وقتی او مدرسه رفت، انگلیسی به زبان غالب او بدل شد. با این حال هیچ یک از این دو زبان، زبان انتخابی خود او نبود؛ اولی به طور طبیعی انتخاب سرنوشت برای او بود، و دومی را شرایط زندگی به او تحمیل کرد. اما در کنار بنگالی و انگلیسی، لاهیری با زبان ایتالیایی نیز آشناست و بر خلاف دو زبان دیگر، یادگیری زبان ایتالیایی به میل خود او صورت گرفته است.
پس از یک سفر یک هفتهای به فلورانس در سال ۱۹۹۴ حس ضرورت صحبت به این زبان، به طور غیرمنتظرهای در وی ایجاد شد. او به ایتالیا سفر کرد تا شناختی اجمالی از رنسانس ایتالیا به دست بیاورد و در آنجا شیفته این زبان شد. پس از بازگشت به امریکا، او تمایل غیرقابل بیانی برای یادگیری این زبان در خود احساس کرد. او سفرش را با خرید یک کتاب با عنوان «خودآموز ایتالیایی» شروع کرده بود ولی از آنجا که او علاقهای به سکوت و نبود تعامل انسانی ندارد، شیوه خودآموز که با انزوایی فردی همراه است، برایش جالب نبود.
لاهیری برای این عشق عمیق از کمک یک معلم خصوصی بهره گرفت و شبیه دانشآموزی سختکوش، با انجام تکالیف خانه توانست مراحل ابتدایی را پشت سر بگذارد. در هر حال سفر او، سفر آسانی نبود. وقتی او سعی کرد تا متون چالشیتری را بخواند، بسیاری از واژههای جدید چون معمایی در برابر وی قد علم میکردند. در همین حال او به دلایل مختلف چند بار به ایتالیا بازگشت و مانند دانشجویی که در معرض امتحان باشد، حس کرد آمادگی لازم را کسب کرده است. با وجود این او مینویسد: «در ونیز به سختی میتوانم به طور مستقیم از کسی در خیابان آدرس بپرسم یا در هتل با تماس تلفنی منظورم را بیان کنم». در تلاش برای گفتوگو با افراد محلی او واژهها را نمییافت و در درک مطلب مشکل داشت.
در همین حال، او مادر شد و در عین حال به یک نویسنده موفق آمریکایی بدل شد. اما او همچنان به اشتیاقش برای رسیدن به آرزویش ادامه داد. با سومین معلم، جلسات آموزش زبان ایتالیایی بتدریج به یکی از فعالیتهای مورد علاقه هفتگی وی بدل شد. حال عملی شدن رویای او از همیشه ممکنتر به نظر میرسید. با وجود بهتر شدن مکالمه، این زبان همچنان برای او موردی ناپایدار بود. در پایان هر جلسه؛ به نظر میرسید همه چیز محو میشود و تنها با حضور آموزگار وی می توانست توانایی خود را بروز دهد. لاهیری آرزو داشت بتواند ارتباطهای صمیمانهتری برقرار کند. او میخواست زندگی در آنچه که «کشور تبعید» مینامید متوقف شود.
برای همین سال ۲۰۱۲ راهی رم شد تا فاصله جغرافیایی را از بین ببرد. در رم به گفته وی «ایتالیایی میتواند هر روز و هر دقیقه با من باشد. میتواند همیشه حاضر باشد و می تواند سوییچ روشن و خاموش شدن موردی را متوقف کند».
در هر حال، ۶ ماه پیش از نقل مکان به ایتالیا، لاهیری هر نوع خواندن متون انگلیسی، زبانی که شهرت و جایزه را به وی اعطا کرده بود، متوقف کرد و به جای آن تنها بر خواندن به ایتالیایی تمرکز کرد. او هر جا که فرصتی مییافت متون ایتالیایی را میخواند: در مترو، در تختخواب پیش از خواب؛ و سعی داشت تا آثار چالشیتر چون آثار آلبرتو موراویا، سزار پاوز و اشعار سالواتوره کوآزیمودو را بخواند. او دقیقا در دفترچه یادداشتش هر واژه جدید را مینوشت؛ واژههایی که هر یک مانند نشاندن جواهری بر یک گنجینه بود.
پس از یک هفته اقامت در شهر ابدی، او شروع به نوشتن به زبان ایتالیایی کرد. در مقالهاش او به وضوح اعتراف میکند که : «ایتالیایی نوشتن من وحشتناک است، پر از اشتباه». با وجود حس خجالت، او به سفر خود در این زبان ادامه داد و یک دفترچه را به دنبال دفترچه دیگر پر کرد و یک پاراگراف پس از پاراگراف بعدی نوشت. در یک نقطه، او دیکشنری را هم کنار گذاشت و بتدریج در دریای خودش بادبان کشید. در نهایت، جومپا لاهیری اولین کتابش را با عنوان «به عبارت دیگر» کاملا به زبان ایتالیایی نوشت. این کتاب او که بیانگر خط سیر سفر زبانشناسانه او بود، بعدا به زبان انگلیسی ترجمه شد.
داستان لاهیری یک تجربه جالب و الهامبخش است که چالش فراگیری یک زبان جدید را نشان میدهد. گرچه تسلط به یک زبان جدید روندی است که هویت ما را غنی میسازد، در عین حال گل معطری است که خارهای زیادی دارد. همانطور که در مورد لاهیری، به موردی جسورانه، تلاش بسیار و بیش از هر چیز صرف زمان زیاد بدل شد. به عبارت دیگر، این روندی ابدی است. اما زیبایی واقعی آن هم دقیقا بر همین واقعیت بنا شده که تاریخ انقضایی برای آن وجود ندارد. همیشه چیزی جدید برای فراگرفتن هست، چیزی جدید با کشفی جدید در هر روز، چه زبان بومی ما باشد، چه زبانی آموختنی ما.
لاهیری کتاب غیرداستانی «In altre parole» را سال ۲۰۱۵ نوشت و این کتاب فوریه سال ۲۰۱۷ به زبان انگلیسی با عنوان «به عبارت دیگر» ترجمه شد. آن گلداستاین این کتاب ۲۵۶ صفحهای را به زبان انگلیسی ترجمه کرد.
لاهیری امسال (۲۰۱۷) کتاب «بندها» نوشته دومینیکو استارنونه را از ایتالیایی به زبان انگلیسی ترجمه کرد.
«بندها» نوشته نویسنده پرفروش ایتالیایی درباره ازدواج و خانواده است. این کتاب در ۱۴۴ صفحه مارس ۲۰۱۷ همراه مقدمهای از لاهیری، به زبان انگلیسی منتشر شد.
ترجمه: مازیار معتمدی