صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

عشق واهی

۱۳۹۷/۰۴/۰۹ - ۱۲:۳۰:۵۰
کد خبر: ۷۲۳۷۹۹
با کارگری و بدبختی خرج زندگی را در می آوردم و برای خوشبختی و آرامش همسرم هر کاری می کردم تا آب در دلش تکان نخورد، اما چه اتفاقی افتاد؟ پشت پا زد به همه چیز و بدترین کار را در حق من و زندگی مان کرد.

به گزارش برنا؛ چهار سال پیش با دختر همسایه ازدواج کردم. با اینکه از عقبه خانوادگی شان خبر داشتیم ولی باز هم اصرار کردم که یا سمیرا یا هیچکس!!

خانواده ام هر چه نصیحتم می کردند که این دختر مناسب نیست و خانواده خوبی ندارد، فایده ای نداشت. عشق او کورم کرده بود و جز سمیرا چیزی نمی خواستم، غافل از اینکه او از روی اکراه دارد با من ازدواج می کند.

اوایل ابراز احساسات می کرد و می گفت دوستم دارد و من هم باورش کرده بودم ولی همه اینها خیال واهی بود. دو سال از زندگی مشترک ما گذشت و مثلاً داشتیم به خوبی در کنار هم زندگی می کردیم.

 شغلم کارگری است و تن به سخت ترین کارها می دهم و با بدبختی خرج زندگی را در می آورم، برای خوشبختی و آرامش همسرم هر کاری کردم  آب در دلش تکان نخورد، اما چه اتفاق افتاد؟ پشت پا زد به همه چیز و بدترین کار را در حق من و زندگی مان کرد.

هر بار که دستمزدم را به منزل می آوردم، همه را یکجا تقدیم به همسرم می کردم و او هم برای خودش پس انداز می کرد و حتی توانست با آن پول ها برای خودش طلا بخرد.

گفتم بالاخره زن است و دلش می خواهد پیش دیگران سربلند باشد. آنقدر به همسرم محبت می کردم که حد نداشت ولی هیچ وقت قدر خوبی هایم را ندانست و نه تنها به من توجهی نداشت بلکه جلوی دیگران مرا خوار و ذلیل جلوه می داد.

دایم سرش داخل گوشی بود و پیامک بازی می کرد. یک بار که در خانه نبود، گوشی او را چک کردم ولی خبری از پیامک  نبود و این باعث شد کمی به او بدبین شوم. به برادرم سپردم که در نبود من همسرم را زیر نظر داشته باشد.

مجبور بودم برای کمک به پدرم در کارهای کشاورزی، مدتی به روستا بروم و قصد داشتم همسرم را با خود ببرم ولی او مخالفت کرد و بهانه آورد روستا را دوست ندارد و در منزل پدرم معذب است، برای همین به تنهایی رفتم و برادرم مرا در جریان کارهایش قرار می داد.

یک روز که از کار زیاد کشاورزی خسته شده و به منزل آمده بودم، تلفنم زنگ خورد. برادرم پشت خط بود و گفت: زودتر خودت را برسان.

سریع راه افتادم. وقتی به منزل رسیدم از دیدن ماشین پلیس و مأمورها تعجب کردم و قضیه را جویا شدم که برادرم گفت داخل برو خودت متوجه می شوی. بله آنچه نباید اتفاق می افتاد اتفاق افتاده بود و همسرم را با مرد جوان غریبه ای کنار هم و دستبند به دست دیدم ...

نظر کارشناس

خیانت به معنای شکستن پیمان زناشویی؛ یعنی یکی از طرفین (زن یا شوهر) از چارچوب و قالب زناشویی پا را فراتر گذاشته و تن به رابطه پنهانی و عاطفی با فردی خارج از این چارچوب می دهد.

در این رابطه، هم فردی که خیانت می کند و به ویژه فرد خیانت دیده، دچار رنجش خاطر به ویژه از لحاظ عاطفی و روانشناختی می شود.

از دلایلی که منجر به بروز خیانت در زندگی زناشویی می شود می توان به مواردی همچون به حس تنوع طلبی، انتقام، ازدواج های اجباری، سردی در رابطه عاطفی بین زوجین و عدم برآورده شدن نیازها باشد و یکی از دلایل خیانت این زن، ازدواج اجباری بوده است.

خیانت یک واژه نیست بلکه گناهی است که هیچ توجیهی برای آن وجود ندارد. چرا که زن و مرد با بستن پیمان زناشویی در قبال یکدیگر تعهد و مسئولیت دارند  و از طرفی وفاداری و پایبندی اصل مهمی در زندگی زوجین محسوب می شود که باعث دوام و پایداری زندگی خواهد شد.

 

انتهای پیام./

تهیه و تنظیم: سروان نساء ایزانلو کارشناس مشاوره معاونت اجتماعی پلیس خراسان شمالی

نظر شما