به گزارش برنا، قبل از بیان اصل ماجرا، ذکر نکاتی کلیدی ضروری به نظر می رسد. تیم فولاد در پی بارندگی بی سابقه اهواز و بعلت اینکه یک بازی تکنیکی و سرعتی که در روی زمین دنبال می شود را ارائه می دهد، در این مصاف دچار مشکلاتی عدیده شد و تا خواست با شرایط زمین و آب و هوا هماهنگ شود، دقایقی طلایی و مهمتر از همه نتیجه را از دست داد. از دیگر مواردی که میبایست به آن اشاره نمود، از بین رفتن تمرکز سرمربی این تیم در پی فشار بی اندازه، غیر منصفانه و احتمالا جهت دهی شده توسط برخی از هواداران فولاد طی یکی دو هفته اخیر بوده که متعاقبا آرامش از تیم رخت بربست و تفکر و اراده شکست ناپذیری آنها را کمی سست تر نمود. این موضوع خواسته دل اشخاص معاندی بوده که دلشان نمی خواهد سید سیروس فصل آتی را در فولاد بماند. لذا حال که هیچ گونه بهانه ی فنی ندارند، از راه غیرحرفه ای و با تحریک سکوها می خواهند به خواسته شوم خویش برسند. لذا در آستانه کسب سهمیه آسیایی توسط فولاد در هفته های انتهایی لیگ، این خط دهی هدفدار سبب شده که طی 3 مسابقه اخیر استرس زیادی بر کادر و بازیکنان وارد شود. ترس از توهین، ناسزا و شعارهای عجیب و غریب از روی سکوها، نگرفتن سهمیه و سایر مسائل دیگر. آن هم در شرایطی که فولاد این فصل بهتر از چند سال اخیر عمل کرده است. حتی با توجه به حضور مکرر مسولین فولاد در کنار بازیکنان طی روزهای گذشته و شارژ مالی آنان، این تیم در خاک اهواز کاملا غریبه است. به طوری که برگزاری بازی های خانگی بدون تماشاگر، برای این تیم ثمربخش تر از بازی در حضور تماشاگران است. احتمالا بازیکنان طی هفته های اخیر با خود این گونه فکر می کرده اند: حال که طی چندین هفته در شکست ناپذیری رکورددار بوده و پس از پرسپولیس مقتدر در رتبه دوم قرار گرفته ایم، چرا بدین شکل از روی سکوها تحقیر شده و مورد دشنام قرار می گیریم؟ خود این موضوع برای روح و روان آنها تبدیل به استرسی مهلک و سمی کشنده شده و خواهد شد.
میبایست بازی فولاد را به سه قسمت تقسیم نمود. ابتدا 17 دقیقه ابتدایی. سپس از دقیقه 17 تا پایان نیمه نخست و نهایتا نیمه دوم.
چرا که سه عملکرد متفاوت و ناهمتراز از این تیم دیده شد.
برای توضیح 17 دقیقه نخست یاد آن حدیث معروف افتادم که قریب به این مضمون است: راز تو اسیر و در بند توست. به محض آنکه فاش شود تو اسیر و در بندش خواهی شد. یا آن جمله معروف که می گوید: نقد فروشی به از نسیه فروشی. حکایت تیم فولاد در این مسابقه نیز چنین بود. فولاد بعلت اینکه طی 2 هفته اخیر از انواع مسائل روحی رنج می برد و مقابل استقلالی بازی می کرد که در بالاترین آمادگی روحی، بدنی و فنی چند سال اخیر خویش قرار داشت و پیروزی در لیگ آسیا و انگیزه انتقام در دربی به این تیم جانی دوباره بخشیده بود، با توجه به میزبانی و احتمال رخ دادن مسائل مطروحه، میبایست ابتدا به ساکن گل نخوردن را در اولویت خویش قرار می داد. گل نخوردنی که با یک بازی منطقی از ثانیه های ابتدایی مسابقه همراه بوده و اجازه می داد کمی که بر بازی مسلط شد، آنگاه با یک بازی تدریجی به فکر گلزنی بیفتد. فولاد با بازی احساسی و دست کم گرفتن ثانیه ها، در همان لحظات آغازین از روی اشتباه مسلم خط دفاعی اش و از روی پاس عمقی شجاعیان، توسط تیام گل اول را دریافت نمود. دفاعی که هم عرض، هم عمق و هم توپ را دو دستی تقدیم رقیب نمود تا استقلال در آن موقعیت و در حالی که تمامی بازیکنانش رها بوده و یارگیری نشده بودند، گل اول را به ثمر برساند. فولاد به خود نیامد و درس عبرت نگرفت تا سیلی محکم تری بخورد. گل دقیقه 7 که از روی سانتر تیام و ضربه سر روزبه چشمی بالاتر از سر مدافعین به ثمر رسید، آبی سرد بر پیکره بی جان تیمی بود که متوجه نبود در یک بازی خانگی در لیگ برتر فوتبال ایران بازی می کند. دو گل دریافتی ناشی از دو موقعیت خطرناک توسط تیمی که حتی پتانسیل چند گله شدن توسط استقلال را داشت. در ادامه فولاد کمی به خود آمد و یکی از گل ها را از روی سانتر زیبای شیرزادی توسط ضربه سر دقیق زهیوی جبران نمود، اما مجددا مات و مبهوت و به فولاد 7 دقیقه ابتدایی مسابقه با همان کیفیت تبدیل شد تا گل سوم آبی پوشان که از روی یک توپ دفع شده توسط دروازبان فولاد بود، بدون هیچ گونه مزاحمتی توسط پای چپ شجاعیان به ثمر برسد. گلی که مشخص بود حکم پیروزی استقلال را امضا خواهد نمود. اما از دقیقه 17 به بعد که دیگر خیلی دیر شده بود، فولاد احیا شد و حملاتی را به صورت جسته و گریخته طراحی نمود تا به همراه استقلال صاحب چندین موقعیت گلزنی تا پایان نیمه اول شوند. لذا طی این 28 دقیقه چهره تهاجمی و جدی تری از فولاد مشاهده شد. اما حیف که کار از کار گذشته بود و استقلال هم اهل باج دادن نبود. به علت سرعت بالای بازی، توپ مرتبا در حال رفت و برگشت روی دروازه های دو تیم بود، اما سوت دکتر بیژن حیدری پایانی تلخ برای فولادی ها در 45 دقیقه نخست بود. گویا بین دو نیمه پورموسوی با صحبت ها، بیان نقاط ضعف و همچنین دادن انگیزه فولادمردان را همچون فولاد سخت و خارا گردانیده بود. چرا که فولاد در نیمه دوم در یک بازی تهاجمی و بسیار زیبا که انگیزه فراوانی را نیز به همراه داشت، چندین بار تا آستانه گلزنی پیش رفت، اما نتوانست در توپ های آخر دقت لازم را داشته باشد. عملکرد خط دفاعی منظم استقلال در نیمه دوم ستودنی بود. زمان به سرعت و البته به ضرر تیم فولاد در حال سپری شدن بود که گل چهارم استقلال از روی یک ضدحمله توسط تیام به ثمر رسید و کمر تیم محبوب خوزستان را بدجوری شکست. در این صحنه نیز نقش عدم تمرکز تیم فولاد بسیار پررنگ بود. چرا که دقایق قبل از گل در پی جنگ روانی ایجاد شده درون تیم استقلال که گلادیاتور آن دروازبان جوان و عاشق داربی آبی پوشان بود، برای دقایقی ریتم و آهنگ بازی هجومی فولاد متوقف شد. فولاد به راحتی هرچه تمام تر محو اتفاقات پیش آمده شد و نشان داد که آمادگی روحی و تمرکز این تیم بسیار سطحی بوده و با کوچکترین اتفاقی از بین می رود. فولاد 4 بر 1 نتیجه را واگذار کرد و در هر 4 گل نقش عدم تمرکز تمامی بازیکنان حاضر در صحنه به خوبی مشهود بود. مسئله ای که اگر طی بازی های آتی مدیریت نشده و راهکاری اساسی برایش اتخاذ نشود، سبب افت بیشتر فولاد و جاخوش کردن این تیم در میانه های جدول در انتهای فصل خواهد شد. تیم فولاد همواره نشان داده که اگر بخواهد می تواند فوتبالی بسیار فنی، با کیفیت و قابل قبول ارائه دهد. نیمه دوم بازی گواه این مدعاست. اما آنچه مسلم است، نیاز به یک بازنگری اساسی در زمینه مسائل روحی روانی و انگیزشی اش دارد.