صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

حجاب زن تنها حقی الهی است / خداوند زن را با سرمایه عاطفه آفرید

۱۳۹۰/۰۶/۱۴ - ۱۹:۵۶:۴۵
کد خبر: ۷۴۸۲۹
حجاب زن تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرفنظر كردم، حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم. حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق‌اللَّه مطرح است.
به گزارش خبرنگار سرویس قاب نقره برنا، قرآن كریم وقتی درباره حجاب سخن می‌گوید می‌فرماید: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن كه نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند لذا، نظر كردن به زنان غیر مسلمان را، بدون قصد تباهی جایز می‌داند.

شبهه‌‌ای كه در ذهنیت بعضی افراد هست، این است كه خیال می‌كنند حجاب برای زن محدودیت و حصاری است كه خانواده و وابستگی به شوهر برای او ایجاد نموده است، و بنابراین، حجاب نشانه ضعف و محدودیت زن است.

حضرت آیت الله جوادی آملی در پاسخ به این شبهه در کتاب "زن در آینه جلال و جمال" می‌گویند: راه حلّ این شبهه و تبیین حجاب در بینش قرآن كریم این است كه زن باید كاملاً درك كند كه حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرفنظر كردم، حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم، حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند، حجاب زن، حقی الهی است، لذا می‌بینید در جهان غرب و كشورهایی كه به قانون غربی مبتلا هستند اگر زن همسرداری آلوده شد و همسرش رضایت داد، قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام می‌كنند، اما در اسلام این چنین نیست، حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه ویژه برادر و فرزندانش می‌باشد، همه اینها اگر رضایت بدهند قرآن راضی نخواهد بود، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق‌اللَّه مطرح است و خدای سبحان زن را با سرمایه عاطفه آفرید كه معلّم رقّت باشد و پیام عاطفه بیاورد، اگر جامعه‌‌ای این درس رقّت و عاطفه را ترك نمودند و به دنبال غریزه و شهوت رفتند به همان فسادی مبتلا می‌شوند كه در غرب ظهور كرده است. لذا كسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم، از این كه قرآن كریم می‌گوید هر گروهی، اگر راضی هم باشند، شما حد الهی را در برابر آلودگی اجرا كنید، معلوم می‌شود عصمت زن، حق‌اللَّه است و به هیچ كسی ارتباط ندارد. قهراً همه اعضای خانواده و اعضای جامعه و خصوصاً خود زن امین امانت الهی هستند.

زن به عنوان امین حق‌اللَّه از نظر قرآن مطرح است یعنی این مقام را و این حرمت و حیثیت را خدای سبحان كه حق خود اوست، به زن داده و فرموده: این حق مرا تو به عنوان امانت حفظ كن، آنگاه جامعه به صورتی درمی‌آید كه شما در ایران می‌بینید، جهان در برابر ایران خضوع نموده است، زیرا كه در مسأله جنگ تا آخرین لحظه، صبر نمود و كاری كه برخلاف عاطفه و رقت و رأفت و رحمت باشد انجام نداد. با این كه دشمنان او از آغاز، حمله به مناطق مسكونی، كشتار بی‌رحمانه بیگناهان و غیر نظامی‌ها را مشروع نمودند.

جامعه‌‌ای كه قرآن در او حاكم است، جامعه عاطفه است و سرّش این است كه نیمی از جامعه را معلمان عاطفه به عهده دارند و آن مادرها هستند، چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم اصول خانواده درس رأفت و رقّت می‌دهد، و رأفت و رقّت در همه مسائل كارساز است.

فلسفه حجاب در قرآن
بنابراین در هر بخشی و هر بعدی از ابعاد برای سیر به مدارج كمال بین زن و مرد تفاوتی نیست منتها باید اندیشه‌‌ها قرآنگونه باشد، یعنی همان گونه كه قرآن بین كمال و حجاب و اندیشه و عفاف جمع نمود، ما نیز در نظام اسلامی بین كتاب و حجاب جمع كنیم. یعنی عظمت زن در این است كه: «أن لا یرین الرّجال ولا یراهنَّ الرّجال»(1) نبینند مردان نامحرم را و مردان نیز آنان را نبینند.

قرآن كریم وقتی درباره حجاب سخن می‌گوید می‌فرماید: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن كه نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند لذا، نظر كردن به زنان غیر مسلمان را، بدون قصد تباهی جایز می‌داند و علت آن این است كه زنان غیر مسلمان از این حرمت بی‌بهره‌‌اند.

حال اگر كسی از تشخیص اصول ارزشی عاجز باشد، ممكن است ـ معاذاللَّه ـ حجاب را یك بند بداند، و حال این كه قرآن كریم وقتی مسأله لزوم حجاب را بازگو می‌كند، علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنین بیان می‌فرماید: ذلك أدنی أن یعرفن فلا یؤذین(2) یعنی برای این كه شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند. چراكه آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.

نتیجه بحث
مرد و زن در آن معیارهای اصلی همتای هم هستند، و یك سلسله مسؤولیتهای اجرایی برای مرد است كه اگر انجام ندهد باید وزر آن را تحمل كند، بنابراین نتیجه می‌گیریم كه اولاً: آن تهمتهایی كه به اسلام زده و می‌گویند كه: اسلام نیمی از جامعه را از بسیاری از حقوق محروم نموده است، نارواست. ثانیاً، این تعصّبات و رسومات جاهلی كه از دیرباز در فرهنگ جوامع اسلامی رواج پیدا كرده است كه زن را به عنوان مظهر ضعف و زبونی یاد می‌كنند این باید زدوده بشود. ثالثاً، اگر كسی احساس می‌كند كه زن نباید از علوم و مسائل تربیتی و مانند آن كه خدمات قابل عرضه‌‌ای به جامعه ارائه می‌دهد استفاده كند، باید از این اعتقاد صرفنظر كند و علاقه‌‌مند باشد زن همتای مرد در این علوم و معارف بار یابد و به جامعه خدمت كند مگر آنجایی كه به طور استثنا وظیفه مرد قرار گرفته است. رابعاً، جمله (عاشروهنّ بالمعروف) اختصاصی به مسائل داخل منزل ندارد، بلكه در كل جامعه هم جاری است و مسأله پنجم این است كه زن در مقابل مرد غیر از زن در مقابل شوهر است یعنی زن در مقابل شوهر باید تمكین كند اما زن در مقابل جامعه، مثل فردی از افراد جامعه است و این چنین نیست كه باید اطاعت كند و در مسائل خانوادگی هم می‌بینیم كه گاهی زن قوام و قیوم است و مرد باید اطاعت كند، همچنانكه پسر باید از مادر اطاعت كند ولو در حد بالایی از تخصصهای علمی باشد.

در پایان گرچه هنوز شبهاتی در مسأله برابری زن و مرد قابل طرح است لیكن با توجه به اصول كلی یاد شده و آشنایی با خطوط اصیل نظام ارزشی در اسلام و تبیین محور سعادت و شقاوت پاسخ آنها روشن خواهد بود.
نظر شما