صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

بازخوانی پرونده ترانه های تیتراژ سریالهای تلوزیونی _ بخش ششم

علیرضا قربانی برای فیلم «شب دهم»

۱۳۹۷/۰۹/۱۴ - ۰۸:۰۷:۴۷
کد خبر: ۷۸۱۵۰۳
ترانه های تیتراژ با صدای خوانندگان بر روی سریالهای مختلف، گاهی در ماندگاری و شناخته شدن مجموعه های تلوزیونی موثر است و یا گاهی خواننده و ترانه بر اثر موفقیت سریال تلوزیونی در ذهن مخاطب ماندگار می شود ، در این پرونده به بررسی برخی از ترانه های ماندگار در سریالهای تلوزیونی می پردازیم.

به گزارشسرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، سابقه استفاده از  ترانه و کلام در فیلم به دوره قبل از انقلاب برمی گردد ، به این صورت که گاهی در طول فیلم برای تاثیر گزاری بیشتر بر روی مخاطب از ترانه های مختلف  با صدای خوانندگان مطرح به صورت صداگذاری شده استفاده می کردند که موجب شهرت و شناخت خوانندگان و ترانه سرایان می شد. امروزه روش استفاده از عنصر هنری کلامی با نام ترانه در سریالهای تلوزیونی دچار تغییرات شده و به نام تیتراژ آغازین و پایانی سریال به صورت یک بخش مجزای موسیقایی صورت می گیرد، که البته گاها اتفاق افتاده است که بر اساس استقبال تماشاگر خوانندگان تیتراژها قطعاتی را در طول سریال نیز اجرا میکنند که مجموعه ای موسیقایی را برای آن مجموعه سریال تشکیل می دهد. در این فرصت می خواهیم به معرفی برخی از کلام های ماندگار و تاثیر گزار سریالهای تلوزیونی بپردازیم . 

سریال شب دهم در  سال 1380 به نویسندگی و کارگردانی حسن فتحی از شبکه یک سیما پخش شد. ترانه موسیقی متن این فیلم را  افشین یداللهی سروده و فریدون خلعتبری با صدای علیرضا قربانی  آهنگسازی نموده است. 

داستان در اواخر حکومت رضاخان در تهران رخ می‌دهد. فردی به نام حیدر خوشمرام که از لات‌های تهران قدیم است، خواهان ازدواج با دختری از تبار قاجار می‌شود و آن دختر شرط ازدواج با حیدر را اجرای تعزیه در ده شب ماه محرم قید می‌کند، اتفاق‌هایی که در جریان تعزیه برای حیدر رخ می‌دهد شخصیت او را دگرگون می‌کند و انسانی پاک و با ایمان می‌شود. چون در زمان حکومت رضا خان تعزیه قدغن بوده حیدر مجبور به اجرای تعزیه دور از چشم آژان‌ها می‌شود در این بین دوست حیدر به نام یاور به کمک او می‌آید و با کمک هم موفق به اجرای تعزیه در نه شب اول می‌شوند؛ ولی در شب دهم اتفاقی در شرف موقوع است: پای یک سرگرد سنگدل تامینات (اداره آگاهیقدیم) به ماجرا باز می‌شود که قصد دارد حیدر را به قتل رسانده و به مراد دلش که ازدواج با آن شاهزاده قجری است برسد او برای این کار حاضر است هر مانعی را از سر راه خود بردارد او یاور را تهدید می‌کند که اگر به همکاری با حیدر ادامه دهی به زندان می روی و باید ازدواج با دختر مورد علاقه ات را فراموش کنی اما اگر در حین اجرای تعزیه حیدر را جوری به قتل برسانی کاری می کنم تا تو به زندان نروی و او را وادار به کشتن حیدر می‌کند یاور در این امر دو دل است و سرانجام شب دهم فرا می‌رسد و سرگرد که در میان تماشاچی‌های تعزیه است وقتی می بیند یاور تمایلی به کشتن حیدر ندارد به طرف او شلیک کرده و او را به قتل می‌رساند و ...

 

“مرز در عقل و جنون باریک است

کفر و ایمان چه به هم نزدیک است

عشق هم در دل ما سردرگم

مثل ویرانی و بهت مردم

گیسویت تعزیتی از رویا

شب طولانی خون تا فردا

خون چرا در رگ من زنجیر است

زخم من تشنه تر از شمشیر است

مستم از جام تهی حیرانی

باده نوشیده شده پنهانی

باده نوشیده شده پنهانی

عشق تو پشت جنون محو شده

هوشیاریست مگو سهو شده

 

من و رسوایی و این بار گناه

تو و تنهایی و آن چشم سیاه

از من تازه مسلمان بگذر بگذر

بگذر از سر پیمان بگذر بگذر

دین دیوانه به دین عشق تو شد

جاده ی شک به یقین عشق تو شد

مستم از جام تهی حیرانی

باده نوشیده شده پنهانی

باده نوشیده شده پنهانی”

 

 

نظر شما