احتمالا فهمیدهاید که این روزها رسانه ملی حداقل در حوزه نمایشی خیلی معتقد به خنداندن مخاطبش نیست!
به رغم اینکه ماههای محرم و صفر پشت سر گذاشته شد و عملا دوره مناسبتی سیما به لحاظ مراقبتهای مناسبتی ملی و مذهبی گذشت و فصل شادی مسلمانان رسید در ماه ربیع هم کنداکتور تلویزیون تقریبا در هیچ شبکهای تغییر آنچنانی نکرد ه است
. اتفاقی که حداقل توقع مخاطب تلویزیون می تواند باشد تغییر رنگ و لعاب سریالها به طنز و کمدی است که این اتفاق رخ نداد تا در بدبینانهترین حالت این حس به وجود بیاید که شاید مدیران سیما و سیاستگذاران محتوایی علاقهای به خنداندن تماشاگرشان ندارند. در حالیکه واقعیت این است که مدیران ارشد سیما در بدترین حالت ممکن به ایجاد فضایی مفرح فکر می کنند.
بی شک سینما این روزها هر چه میبرد از تولیدات کمدی است و این نشان از آن دارد که مردم در شرایط فعلی ترجیح میدهند مخاطب تولیدات طنز و مفرح باشند تا یک اثر دراماتیک را دنبال کنند. این مسئله بدون شک جای تحلیل و بررسی بسیار دارد و در واقع میتوان با همین فرمول راحت سلیقه مخاطب را دو دو تا چهار تا کرد. اگر منطقی باشیم متوجه میشویم که امروز سینما به نوعی جور تلویزیون را میکشد به هر حال باید پذیرفت که جای سریالهای هر شبی طنز در تلویزیون خالی است. در حقیقت روزگاری که مخاطب به شدت برای خندیدن به دنبال بهانه است ما هیچ اتفاق ویژهای را در این حوزه رقم نمیزنیم. رضا عطاران در سینما فعالیت میکند و اتفاقا خوب میفروشد. مهران مدیری با اعداد و ارقام بالا پا به تلویزیون نمیگذارد یا اگر هم بیاید اسپانسرها او را میآورند نه مدیران تلویزیونی. از زیر آسمان شهرها خبری نیست و پاورچین و نقطهچینها هم بارها پخش شده و تکراری شدهاند. مشخصا تلویزیون به جز مناسبتهای نوروزی و شبیه به آن عملا اقدامی نیز در این باره ندارد و در حقیقت از رسانه ملی به عنوان کاتالیزوری مهم در پایین آوردن استرس و التهاب جامعه سودی برده نمیشود و این جای سوال دارد اگر بپذیریم که در روزگار فعلی مردم به شدت نیازمند دیدن آثاری مفرح و جذاب هستند تا برای دقایقی از جریان روزمرهشان جدا شوند. باید گفت تلویزیون در این مسیر کوتاهی میکند یا حداقلها را ایجاد نمیکند. بدون شک و بیتردید ساخت بسیاری از سریالهای طنز آن چنان هم هزینه بر نیست. در واقع توقع ساخت آثار طنز تلویزیونی به معنای این نیست که ما به دنبال تولید آثار الف ویژه هستیم فقط قرار است لحظاتی مفرح را در شبهای بلند زمستان به مخاطبانمان هدیه کنیم.
این روزها که بسیاری از نامداران طناز را از دست دادهایم و آن ها به دلایل مختلف از حضور در سینما گرفته تا وضعیت اقتصادی اطراف جام جم دیده نمیشوند فرصت خوبی است تا مدیران جوان تلویزیون فرصت را به جوانترهایی بدهند که استعداد بکرشان در انتظار شکوفا شدن است.
که خوب است فرصت را به نویسندگان خوش فکر و دست نخورده است بدهیم که مدتها در انتظار فرصت بودهاند تا خودشان را نشان بدهند.
مدیران جوان تلویزیون از ریسکی که مدیران ارشد سیما در انتخاب آنها داشتهاند به این نتیجه برسند که میشود ریسک کرد و به جوانترها فرصت دیده شدن و فرصت شکوفایی داد قطعا الفبای منسوخ طنازی در تلویزیون این روزها به خانهتکانی احتیاج دارد و ژانر طنز تلویزیونی نیازمند خونی جدید در رگهایش است تا این بار با قامتی متفاوت مخاطبش را سورپرایز کند.
در روزگاری در همین رسانه ملی مدیران به شیوههای جدید طنر تلویزیونی اعتماد کردند تا سریالی چون پایتخت رقم بخورد، سروش صحت ساختمان پزشکان را بسازد و... حالا میتوان در دورهای جدید از طنزسازی تلویزیون با اعلام فراخوان افرادی جدیدتر را به قاب جادویی دعوت کنیم تا این ژانر پرمخاطب و پرطرفدار هم کالای مورد نیاز خودش را در سرانه ملی پیدا کند.
و حرف آخر اینکه سریالهای فعلی تلویزیون در شرایطی نیستند که بتوانند حال مخاطب را خوب کنند اگر چه در فرصتی بهتر میتوانیم مجموعههای در حال پخش را بررسی کنیم اما قطعا بیش از این که تولیدات در حال پخش نیازمند تحلیل باشند به این احتیاج داریم که بپذیرند تلویزیون امروز به طنازی نیاز دارد تا بازخوانی پروندههایی که غم و اندوه را دوباره یادآوریمان کند. بیگمان هر چه پیش برویم توقع مخاطب تلویزیون از رسانه ملی بالاتر میرود.