به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ در این نشست تأثیر فضای مجازی بر آینده اجتماعی ایران در مقایسه با سایر کشورها و ترسیم وضعیت کنونی و آینده ایران در فضای مجازی، میزان هم سویی اینترنت pc و موبایل با استانداردهای جهانی و افق هایی برای ارتقا، اثرات تحمیل ناخواسته فیلترینگ بر افراد و مواجهه آنها با شرایط جدید و ناخواسته، آشنایی افراد به مباحث آکادمیک مطرح نشده در فضای های عمومی و قدرت تحلیل بعد از فیلترینگ با سخنرانی دکتر مقصود فراستخواه در انجمن جامعه شناسی ایران بررسی شد.
مقصود فراستخواه در این نشست با اشاره به دو سنت نظری بحث را به لحاظ جامعه شناختی در سنت نظری کنش متقابل نمادین و سنت نظری جامعه شناسی شناختی شرح داد و گفت: خالصه آن این است که جامعه از تعاملات معنایی مردمان ساخته می شود و تحول پیدا می کند. سنت کنش متقابل نمادین بیان می کند که مردم چه تفسیری از خودشان و عالم دیگران دارند.
وی ادامه داد: از طریق زبان مردم و تفسیرهایی که دارند جامعه ساخته می شود. سنت کنش متقابل نمادین از سرمشقهای مهم نظری در جامعه شناسی است. نظریه پردازانی متعدد از وبر تا مید در توسعه این سنت فکری در علوم اجتماعی سهیم بودند. این سنت نظری مبتنی بر یک فرض اصلی است و آن این که جامعه از طریق تعامالت مردمان و گروههای اجتماعی و تفسیر آنها از خود و دیگران و عالم و آدم ساخته می شود. به عبارت دیگر چنانکه لوکمان و برگر بیان کرده اند واقعیت به صورت اجتماعی و از طریق تعامالت و زبان برساخته می شود.
فراستخواه اضافه کرد: در حوزه جامعه شناسی شناختی و اتنومتدولوژی افرادی مانند گارفینگل، سیرکورل و... بحث کرده اند که جامعه از کنش معنایی متقابل و درهم بر هم مردمان با این ذکر مختصر می توان به این نتیجه رسید بر حسب موقعیت هایی خاص و جدید ساخته می شود که ظرفیت های رسانه ای، ارتباطی و شناختی جامعه، از مهمترین متغیرهای پیش بینی تحولات جهان اجتماعی هستند. رفورم سده 15 و 16 در اروپا به یک حساب انقلاب ناشی از اختراع صنعت چاپ بود. یعنی وقتی ظرفیتهای ارتباطی، شناختی، رسانهای و تکنولوژیک تازهای پدید میآید که همان کهکشان گوتنبرگ است. دیگر انجیل را فقط کشیشها نمیفهمند و این ظرفیت شناختی منجر به رفورم در اروپا می شود.
این مدرس دانشگاه افزود: تکنولوژی ارتباطی و فناوری اطلاعات ابزار فنی سادهای در این جا و در دست ما نیست، مطیع و سر به راه هم نیست. با ما کاری می کند، نگاهها، نگرشها و عادت وارهها، مدل ذهنی و درکل طرز فکر و اندیشه ما را تغییر می دهد و از این حال به آن حال می کند. بیش از اینکه ما با ابزارهای ارتباطی کاری کنیم آنها نیز با ما کارهای زیادی می کنند.
وی ادامه داد: اینها فرضهای من است ممکن است مخاطبان در خصوص این فرضها نقادی کنید به هر حال تکنیک و به ویژه تکنیکهای ارتباطی، شناختی به سبب آنکه ظرفیتهای شناختی جدید پدید می آورند در نتیجه صورت تا سیرت زندگی ما را و سرشت و ساختار حیات اجتماعی را متحول می کنند.
فراستخواه در ادامه اضافه کرد: اینترنت، فیس بوک، توئیتر، لینکدن ، رایانش ابریو IOT ، تلِگرام و مانند آنها به همراه وسایل سبک داخل کیف و توی جیب مردم مثل آیپد، تبلت، فبلت و انواع اسمارت فونها و گالکسی ها و سیستم های اندروید و بقیه دست به دست هم می دهند و ذهنیت اجتماعی مردم و فرهنگ ما را روز به روز متحول می کنند.
وی با بیان اینکه شبکه های اجتماعی مجازی اکوسیستم آگاهی اجتماعی را تغییر می دهد گفت: این خیلی مهم است. شما برای اینکه بتوانید فیسبوک را خوب توضیح بدهید از نظریه هایی مانند نظریه کنشگر شبکه می توانید استفاده کنید. اساسا ما فقط کنشگر نداریم یعنی ما فقط فرد نداریم بلکه تلگرام است که وارد حوزه کنش اجتماعی می شود.
مقصود فراستخواه افزود: در این نظریه توضیح داده می شود که یک امر تکنیکی با امر اجتماعی با امر معنایی - گفتمانی با هم می روند. تلگرام امر تکنیکی است در پشت آن امر گفتمانی است و با او امر اجتماعی است. از این طریق است که شاکله ذهن اجتماعی عوض می شود. آگاهی در این شبکه روز به روز اصرار دارد و نشان هم می دهد که می خواهد به طرزی عمیق متفاوت از آگاهی متعارف تمدنی، متفاوت از آگاهی مدرن و حتی متفاوت از آگاهی انبوه سرمایه داری صنعتی باشد . نژاد تازه ای از آگاهی پدید می آید. آگاهی طبقاتی، آگاهی اجتماعی، آگاهی قومی، آگاهی ملی، آگاهی کائناتی برای مردم ایجاد می شود.
وی ادامه داد: این آگاهی شبکهای با آگاهی تمدنی سنتی حتی با آگاهی سرمایه داری صنعتی متفاوت است. اینجانب در تاریخ دانشکده فنی به طور مشخص و به شکل مردمنگاری کار کردهام و نتایج خود را از مطالعه موردی و میدانی به دست آورده ام.
این استاد جامعه شناسی با اشاره به اینکه در دهه 50 شمسی وقتی برای نخستین بار کامپیوتر وارد دانشگاه شد بیان کرد: نسل PC به جای frame Main وارد شد، سرمشقهای درس دادن، درس خواندن، کار کردن و حتی فرهنگ در دانشکده عمیقا متحول شد. کارکردن در دانشگاه معنای دیگری پیدا کرد و فرهنگ دانشگاهی چیز دیگری شد. کالس تغییر کرد. مشروطه نهضت تلگرافها بود، نهضت ملی تحول ناشی از سواد و شهرنشینی و رادیو بود، یعنی رادیو منتهی میشود به نهضت ملی.
وی ادامه داد: انقلاب اسلامی انقلاب ناشی از نوارهای کاست و سخنرانی ها بود. رژیم پهلوی دلخوش رسانه سنتی رادیو تلویزیون خود بود و نمی دانست که رسانه جدیدی در متن جامعه پدید آمده که همان نوارهای کاست بود و لذا انقلاب اسلامی در بهمن 57 نتیجه آن شیوه ارتباط بود.
وی با بیان اینکه اصلاح طلبی دهه هفتاد نیز جنبش مطبوعات بود عنوان کرد: یعنی مطبوعات اواخر دهه 60 (کیهان فرهنگی، آدینه، سخن، کیان، ایران فردا) همه مجالت توسعه پیدا کردند که ما آنها را زیستیم و زندگی کردیم، نوشتیم و خواندیم این سخن بنده برای جوانترها روایت است، اما برای ما زیست بود، زندگی بود، تجربه بود. لذا ما دیدیم که این جنبش مطبوعات در اواخر دهه 60 و نیمه دهه 70 منجر به به جنبش اصلاحات شد.
مقصود فراستخواه با اشاره به اینکه در سال 79 کمتر از 4 درصد مردم ایران از اینترنت استفاده می کردنداظهار داشت: این درصد در سال 87 و 88 به نصف جمعیت افزایش یافت، جنبش سبز در دهه 80، جنبش ناشی از انباشت سیستمهای عامل، سایت ها، اینترنت، تلویزیون، ماهواره فارسی وان، بی بی سی و.... یا فیس بوک و وبلاگ ها بود. همان داستان جنبش مشروطه که انقلاب مشروطه را رقم زد، همین نکته در دهه هشتاد به شکل دیگری رخ داد. اینها استقراهای تاریخی ما در تاریخ معاصر هستند؛ هر که نه آموخت از گذشت روزگار ، نیز نیاموزد ز هیچ آموزگار.
ادامه دارد...
گردآوری و تهیه مطلب: دکتر رقیه محمد زاده