم، مردى عرضه داشت پدر و مادرم از اهل سنت‏اند و بسیار متعصب، با آنها چگونه رفتار کنم؟ امام فرمود: با شیعیان واقعى ما چگونه برخورد مى‏ کنى؟ عرض کرد: با عشق و محبت، و با اقدام به حلّ مشکلات آنان، فرمود: با پدر و مادرت به همین صورت رفتار کن.

حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: جوانى در زمان زنده بودن پدر و مادرش به آنان زیاد خدمت مى‏ کند، پس از مرگ در وصیت پدر و مادر این جمله را مى‏ بیند، فرزندم مقدارى مدیون هستیم، از عهده پرداختش برنیامدیم، تو از جانب ‏ما این دین ‏را اداکن،

پسر مى‏ گوید: به من هیچ ربطى ندارد، مى‏ خواستند خودشان در زمان حیات بدهى خود را اداکنند، او از حضرت حق حتى براى آنان طلب مغفرت هم نمى‏ کند، خداوند دستور مى‏ دهد وى را از جمله عاق شده ‏ها ثبت کنند!

و فرزندى در حیات پدر و مادر عاق است ولى پس از مرگ آنها دین شان را ادا مى‏ کند، و براى آنان طلب مغفرت می نماید، جزء نیکوکاران به پدر و مادر ثبت مى ‏شود.

در کتاب امالى از حضرت صادق (علیه السلام) روایت مى‏ کند موسى (علیه السلام) در سایه عرش چهره ه‏اى زیبا دید عرضه داشت: مَنْ هذَا الَّذى قَدْ اظَلَّهُ عَرْشُکَ.

اینکه عرش سایه بر سرش انداخته کیست؟

خطاب رسید شخصى است که به پدر و مادرش زیاد نیکى کرده، و پرونده‏ اش از نمّامى و دو به هم زنى پاک بوده است.

امام ششم (علیه السلام) مى‏ فرماید: اگر مى‏ خواهید مرگ بر شما آسان شود، به اقوامتان سر بزنید، و به پدر و مادر نیکى کنید، که به ملک‏ الموت خطاب مى‏ رسد به او سخت نگیر، و نیز فقر را از شما تا آخر عمر دور مى‏ کند.

مردى در کنار کعبه به ابوذر گفت: به چهره على زیاد نگاه مى‏ کنى، جواب داد کنار پیامبر بودم، بین من و حضرت فاصله نبود، خطاب به من فرمودند:

النَّظَرُ الى عَلِىِّ بْنِ ابیطالِب عِبادَهٌ، وَالنَّظَرُ الَى الْوالِدَیْنِ بِرَأْفَه وَرَحْمَه عِبادَهٌ.

نگاه به چهره على و نظر به رأفت و رحمت به پدر و مادر عبادت است.

على (علیه السلام) فرمود:

سخن پدر و مادر را در تمام برنامه ‏ها بپذیر، مگر در معصیت خدا.

امام هفتم (علیه السلام) فرمود: مردى به رسول خدا عرضه داشت حق پدر را برایم بگو. حضرت فرمود:

لایُسَمّیهِ بِاسْمِهِ وَلایَمْشى بَیْنَ یَدَیْهِ، وَلایَجْلِسُ قَبْلَهُ، وَلایَسْتَسِبُّ لَهُ.

او را بنام نخواند، جلوتر از او راه نرود، قبل از او ننشیند، و عامل فحش به او نگردد.

حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: بر عهده فرزندان نسبت به پدر و مادر سه چیز واجب است: از آنان در همه حال تشکر کنند، در غیر معصیت خدا امر و نهى آنان را بپذیرند، و در پنهان و آشکار خیرخواه آنان باشند.

رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: به عاق گفته مى‏ شود:

اعْمَلْ ما شِئْتَ فَانّى لا اغْفِرُ لَکَ.

هر چه مى‏ خواهى بکن، که من تو را نمى‏ بخشم.

و نیز آن جناب فرمود:

اثْنانِ یُعَجِّلُهُمَا اللّهُ فِى الدُّنْیا، الْبَغْىُ وَعُقُوقُ الْوالِدَیْنِ.

نسبت به عقوبت دو چیز در دنیا عجله مى ‏شود: زنا و عاق پدر و مادر بودن.

و نیز آن حضرت فرمود:

مَنْ احْزَنَ والِدَیْهِ فَقَدْ عَقَّهُما.

کسى که پدر و مادر را غصه‏ دار کند، عاق آنها شده.

امام ششم (علیه السلام) فرمود: تند نظر کردن به پدر و مادر از عوامل عاقّى است.

مردى به حضرت رسول (صلى الله علیه وآله وسلم) گفت:

ما مِنْ عَمَل قَبیح الّا قَدْ عَمِلْتُهُ فَهَلْ لى مِنْ تَوْبَه؟

کار زشتى نیست مگر آنکه من انجام داده‏ ام، براى من راه توبه باز هست؟

فرمود: پدر و مادرت زنده هستند؟ گفت: مادرم از دنیا رفته ولى پدرم زنده است، حضرت فرمود اگر مى‏ خواهى تمام گناهانت بخشیده شود برو به پدرت نیکى کن، آن مرد وقتى از مسجد بیرون رفت، حضرت فرمود: لَوْ کانَتْ أُمُّهُ.

اگر مادرش زنده بود با نیکى به او به مغفرت خدا نزدیک‏ تر بود.

موسى سه بار از خداوند طلب سفارش کرد خطاب رسید تو را دوباره به مادر سفارش مى‏ کنم و یک بار به پدر.

حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: در سه چیز براى کسى آزادى نیست:

اداء امانت به خوب و بد، وفاء به عهد به خوب و بد، نیکى به پدر و مادر به خوب و بد.

نظر شما