به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ در برنامه «در کوی نیکنامان» حجت الاسلام وحیدی ضمن خیر مقدم حضور خانواده شهدا بیان داشت: امشب شهادت یکی از مظلومترین امامان شیعه، حضرت سجاد (ع) است، امامی که مجبور بود در آن حادثه حضور داشته باشد و آن روز سنگین را تحمل کند و به خاطر شدت بیماری که داشت، نتواند بجنگد و شاهد تمام وقایع عاشورا و مسیر رفت و برگشت شام باشد و ۳۸ سال بعد از واقعه هم زنده باشد.
ما این امامان را نمیشناسیم و همین نشناختن ما ظلم است و این ظلم پاگیرمان میشود. ظلم ما این است که ما اینها را نمیشناسیم.
شخصی مانند امام سجاد (ع) چه طوری توانست آن حادثه بزرگ را مدیریت کند و ۳۸ سال زنده بماند؟ امام سجاد (ع) چگونه توانست سالها رهبری جامعه را داشته باشد؟
آن چه که از ایشان برای ما به یادگار مانده، دعاهای صحیفهی سجادیه است. ما ۲ تا دعا داریم: ۱-دعایی که با زبانمان انجام میدهیم.
باید تمام حاجات و نیازهای خود را از خداوند خواست چنان که خداوند به حضرت موسی میفرماید "ای موسی هرچه نیاز داری از من بخواه حتی علف گوسفندت و نمک غذایت را.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: هر یک از شما حاجتش را از پروردگارش بخواهد؛ حتّى نمک را از او بخواهد و ... برای همهی کارهایمان باید دعا کنیم. حتی برای سرما خوردگی دعا کنید.
دعاهای ما الزاماً تمام آن مستجاب نمیشود، باید دعاها در راستای برنامه خلقت به اجابت برسد. ولی اگر به اجابت نرسید به حسابتان میگذارند تا زمانیکه سیستم عالم قبول کند، آن وقت قبول میشود و به اجابت میرسد. بعضی وقتها هم هیچ وقت دعاهای ما مستجاب نمیشود و این دعا در منظومه آخرت مستجاب میشود.
وحیدی افزود: ما وظیفه داریم دعا کنیم و دعاهای ما در دنیا و یا در آخرت، تا وقتی که زمانش برسد، به اجابت میرسد.
۲- دعاهایی که حتماً مستجاب است: وجود شما به جایی برسد که چیزی را نیاز داشته باشید، چه دعا بکنید و چه دعا نکنید به اجابت میرسد. مانند بچه در شکم، ۹ ماه که گذشت چه دعا کنیم و چه دعا نکنیم؛ بچه متولد میشود.
وحیدی در ادامه بیان داشت: هر چه بتوانید وجودتان را گسترش بدهید. تا لحظه به لحظه تولد داشته باشی. " ربّ اشرح لی صدری" بدنمان یک بار متولد شده، ولی هستی ما هر لحظه میتواند تولد داشته باشد و عالم دایم در حال حرکت است، اگر حرکتش را پیدا کنیم و در مسیرش قرار بگیریم، تولدهایی است که نصیب ما میشود و این لازمهاش نو شدن و عادتی زندگی نکردن است و این امر حاصل نمیشود مگر این که در فکر باشید،جستجو کنید و به عباداتتان بهتر بپردازید و قرآن را با تأمل و دقت بخوانید.
حجت الاسلام وحیدی در پایان اضافه کرد: أنس با کتاب «صحیفه سجادیه» تولد برایتان ایجاد میکند.۵۴ دعا در کتاب صحیفهی سجادیه آمده است و با دعاهای امام سجاد (ع) شادی و نشاط را به خانههایتان بیاورید.
در ادامه این مراسم همسر شهید حق شناس در مورد همسر شهیدش گفت: همسرم خلق و خوی بسیار خوبی داشت و خانواده دوست بود. خیلی دوست داشت به همه اعم از بچه و پیر و جوان کمک کند. با بچهها خیلی مهربان بود همه را دور هم جمع میکرد و با آنها بازی میکرد. وقتی هم از سرکار میآمد میگفت بیا با هم بازی کنیم و در یک اتاق ۱۲متری نشسته والیبال بازی میکردیم.
در ادامه همسر شهید حق شناس افزود: انگار اینها واقعاً آمده بودند که بروند من همیشه احساس میکنم همه این پنج سال زندگیم با مرتضی یک خواب بوده، من وقتی با دیگر خانوادههای شهدا هم صحبت میکنم همین احساس را دارند. من هیچ وقت احساس نکردم که با مرتضی ازدواج کردم او همیشه برای من یک دوست خوب و صمیمی بود. تازه بعد از شهادت فهمیدم که ایشون چه کارهای مثبتی انجام داده است مثلا در شهرستان میمه اصفهان به صورت خودجوش با دوستانشان خانههای تیمی که موادمخدر و مشروبات الکی داشتند را پاکسازی میکردند که مردم از این حرکت آنها بسیار خوشحال میشدند.
ایشان همچنین در پاسخ به این سوال که انتظارتان از مردم و مسئولین چیست بیان داشت: همین سر زدنها و سراغ گرفتنها از خانواده شهدا باعث خوشحالیشان میشود و یک انرژی مثبت میگیرند. مسئولین همین گفته رهبر را که یاد شهدا از خود شهید بالاتر است را عمل کنند که واقعاً اثر مثبتی دارد و فکر خانوادهها باشند.
ودر اخر اینکه جوانها پیرو «خط رهبر» باشند که عاقبت بخیرشان در همین ولایت پذیری است.
همچنین مادر شهید امین نیکوکار و خواهر شهید دستجردی نیز بیان داشتند: پسرم از بچگی تا بزرگسالی علامت کش حضرت ابوالفضل بود. پدرش خیلی زود از دنیا رفت امین وقتی دیپلمش را گرفت دانشگاه قبول شد، اما به خاطر من نرفت و در نیروی هوایی ارتش با رتبههای بالایی استخدام شد. او عاشق پرواز بود، بعد از آن مدام در اسمانها بود. من و امین یک روح در دو بدن بودیم و خیلی مراقب من بود صبحها تا دست مرا نمیبوسید سرکار نمیرفت و میگفت تا زندهام نوکری ات را میکنم، حتی الان هم که شهید شده هیچ وقت محتبش از من کم نشده و مرا تنها نگذاشته است.
روزی با خواهرش دیدیم در دفترچه خاطراتش نوشته است مردن حقه ادمیست، اما چگونه مردن مهم است.
این مادر مهربان افزود: پسرم میگفت وقتی از پلههای هواپیما بالا میرویم با وضو هستیم و با دعا سوار میشویم. روزی که هواپیما را زدند امین قرار نبود که برود و به من گفته بود نمیروم، اما بعداً فهمیدیم به جای یکی از دوستانش که مشکلی برایش پیش امده بود داوطلبانه رفته و همان روز هم شهید شد. وقتی من از شهادت او باخبر شدم فقط گفتم پسرم تو به من گفتی نمیروم، اما چرا بی خداحافظی رفتی بعد همان طور که تکیه داده بودم خوابم برد، خواب دیدم در میزنند در را باز کردم دیدم امین با لباس پرواز به من گفت: مادر آمدم خداحافظی کنم و بروم.
وقتی پدر امین فوت شد پسرم خیلی هوای من را داشت از سرکار خسته میآمد و میگفت حاج خانم فشار زیارتت اومده پایین لباسمو عوض کنم بریم زیارت، منو میبرد امام زاده صالح یا شاه عبدالعظیم.
مادر شهید در خاطرهای دیگر بیان داشت، دخترم پایش شکسته بود من رفتم برای عمل پایش از ارتش وام بگیرم، اسمم را نوشتند نوبتم را جلو انداختند همان شب خواب دیدم که از یک پلی پایین رفتم که خیلی زیبا و سرسبز بود دیدم امین ایستاده، من سمت او دویدم و پیشانیش را بوسیدم سفرهای انداخته بود من یک لقمه با او خوردم بعد گفت: مادر ازتون گله دارم گفتم چه گلهای؟ گفت: نباید از امیر ارتش وام بگیرید من کارتون را درست میکنم! وقتی بیدار شدم سریع زنگ زدم و گفتم وام را نمیخواهم اتفاقا همان روز هم دامادم گفت: به من وام دادند و میرویم عمل میکنیم.
مادر شهید امین نیکوکار در پاسخ به سوال ما از اینکه انتطارتون از مسئولین چیست بیان کرد: همه شهدا به خاطر وطنشان رفتند و اگر نبودند الان کشور ما امنیت نداشت انتظار این است که حواسشون به پدر و مادر شهدا باشد، من هر روز از دلتنگی هایم گریه میکنم. به بنیاد زنگ میزنم که ما را مشهد یا زیارت ببرید میگویند بودجه نداریم میگویم پول را خودمان میدهیم شما فقط ما را ببرید، اما میگویند نمیشود. مسئولین برای خانوادههای شهدا از لحاظ عاطفی کم میگذارند