به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، سعید زاهدیان در روزنامه ایران ورزشی با این مقدمه نوشت: وزیر ورزش که متولی اصلی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس است، درباره این دو باشگاه و فوتبال – از روزهای نوجوانی خودش تا امروز – حرفهای جالبی زد. اینکه مسعود سلطانیفر به نقش موثر دیتمار کرامر اشاره میکند و آمدن آلن ویتل و ویلی مک لوری را چندان اثربخش در تاریخ فوتبال ایران نمیداند، خود نشانهای از شناخت او نسبت به فوتبال است. سلطانیفر به نسبت بسیاری از مدیران ورزشی گذشته و حتی مدیران فعلی باشگاهی، آگاهی کاملتری به مسائل اقتصادی، اجتماعی و حتی فنی فوتبال دارد که در حرفهایش عیان است. او میخواهد در دورهای که اداره وزارت ورزش و جوانان را در اختیار گرفته، اصلاحاتی عمیق ایجاد کند و از خود یادگاریهایی بگذارد.
برای او اصلاح وضعیت پرسپولیس و استقلال – به قول خودش پر کردن چالههای گذشته – به همان اندازه اهمیت دارد که برای سایر ورزشها وقت میگذارد و امیدوار به ثبت نتیجهای تاریخی در المپیک 2020 توکیو است. گپ و گفت ما با وزیری که سرما خورده و سرحال نیست، با مباحث فوتبال شروع میشود، به المپیک پیش رو و موانع ورزش بانوان میرسد اما با زنده شدن خاطرات دوران جوانی حرف از رایکوف، راجرز و دیتمار کرامر، سر ذوق میآید تا بگوید: «این مصاحبه حالم را بهتر کرد!»
حرفهای مسعود سلطانی فر وزیر ورزش و جوانان هزار نکته دارد؛ اما برای ما این مساله از هر چیزی جالبتر بود که وزیر، منتقد شیوههای سنتی اداره استقلال و پرسپولیس است و مدیریت گذشته را که آجر روی آجر نگذاشته به چالش میکشد و ما را امیدوار میکند که باشگاههای ما در آینده وضعیت بهتری پیدا کنند.
میخواستیم به سایر ورزشها هم سرک بکشیم. ولی زمان ما برای گفتوگو اندک است و شاید نتوانیم در مورد نزدیک به 50 فدراسیون صحبت کنیم. اما در ورزش، موضوع ورزش بانوان یک مساله خاص است که در چند سال اخیر موفقیتهای بزرگی داشتیم و گامهای رو به جلویی برداشته شده. اما در داخل اتفاقات کوچکی رخ میدهد که گاهی موفقیتهای بانوان را به حاشیه میبرد. مثلا موضوع انحلال تیم بانوان آیندهسازان نجفآباد...
این موضوع که حل شد؛ این تیم به مجموعه سپاهان منتقل شد و اوضاع بهتری پیدا کرد. با همکاری و مساعدت باشگاه سپاهان و معاونت بانوان و هیات فوتبال استان مشکل حل شد و اوضاع بهتری پیدا کرد. (با خنده) چرا سوالات شما اینطوری است؟
تیم آیندهسازان یک نمونه بود. مثلا پارسال تیم بانوان ملوان منحل شد و با همین مشکل مواجه بود. بحث ما مشکلات ورزش بانوان و موانعی است که سر راه آنها قرار دارد. به هر حال بانوان دچار مشکل هستند.
من قبول ندارم که مشکل دارند...
یعنی از نگاه شما، ورزش بانوان دچار مشکل نیست؟
نه... روز به روز درهای جدیدی به روی بانوان ورزشکار باز میشود و فضای بهتری برای آنها ایجاد میشود. روز به روز حضورشان در مسابقات بینالمللی افزایش مییابد و امکانات سختافزاری آنها در حال افزایش است.روز به روز از مدیران زن بیشتر در ورزش استفاده میکنیم. روند توسعه ورزش بانوان و حرکت توسعه آنها رو به رشد است. باور داریم که 50 درصد کشور ما را خانمها تشکیل میدهند و ما موظف هستیم که همه شرایط را برایشان فراهم کنیم. معاونت بانوان در استانها در حال رسمی و قانونی شدن است. جایگاه معاونت بانوان در فدراسیونها مستحکم شده و روز به روز موقعیت ورزش بانوان در کشور رو به بهبود است.
آقای سلطانیفر میخواهیم یک گپ و گفت صمیمانه داشته باشیم؛ چیزهایی که برای ما به عنوان یک روزنامهنگار دغدغه است را بیان میکنیم تا نظرات و دیدگاههای شما را در این خصوص ببینیم.
شروع کنیم تا ببینیم چطور میشود؛ روزی آمدید که من سرما خوردم و سرحال نیستم (باخنده).
بلا به دورباشد ... فرض میکنیم شما فرزندی دارید که هر روز سر کار میرود و هر ماه حقوق دریافت میکند. بعد از گرفتن حقوق، به پایان ماه نرسیده تمام دریافتیاش را خرج لباس و کفش و پوشاک کرده و پول کم میآورد. وام هم میگیرد و باز هم لباس میخرد و آخرش برای بازپرداختش سراغ شما میآید که قسطهایش را بدهید. اگر این اتفاق هر ماه تکرار شود، به عنوان پدر و بزرگتر به چنین فرزندی چه میگویید و چه توصیهای برای او دارید؟
البته نمیدانم این سوال چقدر به ورزش ارتباط دارد.
کاملا در زمینه ورزش است. این مقدمهای بود برای آغاز گفت و گو...
جوان امروز با توجه به ابزارها و امکاناتی که این عصر در اختیارش قرار داده قدرت انتخاب دارد و خودش حتما صاحب تشخیص و تحلیل هست اما اگر من با چنین جوانی مواجه شوم، تلاش و کوششم بر این است که او را برای رسیدن به نیازها و ضرورتهای زندگی، راهنمایی کنم تا مسیر صحیحی در زندگی انتخاب کند و برای آیندهاش برنامه داشته باشد. باید به مدیریت اقتصادی در زندگیاش توجه کند و از همین ابتدا با برنامهریزی درست بتواند آیندهاش را بسازد. در واقع تلاش میکنم تا نقشه راه به او نشان بدهم.
شما از مدیریت اقتصادی، آیندهنگری و برنامهریزی برای آیندهاش صحبت کردید. دو تیم یا به عبارتی دو باشگاه بزرگ به نام استقلال و پرسپولیس داریم که الان حکم فرزندان شما را دارند؛ این دو باشگاه هر چه درآمد دارند، خرج خرید بازیکن و پرداخت دستمزد به بازیکنان میکنند ولی برای آینده خود کاری نمیکنند و به فکر زمین، کمپ، آکادمی، تیمهای پایه، کلینیک تخصصی و غیره نیستند. در واقع خانه - همان کمپ تمرینی- را ندارند، اما دستمزدهای بالا به بازیکنان میدهند، در حالی که مربی و بازیکن درجه یک، امکانات و ابزار درجه یک هم میخواهد.
بنده وارث شرایط نابسامانی هستم در این دو باشگاه؛ با بدهیهای سنگینی که از گذشته به جا مانده و سرمایهگذاری و آیندهنگریهایی - که شما اشاره کردید - نشده و امروز با معضلات و مشــــــکلات پیچیدهای روبهرو هستیم چون در گذشته این دو باشگاه غیرعلمی و کاملا دورهمی اداره شدهاند. در هیچ سالی ترازنامه مالی نداشتهاند و اظهارنامه مالیاتی پر نکردهاند. به همین خاطر مالیات آنها هر سال علیالرأس شده، اگرچه ادعا میشود که درآمد این باشگاهها هیچگاه - بیشتر از هزینهها نبوده و آنها مشمول مالیات نمیشوند. هر گاه با مسوولان سازمان مالیاتی جلسه گذاشته و از آنها پرسیدهایم که چرا این باشگاهها بدهی سنگینی دارند، پاسخ این بوده که آنها اظهارنامه مالیاتی در خیلی از سالها ندادهاند و بدهی بزرگی در خصوص مالیات دارند. در شرایط فعلی باید بر اساس برنامهریزی درست، ابتدا چالهها و مشکلات گذشته را بپوشانیم. خوشبختانه در یک سال اخیر که بنده در جریان امور این باشگاهها قرار گرفتم، توانستیم حجم بدهیهای آنها را کم و تا حدودی بدهیهای گذشته را هم پرداخت کنیم. درآمدها از محل سامانهها و تبلیغات تا حدودی پاسخگوی هزینههای آنها بوده و اکنون میتوانیم ادعا کنیم که استقلال و پرسپولیس خودکفا شدهاند. برای بدهیهای سنگین گذشته هم جلساتی با سازمان امور مالیاتی داشتیم و قول و قرارهایی گذاشته شده تا هیاتی مسوول شود تا مجددا وضعیت مالیات آنها را بررسی کند تا ظرف یک سال آینده رقم دقیق بدهی مالیاتی را به دست بیاوریم. هدف ما این است که ابتدا مشکلات گذشته را مرتفع کنیم و بعد برای آینده برنامه بریزیم.
استقلال به خاطر بدهی خارجی از یک پنجره نقل و انتقالاتی محروم شد؛ ماجرای طارمی و پرسپولیس را هم که در جریان هستید و آنها هم از یک پنجره نقل و انتقالاتی محروم شدهاند و باید غرامتی به باشگاه ترکیهای بپردازند. پیش از این، در اثر اشتباهات مدیریت قبلی (همان ارثی که گفتید)، مبلغ سنگینی – حدود 8 میلیارد - به مانوئل ژوزه پرداخت شد که تامین آن برای باشگاه پرسپولیس دشوار و به یک دغدغه بزرگ تبدیل شده بود. ما روزنامهنگاران فکر میکنیم که اگر ماجرای مانوئل ژوزه هر جای دیگر دنیا اتفاق میافتاد، با مقصر ماجرا به شدت برخورد میکردند و به این سادگی موضوع تمام نمیشد. در کل پرسش ما این است که از مدیران فعلی دو باشگاه رضایت دارید؟
در بررسی عملکرد مدیران فاکتورهای مختلفی را در نظر میگیریم. از مدیریت روزمره باشگاه گرفته تا چگونگی اداره باشگاه و... ما را به جمعبندی در خصوص عملکرد مدیران میرساند. طبیعتا به واسطه نقش نظارتی و حاکمیتی که وزارت ورزش و جوانان درباره این دو باشگاه دارد، باید از تمام ابزارها استفاده کنیم تا به صورت دقیقتر کارنامه مدیران را بسنجیم و پس از آن متناسب با عملکرد آنها در خصوص مدیران تصمیم بگیریم.
خیلی برایمان واضح نشد که از عملکرد مدیران دو باشگاه رضایت دارید؟
(با خنده) همه مدیران نقاط ضعف و قوتی دارند. در یک دوره کوتاه زمانی نمیتوانیم عملکرد آنها را قضاوت کنیم و سریع تصمیم بگیریم. برای خودمان یک بازه زمانی داریم که طی آن عملکرد مدیریت را میسنجیم و متناسب با آن تصمیم گرفته میشود. هنوز یک سال از حضورم در وزارت ورزش و جوانان نگذشته، اجازه دهید زمان بیشتری بگذرد و ارزیابیهای لازم و دقیق را انجام دهیم و بعد از آن ببینیم نقاط مثبت میچربد یا نقاط منفی.
اگر نقاط منفی بیشتر باشد، ترکشهایش به شما هم میخورد، در حالی که شما به طور مستقیم در امور آنها دخالت ندارید و مدیریت مستقیم دو باشگاه باید پاسخگو باشند اما در فوتبال ایران بعضی چیزها سر جایش نیست و آستانه تحمل هواداران هم پایین است. با یکی، دو باخت صبرشان تمام میشود و سیل انتقادات به راه میافتد و بخشی از این سیل به سمت وزارت ورزش سرازیر میشود. در این یکی دو سال پرسپولیس نتایج بهتری گرفته و استقلال وضعیت خوبی نداشته. مثلا هواداران ناراضی مباحثی را مطرح میکنند که به فلان باشگاه بیشتر توجه میشود. منظورمان این مدل حواشی است که شما را هم به دردسر میاندازد.
این حرف از اساس اشتباه است که بگویند ما به یک باشگاه بیشتر رسیدگی میکنیم و به باشگاه دیگر کمتر. شما نباید اسیر این دست حاشیهها شوید، چون در فوتبال اگر یک تیم خوب نتیجه بگیرد، میگویند به این تیم توجه میشود و به آن یکی نه. من با قاطعیت میگویم که هر دو باشگاه به یک میزان برای ما اهمیت و ارزش دارند و هیچ گاه در حق هیـچ کدام از آنها کم گذاشته نشده. استقلال و پرسپولیس بنیه اصلی فوتبال ما هستند، اگرچه تراکتورسازی با تماشاگرانش، نقش مهمی دارند، سپاهان و ذوبآهن در سالهای اخیر کمک شایانی به فوتبال ما کردهاند. حتی امسال میبینیم پدیده، سپیدرود، تیمهای شمالی و خوزستانی نقش ویژهای در فوتبال دارند و اصلا نمیتوان منکر آنها شد اما آنچه تاریخ فوتبال ایران نشان میدهد، پتانسیل و بنیه اصلی تیم ملی در این دو باشگاه شکل گرفته است. به همین دلیل میزان وقت و زمانی که برای این دو باشگاه میگذاریم به یک اندازه است و این حرفها و حاشیهها که به این تیم پول داده شده و به آن یکی بیشتر توجه شده، از اساس درست نیست. بارها گفتهایم که بر اساس قوانین و مقررات جاری کشور حق کمک مالی به این دو باشگاه را نداریم ولی اینکه به مشکلات آنها رسیدگی کنیم، حتما به طور جدی به آنها توجه داریم و هر جا کارشان گیر کند یا با مشکل عدیدهای مواجه شوند، با تمام توان وارد میشویم و برایمان استقلال با پرسپولیس فرقی ندارد.
این را هم قبول دارید که هر فصل یک تیم نتیجه میگیرد و قهرمان میشود. امکان ندارد که دو تیم هر سال شانه به شانه با هم بالا بیایند و هر دو قهرمان لیگ شوند؛ سرانجام یک تیم جام لیگ برتر را بالای سر میبرد. 40- 50 سال گذشته را که بررسی کنیم، میبینیم در یک دوره پرسپولیس وضعیت بهتری داشته و در یک دوره استقلال. سه، چهار سال یکی بالا است و همین مدت آن یکی تیم اما سال گذشته هر دو تیم خوب بودند، پرسپولیس در فاصله دو هفته مانده به پایان قهرمان شد و استقلال هم که در ابتدای لیگ مشکلاتی داشت، خودش را بالا کشید و قهرمان نیم فصل دوم شد و در مجموع نایب قهرمانی لیگ را گرفت. پرسپولیس قهرمان شد اما استقلال با پیروزی در شهرآورد شادی فراوانی به هوادارانش داد. استقلال در پلیآف آسیا السد – با ستارههایش- را حذف کرد و از گروهش هم صعود کرد، ضمن اینکه همین العین را که در بازی برگشت با نتیجه بدی باخت، در بازی رفت برده بود. بازی برگشت هم اختلاف استقلال و العین آن تعداد گل نبود اما در فوتبال گاهی یک تیم بداقبالی میآورد.
با این حرفهای شما موافقیم و هدفمان روایت اتفاقاتی بود که در اثر نتیجه نگرفتن یکی از این تیمها (استقلال) رخ میدهد و حاشیه میسازد...
من کاملا در جریان مسائل و موضوعاتی که پشت پرده این حاشیهها است قرار دارم و شما هم حتما میدانید که بعضی مسائل از کجا ساخته میشود. پس نباید ما اسیر این جوسازیها شویم.
شما حتما بهتر از ما مسائلی را که زیر پوست باشگاهها جریان دارد، میشناسید و به آنها آگاهید. علت برخی از این حاشیهها چیست؟
من دقیقا اطلاع دارم که بسیاری از این حواشی ساختگی، جریانات منفی و فضاسازیها کار افرادی است که منافع خاصی در این باشگاهها داشتند و این منافع امروز جمع و بساط آنها برچیده شده است. اما آنها هنوز هم در پی این هستند که راهی باز شود و به باشگاه ورود پیدا کرده تا عملکرد اشتباه گذشته خود را تکرار کنند ولی در هر صورت من اسیر فضاسازی و جوسازی نخواهم شد و آن چیزی که فکر میکنیم مصلحت دو باشگاه است را انجام میدهیم. تاکید هم میکنم که مدیریت ما در ورزش، مدیریت «عربی» نیست که 4 تا بازی را بردند، بگوییم «بهبه» خیلی عالی و تیم خوب شده و تا 4 تا بازی باختند، نظرمان عوض شود که تیم دیگر به درد نمیخورد.
شما به همین هفته آخری که از لیگ گذشت دقت کنید؛ یک مربی با سابقه آلمانی که سوابق و تجربه درخشانی دارد و از کشوری آمده که فوتبال در آنجا ریشه عمیقی دارد و همه چیز طبق نظم و اصول پیش میرود، به لیگ ما آمده و در هفته اول مقابل فولاد بازی را نباخته؛ باز من میبینم علیه مربی و باشگاه استقلال تحرکاتی انجام میشود که ریشهاش معلوم است. الان سرمربی عوض شده و همه میدانند که باید به مربی وقت داد اما همان افرادی که گفتم حالا به مدیریت باشگاه پیله کردهاند. شما به نتایج اخیر استقلال دقت کنید؛ آنها در سه بازی آخر 5 امتیاز گرفتهاند و به نسبت سایر تیمهای لیگ، نتایج بدی نیست که نشان میدهد دوران افت این تیم تمام شده. پس من و شمایی که باید ارزیابی و تحلیل دقیقی از مسائل داشته باشیم، باید مراقب باشیم که اسیر فضاسازیهای خاص افرادی نشویم که سابقهای خوش در این دو باشگاه نداشتهاند، مشکلات و گرفتاریهای فعلی این دو باشگاه به خاطر همین افراد بوده و امروز هم ناراحتند که نیستند و دستشان کوتاه شده است.
پس به استقلال امیدوار هستید؟
فکر میکنم دوران سخت استقلال سپری شده، بازیکنان مصدوم این تیم به شرایط بازی برگشته اند و اگر حاشیهها جمع شود و جوسازی صورت نگیرد، استقلال تیم خوب و با ظرفیتی است که میتواند به موفقیت برسد. استقلال ترکیبی از بازیکنان جوان و باتجربه است که یک مربی خوب و کارکشته را بالای سر خود دارد که میتواند روند رو به رشدی به این تیم بدهد. مهم برای ما این است که در کنار موفقیت تیمهای ما در لیگ داخلی، بتوانیم در لیگ قهرمانان آسیا نتیجه بگیریم. این یک واقعیت است که علیرغم حضور تیم ملیمان در رتبه اول آسیا و صعود مقتدرانه به جام جهانی، ولی 23 سال است که نتوانستهایم قهرمان لیگ قهرمانان آسیا (جام باشگاهی آسیا) بشویم. دو بار تا فینال رفتیم و نایب قهرمان شدیم اما چرا قهرمان نشدیم؟ یکی از دلایل اصلی همین حاشیههایی است که وقت، انرژی و توان ما را میگیرد.
سوال پایانی... آقای سلطانیفر؛ هدف ما از گفتوگو با شما مطرح کردن این بحث بود: تیم ملی خوب نتیجه گرفته، استقلال و پرسپولیس در نتیجهگیری شاید موفق بودهاند اما دغدغه اصلی ما چیز دیگری است. به عنوان خبرنگار وقتی به همین کشورهای همسایه سفر میکنیم، به قطر، امارات و کشورهای دیگر آسیایی میرویم و امکانات آنها را میبینیم، غبطه میخوریم که چرا پرسپولیس، استقلال و تیم ملی ما نباید مثل آنها صاحب کمپ، زمین اختصاصی، کلینیک و امکانات اینچنینی باشند. اگر بچههای با استعداد ما در چنین امکاناتی قرار بگیرند، به چه موفقیتهای بزرگتری میرسند. اگر پرسپولیس صاحب امکانات الهلال بود، آیا نتیجه برعکس نمیشد یا اگر استقلال زمین و امکانات العین را داشت، هر سال 6 تا به تیمهای عربی نمیزد؟ دل ما میسوزد و تمام دغدغه و درد ما همین است که چرا ما صاحب این امکانات نیستیم و اگر بودیم، چه نتایجی که نمیگرفتیم.
این حرف شما کاملا درست است. بنا داریم که وضعیت باشگاههای خودمان را به نحو مطلوبی ساماندهی کنیم، بخصوص دو باشگاه استقلال و پرسپولیس که مدنظر مردم است و 40 تا 50 میلیون هوادار دارند. وقتی بزرگترین شهرآورد آسیا در اختیار این دو تیم است با میلیونها بیننده، وقت آن رسیده که از بلاتکلیفی خارج شوند و با برنامهای اصولی و مفصل، مشکلات و مصائب فعلی را حل کنیم و همزمان موضوع خصوصیسازی آنها را به نتیجه برسانیم. در این مدت با سازمان خصوصیسازی جلسه داشتیم و مدلهای مختلف خصوصیسازی را بررسی کردیم. اعتقاد دارم که با خصوصی شدن این دو باشگاه – و همه باشگاهها – فوتبال ایران به جایگاهی که مستحق آن است خواهد رسید و امکانات و تجهیزاتی که مدنظر شماست فراهم خواهد شد. یکسری از باشگاههای ما بخصوص آنهایی که به واحدهای بزرگ صنعتی وابستهاند، وضعیت خوبی دارند و صاحب کمپ و زمین تمرین و مجموعه ورزش مجهزی هستند؛ مثل فولاد، سپاهان، ذوبآهن، تراکتورسازی. اما دو باشگاه استقلال و پرسپولیس علیرغم در اختیار داشتن ورزشگاه، مشکلاتی نظیر وضعیت مالکیتی، اموال، داراییها دارند و امیدوارم در این دوره از مدیریت، بتوانیم یادگارهای خوبی از خودمان برای ورزش بگذاریم و این یادگاری میتواند برطرف کردن همین مشکلات باشد.
حرف ما همین موارد مورد اشاره شما بود. یعنی تا تیمهای ما صاحب امکانات، چندین زمین تمرین و کمپ اختصاصی نشدهاند، بازیکن گران نخرند، ولخرجی نکنند و پولشان هر سال خرج زیرساخت شود و هر موقع به امکانات کامل یک باشگاه حرفهای رسیدند، آن وقت بازیکن میلیاردی بخرند.
اعتقاد من بر این است که با استعداد فراوانی که در کشورمان وجود دارد، احتیاجی به خرید بازیکن گرانقیمت خارجی نداریم. اگر بخواهیم از لیگ ایتالیا، اسپانیا یا آلمان بازیکن بگیریم که 20-30 میلیون یورو پول لازم است که چنین چیزی برای باشگاههای ما مقدور نیست. بازیکنان معمولی خارجی هم که گرهای از کار ما باز نمیکنند.
اعتقاد من این است که ما باید سراغ مدرسان درجه یک جهان برویم تا آنها سطح کیفی مربیان ما را بالا ببرند. شاید سن شما قد ندهد اما من یادم هست که فوتبال ایران زمانی تکان خورد و متحول شد که دیتمار کرامر – مدرس معروف فوتبال جهان – به ایران آمد.
اگرچه قبل از کرامر، آلن راجرز به پرسپولیس آمده بود یا رایکوف مربی استقلال شد یا پرسپولیس آلن ویتل و ویلی مک لوری – که کم بازی کرد – را استخدام کرده بودند، اما این دو بازیکن نتوانستند فوتبال ما را متحول کنند بلکه با آمدن کرامر و بالا رفتن سطح مربیان ایرانی و آشنا شدن آنها به علم مربیگری روز دنیا، فوتبال ایران تغییر کرد. حالا نه در فوتبال که در تمام رشتهها به چنین رویکردی نیازمندیم. در تمام رشتهها به جای اینکه برویم یک مربی خارجی بیاوریم، بهتر است یک مدرس و تئوریسین درجه یک را بیاوریم که روی مربیان ما کار کند و سطح آنها را بالا ببرد. من پیش از این هم گفتم که در تمام ورزشها، قایقرانی، شنا، ژیمناستیک و... باید مدرسان درجه یک را به ایران بیاورند تا به تمام مربیان ما در استانها آموزش بدهند، آن وقت دیگر یک تیم ما رشد نکرده بلکه 30 مربی به روز داریم که میتوانند 30 تیم ورزشی یا باشگاهی را اداره کنند. امیدواریم که اگر از دست این مسائل قانونی و مشکلات معارضان - در خصوص مالکیت اماکن ورزشی – رهایی پیدا کنیم، به این موضوعات هم خواهیم رسید.