صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

توسط نشر نگاه

«همیشه شوهر» و «شهرهای بی‌نشان» به چاپ دهم و سوم رسیدند

۱۳۹۶/۱۱/۰۷ - ۱۱:۱۸:۱۱
کد خبر: ۶۶۸۳۳۵
دو کتاب «همیشه شوهر» و «شهرهای بی‌نشان» نوشته فئودور داستایوسکی و ایتالو کالوینو توسط نشر نگاه به چاپ‌های دهم و سوم رسیدند.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ ترجمه دو کتاب «همیشه شوهر» و «شهرهای بی‌نشان» نوشته فئودور داستایوسکی و ایتالو کالوینو به تازگی توسط نشر نگاه به چاپ‌های دهم و سوم رسیده‌اند.

«همیشه شوهر» پنجاهمین عنوان مجموعه «چشم و چراغ» است که توسط این ناشر چاپ می‌شود و ترجمه اش توسط علی اصغر خبره زاده انجام شده است. این اثر در پائیز سال ۱۸۶۹ یعنی چند ماه بعد از «ابله» و درست قبل از «آزردگان» نوشته شده است. بین این دو اثر بزرگ، گرچه ارزش نخستین این دو اثر در زمان خود داستایوسکی معلوم نشد، داستان «همیشه شوهر» اهمیت درجه‌ دوم را دارد. در آن اوقات داستایوسکی دوره‌ خلاقیت تند و شدید خویش را آغاز کرده بود؛ و در اندیشه‌ خود در کار پرداختن داستان بزرگ «کارامازوف‌ها» بود. گرچه طرح این کتاب بزرگ بایستی مدتی به‌خاطر «همیشه شوهر» و مدتی به‌خاطر «آزردگان» به کناری گذاشته شود، اما طرح ذهنی آن اندک‌اندک توسعه می‌یافت و نضج می‌گرفت و استخوان‌بندی آن تغییر و تبدیل‌های عمیقی می‌یافت.

طرح «همیشه شوهر» در آغاز امر به‌صورت یک داستان کوتاه ریخته شده بود و هرچند پس از به روی کاغذ آمدن وسعت یافت و پنج برابر بزرگ‌تر و مهم‌تر از آن‌چه نویسنده پیش‌بینی می‌کرد شد، باوجود این هنوز هم کوتاه‌تر از اغلب داستان‌های اوست. این داستان برای مجله‌ «شفق» نوشته شد. این مجله در سال ۱۸۶۹ منتشر شد و سردبیرش یکی از رفقای داستایوسکی بود به‌نام استراخوف. n. n. Strakhov این دوره حزن‌انگیزترین دوران زندگی داستایوسکی است.

چاپ دهم ترجمه این اثر به تازگی وارد بازار نشر شده است.

«شهرهای بی نشان» هم بیست و هشتمین عنوان مجموعه «چشم و چراغ» است که توسط فرزام پروا به فارسی برگردانده شده است. سبک روایت و محتوای این کتاب، با دیگر آثار کالوینو تفاوت جدی دارد. این نویسنده در کتاب پیش رو، جهان و شهرهایی خلق می کند که وجود ندارند. داستان «شهرهای بی نشان» در زمان کوبلای خان جریان دارد.

کوبلای خان شخصیتی است که علاقه دارد جهانگردان به نقاط مختلف امپراطوری بزرگش سفر کنند و از نقطه های مختلف قلمرو بی پایانش حکایت‌ها تعریف کنند. کالوینو در این کتاب خود را به جای مارکوپولو می‌گذارد و برای کوبلای خان مغول داستان‌هایی از شهرهایی که دیده تعریف می‌کند؛ شهرهایی که هرگز وجود ندارند...

شهرهایی که ماکوپولو قصه‌شان را تعریف می‌کند در واقعیت و به اسمی که او رویشان می‌گذارد وجود ندارند، اما در واقع هرکدامشان یک بخش از قلمروی امپراتور مغول هستند.

این کتاب هم به تازگی به چاپ سوم رسیده است.

 

نظر شما