به گزارش گروه حوادث خبرگزاری برنا، در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حسین اصغرزاده و با حضور یک مستشار تشکیل شد ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.
سپس دو شاکی پرونده در جایگاه ویژه ایستادند و به تشریح جزئیات ماجرا پرداختند.
محمد ۲۳ ساله که افغان است گفت: من به همراه دوستم حسین ساعت ۶ غروب زمستان 95 به عنوان مسافر از گیلاوند سوار ماشین متهم شدیم.
متهم روی صندلی شاگرد پراید نشسته بود، یکی از دوستانش راننده بود و دیگری کنار ما روی صندلی عقب بود هنوز مسافت زیادی را طی نکرده بودیم که آنها یک باره به سمت جاده خاکی رفتند و به روی ما قمه کشیدند.
وی ادامه داد: علی دست و پای ما را با یک بند پلاستیکی بست و سپس با قمه تهدیدمان کرد تا پول، گوشی موبایل و شماره رمز کارت های عابربانک مان را به آنها بدهیم. من از ترس شماره رمز کارت عابر بانکم را فراموش کرده بودم به همین خاطر علی با قمه به سرم زد و مرا به شدت زخمی کرد. بعد از دقایقی شماره رمز کارت عابربانکم را به خاطر آوردم و به آنها گفتم. همان موقع یکی از همدستان علی سوار بر ماشین به سمت شهر رفت تا از طریق عابر بانک حسابمان خالی کنند. آنها مبلغ ۳۰۰ هزار تومان پول نقدی را که همراه داشتم به همراه 300 هزار تومان پول از کارت عابربانکم و گوشی موبایلم را دزدیدند و سپس ما را با چشم های بسته و در حالی که کفش های مان را هم در فاصله دور انداخته بودند در زیر برف رها کردند و رفتند. من توانستم با دندان گره بند پلاستیکی را که به دستانم زده شده بود باز کنم ولی یکی از دندان هایم شکست. من به خاطر سرقت و همچنین جراحت هایی که به من وارد شده است از علی و همدستانش شکایت دارم.
شاکی دیگر که حسین نام دارد نیز گفت : من و دوستم وقتی سوار ماشین شدیم فکر نمیکردیم در دام بسه زور گیر گرفتار شده باشیم اما آنها با بیرحمی دست و پا و چشمان ما را بستند و با تهدید قمه پول های مان را گرفتند. من بدون هیچ مقاومتی رمز کارت عابر بانک را در اختیارشان گذاشتم به همین خاطر مرا کتک نزدند اما پول نقد و گوشی موبایلم را سرقت و حساب بانکی ام را خالی کردند.
وی ادامه داد: علی یکی از متهمان این ماجرا است اما دو همدست دیگرش فراری هستند و در این مدت علی مخفیگاه آنها را لو نداده است به همین خاطر ازهمه آنها شکایت دارم.
وقتی نوبت دفاع به مجرم سابقه دار رسید منکر جرمش شد. وی گفت: شش ماه بود که در کمپ ترک اعتیاد بستری بودند .به تازگی از کمپ بیرون آمده و پراید قسطی خریده بودم . جرمم این بود که داخل ماشین در حال مصرف شیشه بودم که مأموران کلانتری مرا بازداشت کردند .در کلانتری برای اولین بار با دو شاکی روبرو شدم. آنها وقتی د پراید مشکی مرا دیدند ادعا کردند سرنشینان این پراید زورگیرانی هستند که آنها را کتک زده اند .هرچه به آنها گفتم اشتباه میکنند اما قبول نکردند .من بی گناهم و بی دلیل بازداشت شده ام. در پایان این جلسه هیئت قضایی وارد شور شود تا رای صادر کند.