به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، به نظر بیشترین دوران محدودیت آیت الله هاشمی، دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بود؟ نظر شما در این باره چیست؟
یاسر هاشمی در پاسخ به این سوال تصریح کرد: ایشان هیچ وقت از شرایط و حتی محدودیت ها گله نمی کرد. وظیفه ای برای خود در نظر گرفته بود و طبق آن عمل می کرد. آقای هاشمی در آن زمان به نوعی در حصر بود زیرا تلویزیون ایشان را ممنوع التصویر کرده بود و ملاقات های خارجی و داخلی منع بود اما همیشه رابطه خود با مردم را حفظ می کردند.
به نظر دغدغه اصلی ایشان مردم بودند؟
بله. به نظر من هم همین گونه است. هر چند ایشان مسئولیتی نداشت و خیلی نمیتوانست جوابگوی سوالات باشد اما مردم از شمال، جنوب، شرق و غرب به دفتر ایشان می آمدند و در شهرستان ها دیدار مردمی داشتند. مخالفان آیت الله هاشمی تلاش می کردند افکار، صحبت و ارتباط ایشان با مردم برقرار نشود اما این اتفاق جواب نداد. خوشبختانه نتایجی بعد از آن اتفاق می بینیم استمرار ارتباط آیت الله هاشمی با پدرم بود.
رابطه آیت الله هاشمی و آقای خاتمی چگونه بود؟
آیت الله هاشمی و حجت الاسلام خاتمی رابطه مثبت و سازنده ای داشتند و هیچ گاه بین این دو رابطه غیراصولی ندیدم. شاید در بدنه دولت خاتمی و اطرافیان آقای هاشمی اختلاف نظرها علنی می شد اما تنها به معنای تقابل فکر و اندیشه در برخی حوزه ها بود. آقای هاشمی رویکرد اعتدالی داشت و با رفتارهای افراط گرایانه مخالف بود. به تحلیل من، متأسفانه دولت اصلاحات هم به رفتارهای افراطی گرفتار شد و روش های تخریبی را در برخی مواقع پیش گرفت. امروز خودشان هم به این موضوع اعتراف می کنند. مشهور است که آقای هاشمی به کابینه خود تاکید می کردند رفتارهای سیاسی را به من بسپارید و شما کار کنید، زیرا اعتقاد داشت کابینه وارد فضای سیاسی نشود.
در زمان حیات آیت الله هاشمی صحبت درباره خانواده شما بسیار بود. برخی میگفتند شما اشرافگرا هستید و در کانادا برج سازی می کنید و جزیره کیش مال خانواده شماست. پاسخ تان به این هجمه ها چیست؟
شایعات در مورد ما کم نیست. بخش عمده صحبت های شما شایعات جدی بود که مخالفان میساختند. به نظر من اتاق فکرهایی تشکیل شده بود تا این شایعات را علیه خانواده ما بسازند و ایشان را تخریب کنند. استراتژی آقای هاشمی این بود که برای ثبت تاریخ باید جواب بدهیم. اگر به اسناد رسانه ای، بیانیه و حتی صحبت ما رجوع کنید بخش عمده آن را جواب داده ایم اما استراتژی آقای هاشمی این نبود که نسبت به تندروی ها و بداخلاقی ها شکایتی داشته باشند.
شما شکایت نمی کردید؟
نه، من هیچ مورد شکایتی نداشتم بقیه خانواده هم تقریبا هیچ شکایتی نداشتند، جز یکی، دو مورد خاص که چاره ای نداشتیم. شخص ایشان که هیچ انگیزه ای برای شکایت نداشت و مشهور است که می گفت همه این موارد را به خدا واگذار میکنم. فکر می کنم ایشان نتیجه این صبر را گرفت و امروز در جامعه ای هستیم که حقایق برای مردم روشن است.
نمونه ای اگر دارید بفرمایید؟
یک بار با همسرم به کیش رفتیم. موقع خرید همسر بنده با مغازه دار سر قیمت چانه می زد. مغازه دار می گفت من هر چی در می آورم باید به پسر آقای هاشمی بدهم، در حالی که من هم آنجا ایستاده بودم. گفتم پول را به من بدهید، خودم هستم. اولا باور نکرد و بعد ترسید.
یک بار هم 2 شب در بندر انزلی اقامت کردیم. مسئول پذیرش هتل کوه ها را به من نشان داد و گفت، پسر آقای هاشمی از اینجا گنج می برد. گفتم کدام پسرشان؟ گفت: همان یاسر. گفتم: شما یاسر را دیدید؟ گفت: آره هیکلش درشت و چهارشانه است! من هم دیگر چیزی نگفتم. ما با شایعات مواجه هستیم و میشنویم. اصل این بود که پاسخ بدهیم تا در تاریخ ثبت شود و بنا نداشتیم هیچ گاه شکایتی بکنیم.
البته هجمه ها در سفر آیت الله هاشمی خصوصا به کیش به اوج می رسید؟
بله، هجمه بسیار می شد که چرا آقای هاشمی کیش می روند اما ایشان توجه نمی کردند و برنامه دیگری هم نداشتند.
به مطالعه هم علاقه داشتند و حتی در طول مسیر هم این کار را انجام می دادند؟
بله، کلا ایشان دو برنامه منظم استراحت داشت. حاج آقا صبح اول وقت، سرکار می رفت و تا غروب و تا پاسی از شب کار می کرد. در طول سال دو برنامه برای سفر داشت. 3 روز به مشهد می رفت و مهمان آیت الله طبسی بود؛ البته آنجا هم کار می کرد. بعد از سال تحویل هم به کیش می رفتند تا محافظین در کنار خانواده هایشان باشند.
آیت الله هاشمی جمله ناراحت کننده ای داشتند، اینکه «دیگر می توانم بروم». چرا این جمله را ایشان گفتند؟
پدرم در یک دوره ای احساس میکردند کشور از مسیر خود منحرف شده است. همچنین شرایطی را میدیدند که مردم با رأی و دست خود کشور را از انحراف برگردانند. اما به نظرم مهمترین چیزی که به آقای هاشمی احساس آرامش میداد، افزایش آگاهی مردم بود. شاید بخشی از آن به دلیل انفجار اطلاعاتی بود که کوچک ترین موضوعی با دوربین ها ثبت می شود. دیگر نمی شود مردم را با اطلاعات غلط، دروغ و تهمت گول زد.
تصور آیت الله هاشمی بر این بود که مردم به سطحی رسیدند که به خوبی می توانند آینده خود را تشخیص و تحلیل کنند. اعتدال مفهوم آرمان خواهی واقع گرایانه دارد، در حقیقت آقای هاشمی آرمان خواه بود که با واقعیت ها اهداف را تعریف می کرد و نمونه آن را در برجام دیدیم. بعد از فوت آیت الله هاشمی باید نگران این باشیم که ایشان توانایی درک واقعیت های جامعه را داشتند. دلیل آن هم ارتباط با مردم و اشراف اطلاعاتی در حوزه های سیاست داخلی و خارجی بود. نقطه ظریف برای کشور ما این است که در اوج اهداف آرمان خواهی، مسئولینی داشته باشیم که واقعیت های جامعه را به درستی درک کنند. این اتفاق اگر در کشور بیافتد هیچ وقت از مسیر اعتدال خارج نخواهیم شد. شرایط امروز دنیا به گونه ای است که اطلاعات به سرعت جابجا می شود. ایشان اعتقاد داشت هیچ جریانی نمی تواند مردم را گول بزند. مسئولین باید نسبت به شرایط جدید در بحث امنیت، سیاست داخلی و خارجی نگاه جدید داشته باشند.