صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

آصف وزیری در گفت‌وگو با برنا مطرح کرد؛

عدم تناسب ارتفاع ساختمان‌های تهران حاصل روابط دور زننده/ کمیته نما در جزئی‌ترین موارد یک نما دخالت نکند

۱۳۹۷/۰۴/۲۳ - ۰۵:۰۲:۴۶
کد خبر: ۷۲۷۵۶۱
معمار و طراح شهری با اشاره به عدم تناسب ساختمان‌های شهری گفت: «عدم تناسب ارتفاعی ساختمان‌های تهران حاصل بی‌ضابطگی و روابط دور زننده ضوابط، ضوابط غلط و تغییرات مداوم قوانین است.»

به گزارش اجتماعی برنا؛ در چند دهه اخیر و بعد از انقلاب اسلامی شاهد افزایش ساخت و ساز در شهر تهران هستیم، ساخت و سازی که منجر به ایجاد تغییرات اساسی در منظر شهری شده‌ است. روند شتاب آمیز ساخت و ساز بی‌رویه و همچنین بی برنامه در تهران، موجب عدم تناسب و هماهنگی ساختمان‌ها با یکدیگر شده است.

با توجه به نوشته سازمان نوسازی تهران، مدیران و مسئولین شهر با تصویب و لازم الاجرا کردن قوانین وآئین نامه‌های مختلف سعی در کنترل کردن شرایط نامناسب این دوره داشته‌‌اند اما تصویب قانون، شتابزده‌تر از رشد شتابان ساختمان سازی، خود منجر به افزوده شدن مصائب گذشته شده است و نتوانسته راهگشای مشکلات باشد.

برای بررسی این موضوع مهم که موجب هزارتیکه  و بدقوارگی شدن منظر تهران شده، با یک کارشناس طراحی شهری به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه آن را خواهید خواند.

 

کورش آصف وزیری - معمار و طراح شهری درگفت‌وگو با خبرنگار شهری خبرگزاری برنا، درخصوص علل به وجودآمدن بی‌قوارگی ساختمان‌های شهرتهران، بیان کرد: «این موضوع و عدم تناسب ارتفاعی ساختمان‌های تهران حاصل بی‌ضابطگی و روابط دور زننده ضوابط، ضوابط غلط و تغییرات مداوم قوانین است. از زمانی که بدلیل افزایش قیمت زمین در شهر تهران به مسکن به عنوان کالای اقتصادی نگاه می‌شد و شهرداری‌ها در جهت خودکفایی مالی به دنبال فروش تراکم ساختمانی بیشتر رفتند، نظم ارتفاعی ساختمان‌های شهر تهران برهم خورد. به طور مثال در کوچه‌ای که همه ساختمان‌ها دو طبقه بودند، ناگهان بنایی 4 یا 5 طبقه ساخته می‌شد که بدلیل افزایش قیمت زمین برای سرمایه‌گذاران صرفه اقتصادی بیشتری در حداکثر استفاده از زمین گران قیمت داشت. از سوی دیگر شهرداری‌ها نیز بدلیل جذابیت درآمد حاصل از فروش تراکم جهت چنین ساخت و سازی از راه قانونی را فراهم کردند. رفته رفته در نیمه شمالی تهران ساخت و ساز رونق گرفت و ساختمان‌های 4 طبقه به بالا کنار ساختمان‌های 1 الی3 طبقه بدون هیچ گونه نظم و قاعده خاصی در حال تکثیر بودند. جذابیت مالی حاصل از ساخت و ساز و فساد اداری نهاد مدیریت شهری موجب فروش تراکم اینبار نه برای درآمد زایی این نهاد بلکه برای سودجویی بدنه مدیریتی و کارشناسی آن شد. بطوری که در موارد فراوانی در سطح تهران ساختمان‌هایی به اصطلاح تمام بنا با 7 الی 8 طبقه در مجاورت معابر کم عرض ساخته شده است. در عطش ساخت و ساز و سود حاصل از آن بقدری چشم گیر بود که هر فردی از هر غشری از جامعه با هر میزان پس انداز تلاش می‌کرد تا وارد این بازار شود و از طرفی حاضر بود برای افزایش سود در این بازار هر هزینه غیر قانونی و را به تن بخرد. افزون بر این شرایط، تغییرات مدام نظام ارتفاعی در طرح‌های بالادست شهری نیز عاملی دیگر در دامن زدن به بحران ارتفاعی شهر تهران بود. اگرچه قوانین شهر نیز همچون رشد خود شهر باید داینامیک و تغییر پذیر باشند، تغییرات قوانین بیشتر بدلیل اصلاح قوانین غلط قبلی بوده است. برای مثال اگر امروز فردی برای ساختمان خود مجوز می‌گرفت و به اون اجازه ساخت 6 تا طبقه داده می‌شد، همسایه‌ همان فردممکن بود سال بعد با مجوز ساخت 5 طبقه روبرو شود.»

آصف وزیری با بیان این مطلب که تغییر قوانین در خصوص تعداد طبقات، علاوه بر تاثیر مستقیم بر نظم خط آسمان بافت، ایجاد نماهای کور در تهران شد، افزود: «بطوری که وقتی بنایی 8 طبقه در کنار بنایی 3 یا 4 طبقه ساخته می‌شد حد اختلاف ارتفاعی این دو نما با سیمان پوشانده می‌شد و و طبیعتا هیچ بازشویی هم در آن وجود نداشت. در نتیجه طیف وسیعی از جداره شرقی و غربی ساختمان‌ها به اصطلاح نمای کور بوده و فاقد هر نوع زیبایی و طرحی بودند. در واقع این نماهای کور که امروز هم با حرکت در بزرگ‌راه‌های شاملی-جنوبی شهر به وفور در معرض دید هستند، تاثیر بصری بیشتری بر روی منظر تهران نسبت به نماهای اصلی همان ساختمان‌ها که اکثرا به اصطلاح بساز بفروشی ساخته بودند، گذاشتند. چراکه بعد از انقلاب تا سال‌ها کیفیت معماری و بطور مشخص نمای ساختمان‌ها دغدغه هیچ فرد، نهاد و یا حتی شهروندی هم نبود.»

این معمار و طراح شهری تهران را شهری چند پاره از منظر نماهای شهری می‌داند و در تشریح آن چنین گفت: «نماهای شهر تهران را مدهای مختلفی درنوردیده‌اند، آن معماری پر طرفدار و موفق آجری و یا ترکیب آجر با سنگ یا سیمان پیش از انقلاب به فراموشی سپرده شد و انواع مصالح باتوجه به ارزش اقتصادی، تمایل سازندگان و مد حاصل از این گرایش در دوره‌های مختلف بر سیمای تهران نشستند. در دوره‌ای آجر سه سانت‌ مد شدند که هرگز نتوانستند جای معماری آجری قبل از انقلاب را بگیرند. در دوره‌ای دیگر تمایل به شیشه و نماهای تمام شیشه‌ای روی بورس افتاد. اما نماهای کامپوزیت در طیف اداری-تجاری و نماهای کلاسیک غربی یا همان نما رومی سطح وسیعی از شهر را ازان خود کرده‌بودند. گرایش به این دو نما که اولی بدلیل سهل و وصول بودن اجرا و دومی بدلیل ارزش ذاتی هر اثر کلاسیکی و تمایل شدید بازار بقدری زیاد بدو که راضی کردن کارفرمایان و شهروندان به نمایی مغایر از این دو کاری بسیار دشوار برای طراحان نوگرای ایران بود. نمای رومی که بدلیل جزئیات زیاد طبیعتا در مناطق 1 تا 3 باید رونغ بیشتری پیدا می‌کرد چتر خود را تا سر جنوبی‌ترین نقطه تهران نیز گستراند. اگرچه نمای رومی نیمه جنوبی تهران عملا کاریکاتوری از نمای نیمه شمالی و عملا توهینی به اصالت هنری نمای رومی بود اما به هر رو در حال گسترش بود.»

وی در ادامه افزود: «اگرچه رفته رفته در کنار تمام این مدهای مختلف معماران سعی در تغییر زاعقه مردم از نمای رومی به نماهای مدرن دیگر داشتند اما بدلیل نبود الزامات لازم برای طراحی معامری هر ساختمان در حال ساخت، همچنانا گروه بساز بفروش تعیین کننده اصلی منظر شهر بودند. برای مقابله با این جریان‌های پیش آمده، معاونت معماری و شهرسازی شهرداری تهران کمیته‌ای تحت عنوان "کمیته نما" را در مناطق شهر جهت بررسی نماهای ساختمان‌های درحال ساخت تشکیل داد. هدف اصلی این کمیته نظام مند کردن نماهای ابنیه، و به نوعی رومی زدایی و کامپوزیت زدایی از سیمای تهران بود. نتیجه تشکیل این کمیته ممنوعیت ساخت نمای رومی در بسیاری از مناطق و همچنین ممنوعیت نمای کامپوزیت برای ساختمان‌های مسکونی و نمای شیشه‌ای بود. تشکیل این کمیته راهکار خوب و مناسبی بود اما در عمل بدلیل نبود زیر دست مناسب برای بررسی نماها در مناطق و همچنین عدم نظارت مطلوب بر روی وضعیت خود کمیته‌های نما مشکلات دیگری برای شهر بوجود آورد بطوری‌که در موارد بسیاری اگرچه نماها نظم نسبی پیدا کرده بودند اما حاصل سلیقه شخصی گروهی از معامران و شهرسازان حاضر در کمیته‌های نما بودند. در وارد بسیاری کارشناس شهرداری منطقه که وظیفه اداری جلسات را به عهده داشتند، نیز نظرات خود را به معماران اعمال می‌کرند. درواقع کمیته نما اگرچه اتفاق مبارکی برای ساماندهی سیمای تهران بود اما در عمل درگیر اظهار نظرات سلیقه‌ای افراد مستخص و یا غیر متخصص نه لزوما منظری بهتر بلکه صرفا منظری دیگر برای تهران رقم زدند.»

آصف وزیری در پایان گفت: «اساس وجود کمیته نما درست است اما نیاز به حدود و چارچوب طراحی در سطح راهبردی دارد و کمیته نما باید بداند که تا چه میزان اجازه دخالت در تغییر نما ساختمان افراد را در دست دارد. کمیته نما صرفا وظیفه حراست از نظم بصری و ارتقا کیفیت کلیات معماری نمای ابنیه را دارد و نباید اسیر نظرات و علایق شخصی شده و در جزئی‌ترین موارد یک نما دخالت کند.»

نظر شما