صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

یک استاد دانشگاه در گفت وگو با خبرگزاری برنا ،مطرح کرد:

جوانان ما به استقلال اقتصادی عادت نکرده اند/ ناامیدی بزرگترین خطری است که در کمین جوانان ماست/باید کلاس های آموزشی و مهارتی برای مدیریت جوانان برگزار شود

۱۳۹۷/۰۸/۲۹ - ۱۳:۵۲:۱۵
کد خبر: ۷۷۸۲۹۷
عضوهیئت علمی دانشگاه لرستان معتقد است:باید کلاس های آموزشی و مهارتی برای مدیریت جوانان برگزار شود و به این شکل نباشد که فقط شعار جوان گرایی سر دهیم و بگوییم مدیریت را به جوانان بدهیم

به گزارش خبرگزاری برناازلرستان؛دکترسید اسماعیل  قاسمی موسوی دکترای زبان و ادبیات عرب و عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان در پاسخ به این پرسش که آیا در کشوربه ضرورت جوان گرایی توجه می شود ؟  می گوید: این پرسش نیاز به توضیحات تکمیلی دارد ما امروزه درکشور مشکلاتی داریم و به نظر می رسد یکی از راه های برون رفت از این مشکلات تسلط پیدا کردن ایده های جوان ، طرز فکرها و مدیریت های نسل جدید و جوان در پست های مدیریتی می باشد .

 اما به هرحال یک نکته ای که وجود دارد این است که ما در کشور یک قشری داریم که هم در حوزه های مدیریتی وجوددارد و هم صاحب تجربه است و این قشر نمی خواهد به راحتی کنار برود و جای خود را به جوانان که همان بازوهای کمکی کشور  تلقی می شوند بدهند.پس بحث این است که در کشور چه کنیم که نسل جوان بتواند در مناصب مدیریتی قرار بگیرند .در پاسخ می توان گفت باید کلاس های آموزشی و مهارتی برای مدیریت جوانان برگزار شود و به این شکل نباشد که فقط شعار جوان گرایی سر دهیم و بگوییم مدیریت را به جوانان بدهیم ولی در واقع هیچ گونه پست های مدیریتی به جوانان ندهیم تا کسب تجربه نکنند. من خود به عنوان یک استاد جوان این را از جامعه کنونی خود درک کرده ام که هر چقدر سن پایین تر باشد کمتر دیده می شوی و این نشان دهنده یک نوع تفکر برتری دادن سن و سال پدرسالارانه در کشور است و این موضوع باعث می شود ذهن خلاق جوان پژمرده شود .

او می افزاید : متأسفانه در کشور ما از نیروی جوان حتی در سمت های مدیریتی و مشاوره ای هم آن طور که باید استفاده نمی شود و وضعیت فعلی کشور به ما این را نشان می دهد که این نسل که دارای سن و سال بالایی است و کشور را اداره می کند بازدهی خوبی نداشته و به مشکل برخورده اند و اگر می توانستند ، راه حلی برای اداره ی درست کشور و بهبود آن ارائه می دادند.

دکتر قاسمی بیان می کند: اساسی ترین مشکل جوان گرایی این است که متأسفانه افرادی که با سن های بالا در رأس مدیریت قرار دارند تمایلی به استفاده از جوانان تحصیل کرده و نخبه برای واگذاری اداره ی امور کشور به آن ها را ندارند .

این استاد دانشگاه براین باور است که جوانان ما به استقلال اقتصادی عادت پیدا نکرده اند ؛ یعنی از لحاظ اقتصادی وابسته هستند و نمی توانند روی پای خودشان بایستند تا بتوانند ایده بدهند و جامعه خود را نو کنند . مشکل اشتغال زایی جوانان در کشور باعث می شود که ایده جوانان  به هدر برود تا جایی که جوانان کشور را ترک کنند به عنوان مثال وقتی جوانی چندین سال در دانشگاه تحصیل می کند و بعد از اتمام تحصیلات شغلی ندارد و قتی به سن سی سالگی می رسد دیگر از همه چیزمی برد و همان نسل پیر به حوزه ی ریاست خود می پردازد.

این استاد دانشگاه اظهار می دارد: احترام به بزرگتر را با سرکوب کوچکتر اشتباه گرفته ایم ؛این که در کشور ما به بزرگتر احترام بگذاریم صرفاً به این معنا نیست که اورا در پست های کلان مدیریتی بنشانیم . اگربخواهیم به افرادی که بزرگتر هستند احترام بگذاریم باید جوانان را در رأس کارهای مدیریتی قرار دهیم و آن فرد بزرگتر را به عنوان مرشد و راهنمای آن مدیر جوان قرار دهیم. متأسفانه رتبه بندی سنی در کشور برای پست های مدیریتی باعث می شود که جوانان در انتهای لیست های مدیریتی و اداری قرار گیرند و دست و پا بزنند .

دکتر قاسمی موسوی ادامه می دهد: نکته دیگر این است  که تمام سیاسیون حاضر در کشور سن بالایی دارند و رده های بالای مدیریتی را نیز برای خود نگه می دارند .پس بنابراین سالخوردگی بدین شکل در سطوح کلان مدیریتی در کشورمان وجود دارد؛ به عنوان مثال قانونی بر مبنای به کار نگرفتن بازنشستگان تصویب می شود اما متأسفانه باز هم خلاف این عمل می شود و دوباره در پست های مدیریتی کلان استثنا قائل می شوند و دوباره افراد با رده های سنی بالا برای ادراه امور کشور دعوت به کار می شوند. طبیعتاً این افراد نیز دوستان خود را با سن بالا به عنوان همکار خود به کار خواهند گماشت و این پروسه ادامه پیدا می کند  تا جایی که دیگر همه این افراد تمام سطوح مدیریتی را اشغال می کنند و دیگر جایی برای جوانان وجود ندارد البته بعضی از افراد دلسوز هم وجود دارند که می خواهند از جوانان استفاده کنند اما به جوانان قدرت داده نشده که در کنار این افراد بایستند و پیشرفت کنند .

عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان  بیان می کند: به نظر بنده جوان گرایی در کشور یک ضرورت است ولی در پیش روی این امر مشکلاتی وجود دارد و آن این که تفکر در کشور ما سالخورده است یعنی خود جوان هم دیگر توان این را ندارد که جوان فکر کند و جوانان با تغییراتی که مشخصه ی جوانی است عادت داده نشده اند.

این دکترای زبان و ادبیات عرب در پاسخ به این پرسش که پیامدهای مثبت ومنفی به کارگیری و عدم به کارگیری جوان گرایی چیست؟ بیان می کند حقیقتاً به کار گیری نیروی جوان نیز ممکن است در بعضی از موارد زیان آور باشد زیرا جوان بی تجربه است و کسب تجربه آزمایش خطاست اما خاصیتش این است که در افق های آینده دیگر در همان جای قبلی خود نیستیم زیرا تغییر در ذهن جوان است .اما اگر همان مدیر با سن بالا در رده مدیریتی بماند یقیناً روند امروز و فردای او نیز برای اداره کشور یکی است اما جوان حتی اگر امروز خوب عمل نکند از امروزش برای فردایش کسب تجربه می کند .از پیامدهای مثبت دیگر می توان به این موضوع اشاره کرد که نیروی جوان ایده ی جوان و تزریق امید و نشاط را برای جامعه خود به ارمغان خواهد آورد.

اما از پیامدهای منفی عدم به کار گیری جوانان می توان 1) به ناامیدی اشاره کرد که بزرگترین خطری است که در کمین جامعه و جوانان ماست و ناامیدی جامعه را روبه مرگ می برد. شروع افسردگی وقطع امید و ولنگاری از جمله دیگر پیامدهای منفی می باشد  2) به هدر رفتن هزینه های دولت که از نظر اقتصادی برای او صدمه آور است بدین شکل که تمام هزینه های تحصیلی و دانشگاهی جوان را متقبل می شود ولی در آینده از این نیرو برای پیشرفت کشوراستفاده نمی کند .

3)از نظر سیاسی نیز کشوری که منفعل باشد و از نیروی جوان خود در جهت عمران و آبادانی کشور استفاده نکند به سمت انحطاط ومرگ  می رود و به عبارتی هول دادن کشور ازلب دره به سمت ته دره است .

دکترقاسمی در پاسخ به این پرسش که راه حل شما برای جوان گرایی چیست؟ اظهار می دارد: به نظر نمی رسد که دولت قصد جوان گرایی داشته باشد که ما بخواهیم راه حل ارائه دهیم ولی جامعه ی ما باید تغییرکند و این امر به عهده ی اقشار مختلف جامعه است. جوان گرا نبودن درد بزرگی است و اگر در جایی پیش آمد که جوانی در سطوح مدیریتی روی کار آمد حتی اگر تجربه لازم را هم نداشت باید از او حمایت و پشتیبانی کنیم . فرهنگ پذیرش تغییر در جامعه را باید رواج دهیم .تحول و تغییر، ضرورت زندگی بشر است و تغییر یک معجزه در زندگی انسان است و باید در بطن جامعه و با حضور اقشار مختلف مردم حل شود .

دولت باید بداند که اکثریت نیروهایش را جوانان تشکیل می دهند و باید از این نیروها به بهترین نحو استفاده و پشتبانی کند اما برای تحقق این امر مهم دولت تنها کافی نیست همانطور که جامعه بدون حضور دولت کافی نیست و دولت و جامعه  هردو باهم باید از جوانان پشتیبانی و حمایت کنند .

گفت وگو: عاطفه صادقی دانش آموخته ی کارشناسی ارشد فلسفه و دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی –خبرگزاری برنا

 

نظر شما