صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

اکران فیلمی به تلخی زلزله

۱۳۹۶/۰۹/۲۶ - ۰۹:۴۴:۲۰
کد خبر: ۶۵۰۲۹۷
کیانوش عیاری کارگردان «بیدار شو آرزو» گفت: عذرخواهی کنم چرا که این فیلم همانند زلزله تلخ‌ است، این را به حساب اغراق نگذارید، بگذارید به حساب برخورد حسی سازندگان با این واقعه.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، صد و شصت و هفتمین آیین دیدار گروه «هنر و تجربه» و آخرین اکران پاییزی این گروه سینمایی شامگاه 25 آذرماه در موزه سینما، به فیلم، کیانوش عیاری اختصاص پیدا کرد.

«بیدار شو آرزو» عنوان فیلمی است که عیاری ۱۴ سال پیش همزمان با زلزله بم در آن شهر ساخته است.

در این مراسم کیانوش عیاری به همراه تعدادی از عوامل فیلم هم چون بهناز جعفری، مهران رجبی، حسن آقا کریمی و..حضور داشتند.

کیانوش عیاری در ابتدای این برنامه و پیش از آغاز فیلم در واکنش به مجری که او را جسور و جریان‌ساز خطاب کرده بود، گفت: «من نه جسور هستم نه جریان‌ساز فقط شاید خصلت لجبازی داشته باشم! فیلم «بیدار شو آرزو» در سال ۸۲ ساخته شد. زمانی که ما سر پروژه سریال «روزگار قریب» بودیم. بعد از وقوع زلزله بم، کار سریال را متوقف کردیم و با آقای مهران رجبی و خانم بهناز جعفری و تعدادی دیگر از اعضای گروه راهی بم شدیم. آن زمان که به سمت بم حرکت کردیم هیچ سوژه‌ خاصی برای فیلم هم در نظر نداشتیم.»

او هم‌چنین درمورد انگیزه و دلیلش از ساخت این فیلم افزود:«در جریان زلزله شهریورماه سال ۷۵ در طبس، در عملیات جست‌وجو برای یافتن یک جنازه، مهندسی‌ بسیار ظریفی صورت گرفته بود که این  مساله به صورت یک ایده‌، سوژه و یک خاطره در ذهن من مانده بود. در زمان وقوع زلزله رودبار احساس کردم اگر بخواهم آن سوژه را بسازم، از مصادیق سواستفاده از فضای تلخ به نظر برسد. ولی بعد دیدم  آقای کیارستمی در مورد زلزله رودبار فیلمی ساخت که در آن هیچ اثری از سواستفاده از یک واقعه تلخ دیده نشد و از آنجا که کارشان را درست انجام دادند، متهم به فرصت‌طلبی هم نشدند. من نیز بالاخره بعد از واقعه بم توانستم آن سوژه را به تصویر بکشم. البته داستان فیلم در بم بسیار با با آن ایده من در زلزله طبس متفاوت است. اما آبشخور صحنه‌ای در فیلم که آقای رجبی در آن به دنبال خانواده و دخترش است، ناشی از همان خاطره طبس است.هم‌چنین یکی دوگزارشی که در زمان وقوع زلزله در روزنامه‌ها خوانده بودم هم در فیلم گنجانده شدند که در نهایت به فیلم «بیدار شو آرزو» تبدیل شد.»

او درباره نحوه ساخت فیلم هم توضیح داد:«حضور ما در بم، سه بار و هربار یک ماه طول کشید. دلیل چند پاره شدن دوره فیلم‌برداری، فشار روحی ناشی از مصیبت بود. بچه‌ها همگی کار خود را می‌کردند ولی به نوعی دلمرده بودند که حتی با وجود حضور آقای رجبی [که فردی شوخ است] باز هم فضا بسیار غم‌انگیز بود. در این فیلم به جز آقای رجبی و خانم جعفری، باقی بازیگران همگی از اهالی بم هستند و عمده آن‌ها کسانی بودند که ده‌ها نفر را در زلزله از دست داده بودند. بازیگر نقش امدادگر فیلم، جوانی بود که ۱۶۰ نفر را در زلزله از دست داده بود. می‌خواهم از کسانی که فیلم را می‌بینند، عذرخواهی کنم چرا که این فیلم همانند زلزله تلخ‌ است، این را به حساب اغراق نگذارید، بگذارید به حساب برخورد حسی سازندگان با این واقعه. فیلم آنقدر تلخ است که اگر از غم دیدن آن مجبور به ترک سالن شوید، هیچ ناراحت نمی‌شوم و به شما حق می دهم.»

عیاری در پایان سخنانش، با بیان این‌که شاید صحبت‌ها و هشدارش در رسانه منتشر شود و در نهایت بتواند تاثیر مثبتی داشته باشد، عنوان کرد: «همه می‌دانیم زلزله‌ای در تهران به وقوع خواهد پیوست که تردید ناپذیر است. قصدم ترساندن شما و ایجاد دلهره نیست، ولی می‌گویند زلزله پیش‌رو به قدری مهیب است که شاید قرن‌ها مشابهش رخ ندهند. چندی پیش خواندم که آقای عکاشه [پدر زلزله‌شناسی ایران] اعلام کرد که فعال‌ترین گسل‌های ایران، گسل‌های شمال تهران و شمال تبریز است. ولی این خبر آن طور که باید شنیده نشد. این زلزله الان ۳۸ – ۳۹ سال به تعویق افتاده است. در همین زمینه می‌خواهم پیشنهاد بدهم که گاز از تهران برچیده و همه چیز به صورت کامل برقی شود. چرا که می‌دانیم بخشی از آسیب‌های زلزله ناشی از انفجار لوله‌های گاز پس از وقوع حادثه است. در دولت قبل،‌ ایده انتقال ۱۲۶۰ نفر از تهران به جایی دیگر به سبب کاهش هزینه‌ها و آسیب‌های زلزله مطرح شد که این اتفاق نهایتا با ۶۰۰ نفر رخ داد. ششصد نفر کارمندی که فقط خود رفتند ولی هم‌چنان خانواده‌هایشان در تهران ماندند.»

در ادامه این مراسم مهران رجبی هم درباره‌ی «بیدارشو آرزو» صحبت کرد و گفت:«این فیلم مانند فیلم های مستند است. در همان اواسط سریال «روزگار قریب» بود که بلافاصله بعد از وقوع زلزله خود را به آنجا رساندیم. در راه نمی‌دانستیم می‌خواهیم از چه چیزی فیلم بگیریم. راستش را بخواهید فکر هم نمی‌کردیم رفتن‌مان جدی شود چرا که تصور نمی‌کردیم اصلا به ما اجازه فیلم‌برداری دهند.در بم فضای بسیار خاصی بود. همه ناراحت بودند. همه گریه می‌کردند. غروب‌های بم همه گریه بود. از کنار چادرها که می‌گذشتیم فقط صدای گریه می‌آمد و فضا بسیار تلخ بود.»

او درمورد آماده‌سازی برای فیلم‌برداری نیز توضیح داد: «گریمی که ما در این کار می‌شدیم هم بسیار ساده بود. به این صورت که مسئول گریم هر روز یه بیل خاک روی سر ما می‌ریختند! شب که شست‌وشو می‌کردیم پر از گل می‌شد و فردا صبح مجددا یک بیل خاک برای گریم به سرمان ریخته می‌شد.»

بهناز جعفری، از دیگر بازیگران این فیلم نیز با تاکید بر این نکته که از حضورش در این فیلم مفتخر است،عنوان کرد:« بعد از ۱۴ سال خسته نباشید می‌گویم. به این تجربه بسیار مفتخرم. خیلی چیزها یاد گرفتم. مخصوصا این‌که هیچ فیلم‌نامه‌ای در کار نبود و همه چیز سر صحنه انجام می‌شد. من هم آنجا نقش بازی نمی‌کردم و تمام حس و حالم متاثر از فضای آن‌جا و واقعی است.»

او به یک خاطره تلخ از ایام فیلم‌برداری در بم هم اشاره کرد: «روز اولی که برای فیلم‌برداری به بم رفته بودیم، آقای عیاری پتویی را از زیر آوار بیرون کشید و به من داد که روی سرم بیاندازم. پتویی که هنوز بوی بدن انسانی که آن‌ را رویش می‌انداخته است را می‌داد. کار بسیار سخت و دردناکی بود که من در اوایل فیلم‌برداری آن را تحمل می‌کردم.»

حسن آقاکریمی از دیگر عوامل فیلم نیز درمورد «بیدار شو آرزو» گفت: «تمام صحنه‌های فیلم بازسازی شده است و مستند نیست. این فیلم فقط یک دقیقه مستند دارد. آن هم به دلیل آنکه بازسازی فرودگاه بم با آن همه هواپیما ممکن نبود. ولی متاسفانه در اکران خصوصی که همان سال‌ها با منتقدین داشتیم آن‌ها معتقد بودند که این فیلم به دلیل آنکه مستند است، ارزش سینمایی ندارد. درحالی که این فیلم مستند نیست.»

در پایان حاضرین به تماشای فیلمی نشستند که به قول کارگردانش  تلخ است اما شاید….. هشداری باشد.

جعفر صانعی مقدم، امیر حاج رضایی، علی دهکردی، محمد حمزهای، نیما جاویدی، ابراهیم ایرج‌زاد، بیتا بیگی، حسین پورمحمدی، مهران رجبی، بهناز جعفری، حسین سلیمانی، علی شادمان و ... از حاضران این مراسم بودند.

نظر شما