خلاصه فیلم
فیلم، داستان جوانی به نام نوید (با بازی نوید محمدزاده) است که به دلیلِ ستارهدار شدن از دانشگاه اخراج شده است. او و ستاره (با نقش آفرینی باران کوثری) که در دانشگاه باهم آشنا شده بودند قصِد ازدواج دارند. اما مشکل اصلی این است که نوید بیکار شده است و وضع مالی خوبی ندارد. به همین دلیل پدر ستاره (رضا بهبودی) با ازدواج آنها مخالف است. در مواجهه با این شرایط نوید می کوشد «عصبانی» نباشد....
"عصبانی نیستم" به همان اندازه بد است که لانتوری.گرچه اگر زمانِ ساخت و وقفه ی دو ساله در ساختِ این دو فیلم پس از "بغض" را که آن هم به فاصله دو سال قبل از عصبانی نیستم ساخته شده است، در نظر بگیریم با کمی اغماض می توانیم نمره ی منفی در پیشرفت را به کارگردانِ خوش آتیه ی مستقل سینمای ایران یعنی رضا دُرمیشیان بدهیم.
با نیم نگاهی به کارنامه ی فیلمسازی و سیرِ پرورشِ رضا دُرمیشیان در سینمای ایران و بررسی آثار او در حوزه ی سینمای مستند و فیلمِ کوتاه و همچنین همکاری او در فیلمسازی با کارگردانانی مثل فریدون جیرانی،داریوش مهرجویی و علیرضا داودنژاد در می یابیم که وی وام دار هیچ یک از اساتیدش نیست و به مانند خویش پا به عرصه ی فیلمسازی گذارده است، که همین مورد نویدبخش روزهای خوش برای سینمای ایران می باشد.نگارنده اگرچه به هنگام تماشای "لانتوری" در خلالِ برگزاری جشنواره ی فیلم فجر در سینما بهمن میدان انقلاب قصد خروج از سالن را داشت اما به واقع و با کمی گذشت این "لانتوری" بود که بنیانی تازه ولو ناقص و معلول بر پیکره ی سینمای ایران بنا نهاد و خشتی از خشت هایی شد که این هیکل را قصد تراش داشت.عصبانی نیستم نیز از قاعده ی لانتوری جدا نیست چه آن که در حقیقت رحِم ماجرای "لانتوری" از همین فیلم و عناصر آن سرچشمه گرفته اند.جامعه ای که به شدت نابهنجار و کسل کننده است و مردمانی که گاه و بیگاه بی هیچ شرم و حیا به هر دری می زنند تا دری از درب های بسته بر ثروتی را باز کنند و وارد یکی از خانه هایی شوند که نوید محمدزاده در جست و جوی خشتی از آن ها و در حرکت زیبای دوربین از پایین به بالا در سفری کوتاه به همراه پدر ستاره به آن می نگرد و از حاشیه ی یکی از بزرگراه های تهران، راهی آلونکی در گوشه ای از ناکجا آباد پایتخت می گردد و داشتن سقفی به اندازه ی ستاره ای که باران کوثری ایفاگر نقش آن است را دور از دسترس برای دانشجوی ستاره دار عصبانی داستان می نمایاند.
ماهیت داستانی عصبانی نیستم آشنایی نزدیک به افراد جامعه ی ایران است؛از قشرِ تحصیلکرده ی بیکار و ترک تحصیل کنننده های کارفرمای پولداری که برای تحقق بخشیدن به رویای خویش حاضر شده اند تا دست به هرکاری بزنند ولو به قیمتِ تحقیرِ دانشجوی شاگرد اولی که توسطِ دولت وقت ستاره دار شده است و مصدق را دوست دارد و دیگران را هم وارد وادی رانت و اقتصادی کنند که نزدیک ترین منبع آن برای رشد دزدی است و این شاید نقطه ی قوتِ اصلی فیلم دُرمیشیان باشد که تمامی شخصیت ها را در کنار نوید معنا دار کرده است و در حقیقت شخصیت پردازی دقیق و بی عیب و نقص در کنارِ بازی درخشان نوید محمدزاده است که حتی ستاره را با نوید می بینیم و کرکتر ستاره بدون نوید برایمان هیچ معنایی پیدا نمی کند.
عصبانی نیستم هر اندازه که در محتوی خوب عمل کرده باشد متاسفانه باید گفت که در فرم دچار تردید ها و سردرگمی های بسیاری است که ناپختگی در ایجاد،پرورش و در نهایت ارائه ی فرمی یک دست از فیلمنامه در قالب یک اثر سینمایی را فاقد است که آن هم به عقیم بودن فیلمنامه ی اثر باز می گردد.برای مثال تاکید بر استفاده از پارادوکسِ جوانان سرخورده و موفق در جامعه نتوانسته است آن گونه که باید در پیشبردِ فیلمنامه درست عمل کند و یا بهره گیری از چند صحنه ی کمدی و خنده دار در جهت برقراری تعادل برای سَرخورده نشدن مخاطب از فیلم و خسته نشدن او در چند پلان نیز بسیار پیش پاافتاده و مضحک از آب درآمده اند که می توانیم در مثالی موفق از فیلم "جدایی نادر از سیمین" اصغرفرهادی و در جایی که دوربین اوج شلوغی های دادگاه را برایمان نشان می دهد و سرباز و نادر همزمان دست های دستبند خورده را بالا می برند و در نمایی نزدیک شاهد خنده ی این دو می شویم و ناخودآگاه همان خنده و یا لبخند در صورت ما نیز نقش می بندد بگوییم.حرکت های سریع دوربین و کات های متوالی اگرچه به نوعی بیانگرِ ذهنِ شلوغ و مستاصل نوید هستند اما استفاده از این تکنیک می توانست بهتر از این نیز باشد که در نماهای نزدیک و با استفاده از لنز واید این مهم برآورده شده است.
در انتها باید گفت رضا دُرمیشیان به هنگام ساخت عصبانی نیستم در دوراهیِ آشکار و یا نهان اعتراضش در جواب به ۸ سال رفته راه اول را انتخاب می کند که می توان به مواردی از قبیل :
"جواب هشت سال رفته ی منو کی می خواد بده"دیالوگ یکی از شخصیت ها و یا اعلان مبنی بر واریز یارانه ها روی شیشه ی بانک در صحنه های آغازین فیلم و تاکید برشخصیت هایی که از تحریم منتفع گشته اند می توان اشاره کرد و از تکه های روزنامه ی چسبانده شده بر دیواری سخن گفت که متاسفانه سانسور گشته اند.عصبانی نیستم فیلم کاملی نیست اما می تواند به عنوان تجربه ی دوم فیلمسازی یک کارگردان جوان قابل قبول باشد که اگر به محاق توقیف نمی رفت می توانست اثرگذاری بیشتری را بر روی پرده ی نقره ای سینما داشته باشد.