به گزارش خبرگزاری برنا از استان زنجان؛ پروفسور یوسف ثبوتی از مشاهیر کشور و جهان می باشند و در علوم به ویژه علم فیزیک چهره ای شناخته شده بشمار می آیند .هفته گذشته ایشان دریک ضیافت افطاری میهمان دکتر روحانی ریاست جمهور کشور بودند . در این مراسم ایشان سخنرانی قابل تامل و ارزشمندی داشتند که در ادامه تقدیم می گردد:
جناب آقای روحانی
رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران
امروز افتخار بزرگی نصیبم شده است. مأموریت دارم مطالب کوتاهی از کرده ها و خواسته ها و آرزوهای دانشگاه ها و دانشگاهیان را، اعم از استاد و دانشجو، به عرض برسانم و استدعای بذل توجه کنم. بالطبع به اقتضای شغل سالیان دراز خدمتم عینک معلّمی به چشم دارم و همه چیز را از منظر یاد دادن و یاد گرفتن و دانستن و ندانستن می بینم.
حتماً بیاد دارید یک سال پیش شهر به شهر می گشتید و مردم خوب کشورمان را از برنامههایی که در صورت انتخاب شدن مجدد، داشتید آگاه می کردید.
مردم سخنتان را قبول کردند و به میمنت و مبارکی زمام مدیریت کلان کشور را به جنابعالی سپردند.
من مطمئنم مردم از انتخابشان پشیمان نیستند و مطئنم اگر همان کارزار انتخاباتی دوباره تکرار شود و گزینه ها همان گزینه های پیشین باشد مردم دوباره جنابعالی را بر خواهند گزید.
جناب آقای رئیس جمهور، آیا توجه داشتید بزرگترین و سرزنده ترین گروهی که در کارزار انتخاباتی از جنابعالی حمایت کرد جوانان و در بین جوانان دانشجویان بودند. چون آگاه تر و دورنگرتر از دیگران بودند. تالی فاسد
انتخاب دیگری، جز از شما را، تشخیص میدادند. اجازه بدهید دانشجو، دانشگاهی و دانشگاه را با اقشار و نهادهای دیگر جامعه مقایسه کنم. سوء استفاده های مالی کلان چندهزار و چندصدهزار میلیاردی از دانشگاه ها و دانشگاهیان گزارش نشده است، دروغ و سخن خلاف واقع بزرگی که سیاست های داخلی و خارجی کشور را متشنج کند و دشمن بتراشد، از دانشگاه و دانشگاهی شنیده نشده است. تنها ایرادی که به جوانها میتوانیم بگیریم این است دختر و پسر وقتی به هم میرسند میخندند و از همدیگر خوششان می آید و ممکن است به اقتضای شور جوانی بالا و پائین هم بپرند. ولی مگر راز آفرینش جز این است. چرا میکوشیم این خصلت خداداده را از آنها بگیریم. بهتر نیست کمتر سربه سرشان بگذاریم.
این هم درست است که دانشجو و دانشگاهی همیشه ریگی در کفش دارد. به صاحبان مناصب ایراد میگیرد، زیاده از حد میخواهد بداند، مطالبه گر و شفافیت طلب است. ولی مگر نه این است که دنیای امروز دنیای نقد و جستجوگری است و پنهانکاری در آن جائی ندارد؟ مگر نه این است که در دنیای امروز نمیتوان از تکنولوژی روز بهره مند بود و الزامات اجتماعی آن را نپذیرفت؟ به طور مثال نمیشود شبکه اینترنت ایجاد کرد و بعد سرعتش را پائین آورد یا توئیتر و تلگرامش را بست که این یا آن مطالبی بین خود رد و بدل نکنند و پنهانکاری ها رو نشود. مشتی نمونه از خروار عرض کردم.
جناب آقای رئیس جمهور خواسته هایی از زبان مدیران وزارتخانه های علوم و علوم پزشکی دارم.
- بسیاری از اختیارات قانونی که این دو وزارتخانه تا هفت هشت سال پیش داشتند، از آنان گرفته شده و به شورای انقلاب فرهنگی سپرده شده است. مرحمت کنید این اختیارات را برگردانید. اکثریت اعضای شورای محترم انقلاب فرهنگی، به ندرت با دانشجو، استاد، کلاس درس، محیط دانشجوئی تماس دارند یا اگر در گذشته داشته اند الان ندارند. یا اصلا پای بعضیشان هیچگاه به دانشگاه باز نشده است. اینان چگونه می توانند در مدیریت های دانشگاهی تصمیم های مدبرانه بگیرند؟ آیا بهتر نیست شورای محترم انقلاب فرهنگی همّ خود را مصروف مسائل کلان فرهنگی بدارد، از ورود به مسائل اجرائی پرهیز کند و اشتباه بر اشتباه نیفزاید؟
- تمهیدی بیاندیشید استقلال عمل دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به رسمیت شناخته شود. مدیرانشان مجال ابتکار و نوآوری داشته باشند. به عنوان مثال آیا دانشگاه تهران پس از هشتاد و اندی سال هنوز به قدر کافی بالغ نشده است که بداند چه کسی را استخدام کند یا نکند؟
- دانشگاهها و پژوهشگاه های کشور توانائی های علمی و عملی قابل توجهی دارند. وزارتخانه و دستگاه های اجرائی به این توانایی ها اعتماد کنند. در بحرانهای فراوانی که پیش می آید، مانند آب، اقلیم، اقتصاد و امثال آنها از دانشگاهها یاری جویند.
سخن آخرم را بگویم و گمان میکنم همسخنان فراوانی در این جمع و بیرون از این جمع داشته باشم.
انسانی که همیشه پائیده شود و مدام منتظر دستور باشد زبون و بیدست و پا بار می آید و نهایتا مصیبت می آفریند.
نظام اداری کشورمان به این مصیبت گرفتار شده است. چاره ای بیاندیشید. شکوفندگی و بالندگی، محیط باز و مجال عرض اندام میخواهد. این مجال را در دانشگاهها و خارج از دانشگاهها از جوانانمان دریغ نداریم. مگر نه این است که دیر یا زود همة ما عرصه های تولید و اقتصاد و خدمات و مدیریت های خرد و کلان کشور را ترک خواهیم کرد و زمام کارها را به دست فرزندانمان خواهیم سپرد.چرا امروز که میتوانیم، لوازم بروز و ظهوراستعدادهایشان را فراهم نکنیم. شاید نام نیکی هم از خود به یادگار بگذاریم.خداوند عاقبت همهمان را به خیر کند.
آمین یا ربالعالمین
یوسف ثبوتی