صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

خانه پوشالی

۱۳۹۶/۱۰/۰۶ - ۱۳:۱۷:۱۶
کد خبر: ۶۵۵۱۷۴
پدرم آدم عصبی و تندخویی بود او به بهانه های مختلف، مادرم را مورد ضرب و شتم قرار می داد و زندگی را به کام من و مادرم تلخ کرده بود، بعد از چند سال مادرم به علت فشارهای زندگی، ضرب و شتم های بی امان و روز مره پدرم و وضعیت خراب روحی اش از دنیا رفت و مرا با کوله باری از غم و اندوه تنها گذاشت.

پسرم را برداشتم و به تهران رفتم و دخترم را که 14 سال داشت به آن مرد دیو صفت سپردم که ای کاش این کار را نمی کردم.

پدرم آدم عصبی و تندخویی بود او به بهانه های مختلف، مادرم را مورد ضرب و شتم قرار می داد و زندگی را به کام من و مادرم تلخ کرده بود، بعد از چند سال مادرم به علت فشارهای زندگی، ضرب و شتم های بی امان و روز مره پدرم و وضعیت خراب روحی اش از دنیا رفت و مرا با کوله باری از غم و اندوه تنها گذاشت.

حالا دیگر من مانده بودم با پدری بد اخلاق و کتک کاری هایی که بعد از مرگ مادرم عایدم شده بودند، 13 ساله بودم که متوجه شدم پدرم می خواهد در قبال پول مرا به عقد یک تبعه بیگانه که 20 سال از من بزرگتر بود در آورد، هرچقدر که التماس کردم فایده ای نداشت و بالاخره عاقدی بدون اینکه ازدواج ما در درفترخانه ثبت رسمی شود صیغه عقد را جاری کرد.

با ازدواج و رفتن به خانه شوهر، زندگی من نه تنها بهتر نشد بلکه هر روز بدتر از روز قبل سپری می گردید، همسرم دست کمی از پدرم نداشت او هم دست بزن داشت و من این بار کتک خور شوهر شده بودم ، روزهای نکبت بار من ادامه داشت تا اینکه صاحب دو فرزند شدم. روزها به همین صورت می گذشت و دختر و پسرم روز به روز بزرگتر می شدند.

پسرم 10 ساله بود که دیگر طاقتم تمام شد و با دردسر فروان توانستم از همسرم جداشوم، پسرم را برداشتم و به تهران رفتم، و دخترم را که  14 سال داشت به آن مرد دیو صفت سپردم که ای کاش این کار را نمی کردم.

هفته گذشته که با دخترم تماس گرفتم تا حالش را بپرسم او شروع به گریه کرد و گفت: پدرم مرا دائماً کتک می زند و به انواع کارهای سخت مجبور می کند و حتی می خواسته مرا در قبال مواد مخدر به عقد یکی از دوستانش در بیاورد با شنیدن این حرف انگار آتش به جانم افتاد، دیگر نمی توانستم بمانم، سریع سوار اتوبوس شده و به اصفهان آمدم تا دخترم را از دست این مرد نجات دهم و نگذارم سرنوشت شومی که 30 سال پیش پدرم برسر من آورد یک بار دیگر برای دخترم تکرار شود.

اما به هرجا رفتم نتوانستم کاری از پیش ببرم، چون نه سند ازدواجی دارم و نه هیچ گونه مدرکی که ثابت کند من مادر این دختر و پسر هستم، از شما می خواهم که کمک کنید تا بتوام به صورت قانونی حضانت بچه هایم را بگیرم و آنها را پیش خودم نگهدارم ...

 

ازدواج های تحمیلی زمینه ساز جدایی همسران

خانم جعفری کارشناس ارشد رواشناسی عمومی، مرکز مشاوره آرامش در این خصوص به خبرنگار ما گفت: ازدواج تحمیلی به هر دلیلی که باشد، می تواند زمینه ساز طلاق در آینده باشد.

او اظهار داشت: برخی از زوج ها از آغاز به دلیل فشار خانواده به ازدواج تحمیلی تن می دهند و عده ای هم تحت تاثیر اعتیاد، نیازهای مالی بارداری ناخواسته و ... با فرد غیر دلخواه ازدواج می کنند که البته او را چند مناسب برای خود نمی دانند.

وی افزود: در این میان برخی از این افراد ممکن است در زندگی دنبال اولین فرصتی باشند که برای جدایی اقدام کنند همان طور که در ماجرای حاضر ملاحظه کردید، زن این داستان علاوه بر تحمیلی بودن ازدواج، زندگی با یک فرد از اتباع بیگانه که هیچ گونه مدرک شناسایی و هویتی ندارد برای وی دردسر ساز شده است.

خانم جعفری اظهار داشت: نداشتن سند ازدواج، بی هویتی فرزندان باعث شده که این زن به راحتی نتواند از منابع حمایتی و قانونی بهره مند شود.

این کارشناس ارشد مرکز مشاوره آرامش بیان داشت: با توجه به اینکه احتمال بروز چنین ازدواج های اجباری در خانواده هایی که پدر دارای اعتیاد شدید به مواد مخدر است بیشتر خودنمایی می کند لازم است که نهادهای اجتماعی و مراکز حمایتی با شناسایی این گونه خانواده های آسیب پذیر و در معرض خطر از وقوع این گونه اتفاقات جلوگیری کنند.

حمید رضا محمدی

پلیس اصفهان

کارشناس رسانه

 

نظر شما