صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

به همت فیض شریفی

کتاب «فریدون توللی» در راه است

۱۳۹۶/۱۱/۰۷ - ۰۸:۰۳:۲۱
کد خبر: ۶۶۸۲۰۸
کتاب «فریدون توللی» از مجموعه‌ «شعر زمان ما» به همت فیض شریفی در دست انتشار قرار گرفته است.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ «فریدون توللی» هجدهمین کتاب از مجموعه‌ «شعر زمان ما» است که نویسنده در آن به شکل خطی - زمانی شعرها و آثار این شاعر را مورد نقد و بررسی قرار داده است. این کتاب از سوی نشر نگاه در دست انتشار قرار گرفته است.

فیض شریفی درباره فریدون توللی نوشته است: فریدون توللی در ۱۲۹۸ در شیراز به دنیا آمد. دوران ابتدایی و دبیرستان را در شیراز گذراند و برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در دانشکده ادبیات در رشته باستان‌شناسی مشغول تحصیل شد. پس از اخذ لیسانس در ۱۳۲۵ به شیراز برگشت و در اداره فرهنگ استخدام شد.

توللی در همین سال ۱۳۲۵ که مقارن با وقایع سوم شهریور و اشغال ایران از سوی متفقین است، در روزنامه فروردین قطعاتی به نام التفاصیل در پوسته‌ای از طنز و هجو می‌نویسد که مورد توجه قرار می‌گیرد. همزمان آن‌ها را در روزنامه اقیانوس به مدیریت حمیدی شیرازی و روزنامه خورشید ایران به چاپ می‌رساند. همین مطالب سیاسی و اجتماعی باعث خشم استانداری فارس می‌شود ولی پیش از آن‌که دستگیر شود به تهران می‌گریزد.

توللی در سال ۱۳۲۴ مجموعه ۷۶ قسمتی "التفاصیل" را منتشر می‌کند. چاپ قطعه‌ ذیمقراط در روزنامه حزب توده که در آن به قوام‌السلطنه، نخست‌وزیر وقت حمله کرده بود، توللی را به شهرت بسیار رساند. توللی بعدا در قطعه‌ "گلبانگ بند " علت انشعاب و کناره‌گیری خود را از حزب توده بیان می‌کند و در سال ۱۳۲۸ به شیراز منتقل می‌شود و در اداره‌ کل فرهنگ فارس در امور باستان‌شناسی به کار اشتغال می‌ورزد. در سال ۱۳۲۹ مجموعه‌ اشعار نوقدمایی خود را به نام "رها " منتشر می‌کند.

اشعار همین دفتر تاثیرات بسیاری بر شاعرانی چون نادر نادرپور، فروغ فرخزاد، نصرت رحمانی، محمدرضا شفیعی کدکنی، منوچهر آتشی و مابقی گذاشت. اصالت اصلی کارهای توللی در اشعار "مریم" و شعرهای لطیف و تغزلی "کارون" و "باستان‌شناس" است.

علاقه‌ او به نیما یوشیج باعث شد که توللی نام دختر خود را "نیما" بگذارد. توللی بعد از چاپ کتاب‌های "نافه" ،"پویه"، "شگرف" و بخصوص دفتر شعر "بازگشت" از شعر نیمایی و مانیفست او فاصله گرفت. نیما، توللی را خوش‌استقبال و بدبدرقه می‌دانست که او و نادرپور یکی از مدل‌های او را که بین قدیم و جدید است، یا نوقدمایی است، سرمشق کار خود قرار می‌دهند و کارهای به دورانداخته‌ او را وسیله‌ پیشرفت کارشان محسوب کرده‌اند.

توللی از آن جایی که زبان فرانسه می‌دانست، شعرهای بودلر را به خوبی خوانده بود و با او همذات‌پنداری می‌کرد. موتیف‌های اشعار او تنهایی، تاریکی، وحشت، شهوت، لذت، گناه و ضرباهنگ مدام و دلهره‌آور مرگ است.

توللی در شعر "ملعون" در مجموعه‌ "نافه" و شعرهای دیگر خود با بیانیه‌هایش، خود را به تمام با بودلر فرانسوی که واژه‌ مدرن را برای نخستین‌بار به کار برد، مقایسه کرد و سردمدار شعر ایران نامید؛ ولی واقعیت امر این است که فریدون توللی شاعری بود که با صیانت از خط و خطوط اشعار قدما، تغییرات و تک‌مضراب‌هایی در وزن و قوافی و قالب‌های شعر فارسی ایجاد کرد و در قالب‌های چارپاره و اشعار مستزادگونه و نیمایی از نظر شکل و محتوا تا حدود زیادی متاثر از فضای عاطفی و قالب ترکیب‌بندگونه روایی و نمایشی "افسانه" نیما و اشعار رمانتیک‌گرای شاعران فرانسوی بود.

شعرهای "افسانه‌" نیما و "مریم" توللی نقاط عطف یا محل پرش شعر کهن به سمت شعر رمانتیک بود. این دو شعر مفصل همه گرایش‌هایی است که عشق "دگرسانی" را به نمایش می‌گذارد که حذف عنصر زن مثل "افسانه و مریم " در روابط عاشقانه را مغایر با اعتلای حیات واقعی تلقی نمی‌کند.

توللی تا همین‌جا هم که آمده بود برایش کافی بود. او با زبان سخته و شسته رفته‌اش، مضامین عاشقانه و اجتماعی آن زمانه را نشانه رفته بود. طبایع مردم در آن زمان هنوز با زبان غریب نیما با شعرهای "کارشب پا " و "مرغ آمین " اخت نبودند.

توللی، خانلری، نادرپور، نصرت رحمانی و مشیری و غیره اذهان معتاد و سنتی را به شعر نو و بعدا به شعر نیما اخت و سازگار کردند.

بی‌شک کتاب "التفاصیل" و "رها" برای زمانه‌ خود و حتی حال راهگشا بوده‌اند و می‌توان گفت "التفاصیل" بعد از "گلستان" سعدی و "مرزبان‌نامه"، بهترین اثر در نثر و نظم است و در طنز هم کاری به غایت قابل توجه است. توللی یک انسان چندپیشه بود. او شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار، طنزپرداز، موسیقی‌دان، سیاست‌مدار و باستان‌شناس بود.

فریدون توللی در ۹ خرداد ۱۳۶۴ به دیار خاموشان پیوست و در حافظیه به خاک سپرده شد؛ خودش می‌گوید:

 

من از پیش حافظ، نخسبم به مرگ

هراسم از آن گردن‌افراز نیست

چو این جسم خاکی، فرو شد به خاک

روان بر فلک، جز به پرواز نیست.

 

نظر شما