به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ روزنامه «آرمان» نوشت: «لباس پسرانه دختران، زلف صاف پسران روی صورت یا استفاده از وسایلی که مزین به نماد و کلمات کرهای است؛ جوانانی که عشق سفر به سئول دارند و این مساله نشات گرفته از تب کرهای بودن در میان آنهاست؛ آن چنان که برخی از ایرانیها دائما در حال دیدن سریالهای کرهای هستند و درصددند که به هر طریقی به زبان کرهای مسلط شوند. به راستی ریشه این ماجرا چیست که برخیها را این چنین به خود گرفتار کرده است؟
مدگرایی در تمامی افراد جامعه کم و بیش وجود دارد اما در گروه نوجوانان و جوانان این موضوع شدت مییابد. آن هم به این دلیل که این قشر از جامعه بسیار تحت تاثیر فرهنگهای مختلف قرار میگیرند؛ چرا که به راحتی به وسایل ارتباطی دسترسی دارند و میتوانند از آداب و سنن کشورهای دیگر مطلع شوند. در این میان گاهی پیروی از فرهنگها به تغییر چهره نیز میانجامد. آن چنان که مدتی است تب کرهای بودن در میان برخی جوانان ایرانی بالا گرفته است و آنها درصددند خود را به مردمان این کشور شبیه کنند. البته این موضوع ریشه روانشناختی و جامعه شناختی دارد و باید جوانانی را که گرایش به کرهای شدن دارند از این دو منظر مورد بررسی قرار داد. شاید این مساله بیارتباط با سریالهایی که بسیاری از ایرانیان را پای تلویزیون میخکوب میکند، نباشد. سریالهایی چون «جواهری در قصر» و «امپراطور دریا»، «تاجر پوسان»، «افسانه جومونگ»، «دونگ یی»، «ایسان»، «سرنوشت» و «سرزمین آهن» که طی این سالها مردم ایران را با خود همراه کرده بود. البته از رسانه ملی خود که بگذریم شبکههای ماهوارهای هم در این اتفاق دخیل هستند و سریالهای طولانی کرهای را چنان با آب و تاب نشان میدهند که در اذهان بینندگان خود جای گرفتهاند. اکنون نوعی فرهنگ گریزی در جامعه ایرانی به چشم میآید از مراسم هالووین گرفته تا تب کرهای شدن جوانان که نگرانیهایی را برای پدران و مادران ایرانی ایجاد کرده است. انگار برخی جوانان به دنبال روزنهای هستند که ساختارهای اجتماعی و فرهنگی را درنوردند و خود را شبیه مردمان کشورهای دیگر کنند. موضوعی که شاید در ظاهر جنبه تفریح داشته باشد، اما در برخیها ریشه دوانیده و عمیق تر از این حرف هاست. موضوعی که اگر هدایت نشود به گسست فرهنگی میانجامد و تبعات زیادی را با خود بههمراه دارد. از این رو باید پای حرفهای جوانان نشست و علت گرایششان را به تغییرات این چنینی جویا شد.
چهره رمزگونه کرهایها
البته نمیتوان تب کرهای شدن را فقط به گردن سریالهای کرهای انداخت. میتوان این ماجرا را از این منظر هم بررسی کرد که تب کرهای شدن در میان برخی جوانان ایرانی تنها به شبیه شدن به مردمان آسیای شرقی خلاصه نمیشود، بلکه در امتداد این شباهت احساس نیاز به تغییر جنسیت نیز خودنمایی میکند؛ چرا که از ظاهر مردان و زنان این کشورها به سختی میتوان دریافت که فرد مد نظر مرد است یا زن. از این رو حالت رمزگونه چهره کرهایها برای برخی جوانان ایرانی جذاب به نظر میآید و به دنبال آن درصددند که جنسیت خود را تغییر دهند که خود میتواند به مشکلات دامنهداری بینجامد. وقتی پای صحبتهای روانشناسان بنشینیم صحه بر این ادعا میگذارند. از سوی دیگر، چهره معصوم و کودکانه کرهایها نیز از دیگر علتهای جذابیت آنهاست و این مساله روند گرایش شبیه شدن به آنها را افزایش میدهد. این در حالی است که در سالهای اخیر تب کرهای در میان دختران افزایش چشمگیری داشته است. شاید علت این ماجرا با ساختارهای موجود بیارتباط نباشد. با وجود این، باید فکری اساسی برای به راه افتادن این مد تازه در ایران کرد؛ چرا که هر دم از این باغ بری میرسد و جوانان ما مسیر اصلی زندگی را رها کرده و به بیراهه کشیده شدهاند؛ آن چنان که نمود آن در فضای مجازی نمایان است و مدزدگی و انواع و اقسام تغییر چهره با عملهای جراحی زیبایی در میان جوانان ایرانی رخنه کرده است؛ در حالی که باید این روند ساماندهی شود.
متفاوتبودن به چه قیمتی؟
زندگی در دهکده جهانی موجب شده که مردمان این سر دنیا از فرهنگ و آداب و رسوم مردمان آن سر دنیا مطلع باشند و بنا به علایق خود برخی ویژگیهای فردی فرهنگها را بپذیرند. مسالهای که اکنون ایران به آن دچار شده است. انگار برخی به دنبال این هستند که از این طریق خود را متفاوت نشان دهند. این تفاوت از نحوه لباس پوشیدن و آرایش کردن گرفته تا تغییرات در چهره که هیچ راه برگشتی بر جای نمیگذارد. بنابراین بهتر است که تب متفاوت بودن را جای تب کرهای شدن به کار گیریم؛ به گونهای که در حال حاضر نمود آن از فضای مجازی به دنیای واقعی نیز کشیده شده است. البته درست است که هر فردی حق انتخاب پوشش و آراستگی چهره خود را دارند و باید به خواسته دیگران احترام گذاشت اما باید پرسید این تغییرات به چه قیمت انجام میشود. پر کردن خلأ اعتماد به نفس، جلب توجه و متفاوت بودن با تغییر ظاهر! از سوی دیگر، عدهای مقابل این گروه قرار دارند و حتی جسارت تغییر را ارزش گذاری میکنند. با وجود این، شدت تغییر هم دامنه گستردهای دارد و تجاوز بیش از حد آن مورد قبول نیست. بنابراین باید راه را برای جوانان باز گذاشت، اما در کنار آن به فرهنگسازی نیز پرداخت.
فرهنگ قابل انتقال است
یک جامعهشناس در مورد تب کرهای شدن برخی جوانان ایرانی در گفتوگو با «آرمان» میگوید: سریالهای کرهای یک عامل تاثیرگذار در شکلگیری این فرآیند هستند. البته این مساله و تحت تاثیر بودن مختص ایران نیست. زمانی برخی جوانان از چینیها پیروی میکردند و مدل ابروی خود را به شکل آنها درمیآوردند.
امانالله قرائی مقدم میافزاید: این مساله میتواند نوعی اعتراض به وضع موجود هم باشد. البته نوع خانواده، پایبندی به ارزشها و هنجارهای ملی و میهنی و نحوه تربیت نیز در این مساله بسیار موثر است.
این جامعهشناس میگوید: گروه دوستان هم نقش قابل ملاحظهای دارد. وقتی یک پدیده شیوع پیدا میکند، بحث اشاعه گری مطرح است، یعنی این که فرهنگها از یکدیگر تاثیر میپذیرند.
قرائی مقدم خاطرنشان میکند: برخی مکتبها معتقدند که فرهنگ تمدن بشر از مصر، یونان و ایران به سراسر جهان رفته است.
او با بیان اینکه امروزه جوانان تحت تاثیر هنرپیشههای سریالها و کارتونهای شرق دور قرار گرفتهاند، میگوید: جوانان این سریالها را میبینند و خودشان را به شکل هنرپیشهها درمیآورند. یکی از ویژگیهای فرهنگ شرقی آستین بلند و پاهای کوچک است. در واقع زنان در ژاپن و چین پاهای خود را کوچک میکنند، در آمریکا کمر خود را باریک، در فیلیپین دندانهای نیش را تیز و در اقیانوسیه گردن را بلند میکنند و این فرهنگها قابل انتقال به یکدیگر است.
قرائی مقدم بیان میکند: از سوی دیگر، ما چیزی نداشته ایم که به جوانان خود بدهیم و آنها را از لحاظ فرهنگی رها کرده ایم و فقط باید و نبایدها را به آنها گفته ایم. یک نوع سرکشی اتفاق افتاده است. در واقع جامعه دچار نوعی بیماری فرهنگی شده است، یعنی برخی هنجارها، ارزشها و باورها فرو ریختهاند و به نوعی جوانان تحت تاثیر فرهنگهای دیگر قرار گرفتهاند. بنابراین طبیعت جامعه و جوان است که نوجو، نوخواه، نوپدید و نوگرا باشد. این در حالی است که وقتی جوانان را محدود میکنیم با اعتراض آنها مواجه میشویم. در واقع جوانان با پوشش خود فریاد میزنند.
این جامعهشناس میگوید: بنابراین وقتی خود باختگی افزایش پیدا میکند؛ عناصر، اجزا و بافت فرهنگی هم تغییر میکند و جوانان سعی میکنند از طریق خودسری نیاز خود را تامین کنند. البته تغییر لازمه جامعه است و نباید ما در گذشته بمانیم. از نظر جامعهشناسی تغییر نگرش پدیده خوبی است و حتی موجب شده که جوانان افکار سالمندان را تغییر دهند. برای مثال در گذشته نباید دختر درس میخواند یا در اجتماع حضور پیدا میکرد، ولی به تدریج در وضعیت دختران تغییر ایجاد شد و این تغییر همچنان ادامه دارد. اکنون عربستان هم دچار نوآوری شده و این تغییر نگرش بهنوعی لازمه حیات یک جامعه است. باید بگذاریم جوانان امتحان و تجربه کنند و بعد خود به نتیجه برسند، هر چند لازم است در این مسیر به آگاهی بخشی بپردازیم.»