صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

با انتشار پستی در اینستاگرام خود؛

رضا رفیع خودرو ملی را نشانه گرفت

۱۳۹۷/۰۶/۲۳ - ۰۷:۰۰:۰۰
کد خبر: ۷۵۲۸۱۶
رضا رفیع مجری و طنزپرداز در فضای مجازی خود درخصوص خودروهای ملی مطلبی را منتشر کرد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ رضا رفیع مجری و طنزپرداز در فضای مجازی خود درخصوص خودروهای ملی مطلبی را منتشر کرد که از نظر می گذرانید:

«نظر حافظ راجع به خودروهای ملی

گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس/ زین چمن سایه آن سرو روان ، ما را بس.....دیدید وقتی دل آدم می گیرد و از همصحبتی با جهال کوته فکر گریزانی و نه عجب گر فرو رود نفسش/ عندلیبی، غراب هم قفسش؛ در به در دنبال همنشینی و همصحبتی با انسانی اهل ادب و اندیشه و فرزانگی هستی و در دلت به زمزمه می نشینی که: دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست....

به ناگاه خدا در رحمت و لطفش را باز می کند و عزیزی را قسمتت می کند که حرفش و کلامش و ادبش و ادبیاتش و نگاهش تو را به انسانیت و احترام و آسمان دعوت می کند.‌

دیدار شد میسر و بوس و کنار هم

از بخت شکر دارم و از روزگار هم

بوس در اینجا همان روبوسی و مصافحه و به اصطلاح علماء، معانقه است و کنار هم که مشخص است. کنار هم بودن و از عشق و عرفان و شعر و شعور سخن گفتن و شکر خدا به جای آوردن، که ما را به تعقل و تفکر فراخواند و با سرچشمه های معرفت دینی و ادبی آشنا کرد. همین ما را بس!... طبع (یا طنز) چون آب و غزل های روان ما را بس! 

من و همصحبتی اهل ریا دورم باد

کز گرانان جهان، رطل گران ما را بس

قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند

ما که رندیم و گدا، دیر مغان ما را بس

ساعتی در دیر مغان نشستیم(هرچند دیرش شیک تر از دیرهای قدیم است و رنگ و رویی دارد!) و از خوبی ها سخن گفتیم. بی آن که غیبتی رود و تهمتی به میان آید و دروغی گفته شود. در این میان، سخن از حافظ شد و تفال به دیوان الهام بخش او. آقای نقویان عزیز هم خاطره ای از تفال خود به دیوان خواجه شیراز گفت که جالب بود. خانواده مردد بودند چه ماشینی بخرند که حافظ آنها را به خرید ماشین "سمند" هدایت می کند. خدا همه را هدایت کند!

ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی

هزار نکته در این کار هست تا دانی

به جز شکردهنی مایه‌هاست خوبی را

به خاتمی نتوان زد دم سلیمانی

هزار سلطنت دلبری بدان نرسد

که در دلی به هنر خویش را بگنجانی

چه گردها که برانگیختی ز هستی من

مباد خسته "سمند"ت که تیز می‌رانی!...

البته نفهمیدیم در بیت دوم، منظور از خاتمی و سلیمانی، اشاره به کیست؟!... نام ارجمند سلیمانی که خب مساله ای نیست؛ اما من در شگفتم که حضرت حافظ چطور اسم خاتمی را در غزلش آورده؟... مگر اطلاع نداشته که رسانه های مکتوب هم نباید اسم ایشان را بیاورند؟! چرا ارشاد ممیزی نکرده؟!....چرا مجلس، وزیر ارشاد را استیضاح نمی کند؟... این است نتیجه رای دادن به روحانی؟!....امروز که در هیات دولت روضه می خواند، همه ملت گریه می کردند. (ضمناً هیات دولت، تنها هیاتی است که بعد روضه قیمه نمی دهند. بعدش به کارهاث دولتی مملکت می رسند که خداییش سخته!)...»

نظر شما