به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری برنا به مناطق روستایی سیستان و بلوچستان، «روستاهای مرزی سیستان و بلوچستان بهدلیل شدت خشکسالی احتمالا تخلیه خواهند شد!» این گفته استاندار سیستان و بلوچستان است .
شاید پیش از این تعریف ما از خشکسالی چیزی دیگری بود ولی حالا باید گفت که در مرزهای جنوب شرقی ایران حتی یک قطره آب هم یافت نمیشود و این موضوع در حالی گسترش مییابد که بهغیر از نیروهای امدادی جمعیت هلال احمر ،کسی در این مناطق نیست. آنها با تمام محدودیتها و سختیها به مردمی آب میرسانند که شاید ماهها است رنگ حمام و نظافت را بر خود ندیدهاند .
جمعیت هلال احمر استان با طرح نذر آب به جنگ تشنگی مردم رفته است ولی با این وجود روستانشینان باز هم تشنهاند. اگر در مرزهای غربی ایران دود حاصله از آتشسوزی هورالعظیم مردم را مجبور به تخلیه خانههای خود کرده است در اینجا منطقه شاید کم آبی مردم را فراری بدهد و مالکان تالاب هامون مرزهای بین ایران افغانستان را ترک کنند.
خشکسالی دریاچه هامون، رود هیرمند و همچنین رودخانههای منطقه به یکی دو سال اخیز باز نمیگردد و آنطور که مرادقلی، یکی از شهرواندان زابل میگوید از سال ۷۲ با آغاز روند سدسازی در افغانستان بسیاری از کارشناسان پیشبینی این وضعیت را میکردند. او در این خصوص به خبرنگار برنا چنین گفت : از سال ۷۲ با تاسیس کارخانه تولید سیمان و پروفیل در استان سیستان و بلوچستان در آن سوی مرزها سد سازی آغاز شد و با خریداری سیمان و پروفیل از ایران آرام آرام سد کجکی افغانستان را ساختند تا باعث شوند ما رفته رفته در میان خاک و آلودگی هوا با لبی تشنه دفن شویم. میگویند سد کجکی آنقدر عریض است که یک اتوبوس به راحتی میتواند بر رویش دور خود بچرخد.
او اضافه کرد: مردم مرزنشین افغانستان نیز همین وضعیت ما را دارند چون سدسازی باعث قطع آب آنها هم شده است. از دوستان افغان خود شنیدهام که دولتشان به آنها گفته از این مناطق ۱۰۰ کیلومتر عقب نشینی کنند و به مناطقی بیایند که دولت بتواند به آنها آب و زمین کشاورزی بدهد ولی آنها سرزمین خود را ترک نمیکنند. مشکل ما به گردن این دولت نیست ؛ دولت تاکنون هرچه توانستند کمک کردهاست ولی باید یک فکر اساسی بشود تا این مشکل از ریشه حل شود.
در ادامه گفتوگوی خبرنگار برنا را با تعدادی از روستانشینان اطراف تالاب هامون را میخوانید که سالهاست زمینهای کشاورزی آنها به دلیل نبود آب و همچنین خشکی تالاب هامون به کویر تبدیل شده است. وضعیت از آنچه ما فکر میکردیم وخیمتر است.
شبها با تکه نان خشک سر میکنیم/هامون تبدیل به جهنم شده است
همراه با تیم هلال احمر به روستای تپه کنیز، از توابع شهرستان هیرمند سیستان و بلوچستان رفتیم. اگر بخواهیم آدرس دقیق این روستا را بدهیم باید به تالاب خشکشده هامون اشاره کنیم زیرا پیش از این مسافران برای دیدن این تالاب به تپه کنیز سفر میکردند ولی حالا هیچ اثری از این تالاب نیست و تا چشم کار میکند کویر است و مردم هم رفته رفته در حال ترک محل زندگی خود هستند. گویی اصلا هامونی وجود نداشته است.
روستا در نقطه صفر مرزی ایران و افغانستان بود،یکی از زنان روستا که نزدیک به ۴۰ سال سن داشت در مورد شرایط وخیم روستا تپه کنیز به خبرنگار برنا گفت: تالاب هامون نزدیک به ۶ سال است که خشک شده است و به دلیل خشکسالی دامهای ما از گرسنگی و تشنگی از بین رفتند .من ۱۰ بچه دارم که آنها هم شرایط خوبی ندارند.
وی ادامه داد: الان سال خشکی است و ما نمیدانیم که این شرایط بیآبی تا چند وقت دیگر ادامه خواهد داشت و به دلیل عدم داشتن اوراق هویتی نمیتوانیم از هیچ امکاناتی استفاده کنیم. هیچکس در این خصوص به ما جواب نمیدهد. نمیدانیم که با بیکاری بچهها چه باید بکنیم، باور کنید چیزی برای خوردن نداریم و بچه هایم گرسنه اند. اینجا غذایی وجود ندارد و اگر نان خشکی گیر نیاید چیزی نمیخوریم و مدارک هم نداریم که یارانه بگیریم و هیچ درآمدی هم در اینجا وجود ندارد.
همسر ۶۰ ساله این زن در ادامه با تکرار صحبت های همسرش و تاکید بر شرایط بحرانی بی آبی و بی غذایی ساکنان منطقه گفت: برای دریافت اوراق هویتی اقدام کردهایم ولی کسی جوابی به ما نمیدهد، پسرعمویم که دارای اوراق هویتی است یکبار آمد و آزمایش خون داد تا ما بتوانیم ثابت کنیم که ابرانی هستیم، و بعد از آن به محل زندگی خود در مازندران باز گشت ولی ما همچنان بی سند هویت مانده ایم. همه چیز اینجا بدون سرنوشت باقی مانده است، بسیاری از بستگان ما به مازندران مهاجرت کردهاند و آنجا کارگری میکنند.
یکی دیگر از اهالی روستا که مردی حدودا ۴۰ ساله بود با اشاره به دریاچه خشک شده هامون گفت: اینجا را نگاه کنید! اینجا دریاچه هامون و نیزار بود که الان تبدیل به جهنم شده است ، خشکسالی همینطور ادامه دارد. اینجا نبض کشاورزی و دامداری می تپید ولی حالا تبدیل به جهنم شده است. آن زمان با صیادی زندگی خوب بود ولی حالا هیچ چیزی وجود ندارد و آب خوردن هم نداریم و هیچ منبع آبی هم برای ذخیره آب وجود ندارد و حالا بهدلیل نبود منبع از قایق بهعنوان منبع آب استفاده میکنیم و این آب هم هر دو سه روز یک بار به اندازه یک ساعت وصل میشود.
در قبرستان زندگی میکنیم/برای رسیدن به منبع درآمد برایمان بازارچه مرزی تاسیس کنند
درادامه به سمت روستای دیگر در همان منطقه تالاب هامون و شهرستان هیرمند رفتیم تا از وضعیت مردم روستای اربابی که میگفتند همه آنها صیاد هستند بازدیدی داشته باشیم.
طوفان شن خوابیده بود، کودکان بعد از چند روز حبس شدن در خانه به بیرون آمده بودند و بدون در نظر گرفتن وضعیت موجود خندان در حال بازی بودند.
ابتدا مردم روستا از مصاحبه با ما امتناع میکردند و میگفتند:« هیچ چیزی در اینجا بهتر نمیشود و حضور خبرنگاران و عکاسان هم فایدهای ندارد .»
در نهایت یکی از افراد این روستا که از اعضای شورای روستا بود حاضر شد که با ما مصاحبه کند او در مورد وضعیت کم آب روستا گفت: اینجا نه دامی داریم، نه میتوانیم ماهیگیری کنیم، اینجا دریایی (دریاچه هامون) بوده که همه مردم حتی از تهران هم برای ماهیگیری به اینجا میآمدند ولی وضعیت طوری شده که اکنون تبدیل به قبرستان و ریگستان شده است و حالا نه جای تنفس است و نه جای زندگی است، باید اینطور بگویم که برای ما چیزی باقی نمانده است. این طوفانها را تحمل میکنیم ولی کمک آنچنانی به ما نشده است ما در اینجا حتی یک ماسک هم نداریم حالا چه برسد به سبد غذایی و ... . هفت روز به دلیل طوفان شدید نتوانستیم از خانه خارج شویم ولی هیچکس به داد ما نرسید.
وی با نشان دادن دریاچه هامون خشک شد ادامه داد: این دریایی بود که زندگی و همه چیز ما از اینجا تامین میشد، ما اینجا نه کشاورزی داریم و نه هیچ شغل دیگری از ابتدا تاکنون فقط ماهیگیری و دامداری کردهایم از وقتی که خشکسالی شروع شده است نه وامی نه کمکی و نه هیچ چیزی به ما ندادهاند و از زندگی فقط همین طوفانها را دیدهایم. روزهایی که طوفان میآید ،باید بیایید ببینید که ما در قبرستان زندگی میکنیم و این شنها و بادها یک روزی ما را دفن خواهد کرد.
این ماهیگیر دور از ماهیگیری مانده در پایان گفت: ما از مسئولان میخواهیم تا باتوجه به خشکسالی موجود حداقل با تاسیس بازارچه مرزی برای جوانان اشتغالزایی کنند در باقی شهرستان هیرمند بازارچه مرزی تاسیس کردهاند که مردم آنجا از نظر درآمد منابع دیگری را هم در اختیار دارند.