به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری برنا به نقل از خبرگزاری فارس، دکتر سیدرضا صالحی امیری رییس کمیته ملی المپیک درخصوص موضوعات روز ورزش ایران صحبت کرد.
گفتگوی صالحی امیری را در زیر میخوانید:
از شروع کارتان در کمیته ملی المپیک بگویید. بعد از اینکه شما نتوانستید از مجلس برای وزارت ورزش رأی اعتماد بگیرید شاید خیلیها فکر نمیکردند دوباره پایتان به ساختمان سئول باز شود. وقتی برای ریاست کمیته ملی المپیک پیشنهاد شدید، نظرتان در این باره چه بود؟
واقعیت این است هم من به ورزش علاقمند بودم و هم جامعه ورزش با من ارتباط صمیمی داشت. بعد از حضور آقای سلطانیفر در وزارت ورزش بحث کمیته ملی المپیک مطرح شد. وقتی با من مذاکره کردند، مخالفتی به دو دلیل نداشتم؛ اول اینکه فکر میکردم در راستای اجتماعی کردن ورزش گامی بردارم، دوم اینکه کمکی برای ورزش ایران باشم.
از روزی که آمدید چقدر نگرشتان نسبت به ورزش تغییر کرده است؟
از سال ۹۲ به بعد ارتباطم با جامعه ورزش حفظ شد و من بهطور مستمر در طول هفته با رؤسای فدراسیونها دیدار داشتم و در جریان فراز و فرودهای ورزش قرار گرفته بودم. بهطور دائم به صورت جمعی یا انفرادی با سطوح مختلف وزارت ورزش ارتباط داشتم. در دولت هم که بودم دوستان با من ارتباط داشتند تا اگر کمکی میتوانم انجام بدهم. به همین دلیل من نسبت به ورزش بیگانه نبودم، اما قطعا جایگاه مدیریتی با ارتباطاتی که با رؤسا داشتم، متفاوت است. جامعه ورزش را جامعهای پویا، اخلاقی، هدفمند و مهمتر از همه نیاز اجتماعی میبینم که باید در بطن جامعه جاری شود.
زمانی که بحث نامزدی شما برای ریاست کمیته ملی المپیک مطرح شد، واکنشهای منفی را شاهد بودیم اما وقتی به کمیته آمدید، این واکنشها تغییر پیدا کرد.
عده محدودی واکنش منفی داشتند اما صدای آنها در ورزش شنیده نمیشد به همین دلیل وقتی وارد مجمع شدم،از ۶۰ رأی ۵۹ رأی داشتم که آن یکی را هم خودم به خودم ندادم. این اقبال مجمع نشان میداد جامعه ورزش حقیر را خدمتگزار خود میدانند، علاوه بر این من در ورزش هیچ انگیزهای غیر از تلاش برای خدمت نداشتم.
خیلیها میگفتند اگر صالحی امیری به کمیته ملی المپیک بیاید، به دلیل ارتباطات نزدیکی که با روحانی، رئیسجمهور کشورمان دارد از نظر مالی میتواند کمک زیادی داشته باشد.
کمیته ملی المپیک سازمانی است با مجموعهای از ماموریتها، استراتژیها و اهداف متنوع. رسالت اصلی کمیته ملی المپیک فعالسازی دیپلماسی ورزش برای کسب کرسیهای بینالمللی است. استراتژی دوم ما تلاش برای انسجام، همگرایی، همدلی و همنوایی در جامعه ورزش قهرمانی. استراتژی سوم ما، تلاش برای موفقیت در رویدادهای بینالمللی، کسب مدال و حضور در سکوهاست. استراتژی چهارم، تلاش برای اجتماعی کردن ورزش در ایران به عنوان بخشی از نیاز اجتماعی یعنی گسترش نشاط در جامعه است. استراتژی پنجم که در ورزش تعریف کردهایم، توسعه منابع ارزی و ریالی برای تأمین نیازهای ورزش قهرمانی است. به همین دلیل ۱۰ اولویت را برای خودمان تعریف کردهایم که یکی از اولویتها بودجه و تامین منابع مالی است.
مشکل این است که بودجه کمیته ملی المپیک از طریق دولت تامین میشود.
یک مشکل بنیادی در کمیته ملی المپیک ایران وجود دارد و آن وابستگی 100 درصد به منابع دولتی است. در دنیا ۷۰ درصد منابع مالی کمیتههای ملی المپیک از منابع غیردولتی و اسپانسرها تأمین میشود. در کمیته بینالمللی المپیک (IOC) هم صد درصد منابع از طریق غیردولتی، اسپانسرها و حق پخش و ... تأمین میشود. کانال المپیک طبق گزارشی اعلام کرد سالیانه حدود ۴۵۰ میلیون دلار درآمد دارد و سالیانه ۳ میلیارد دلار درآمد IOC است. این منابع از طریق اسپانسرها تأمین میشود و آنها فقط با دولت سوئیس یک قرارداد صد ساله برای مکانی که گرفتهاند آن هم "بدون مداخله" امضا کردهاند. در ایران متأسفانه صد درصد بودجه کمیته ملی المپیک از منابع دولتی تأمین میشود که حتماً باید اصلاح شود؛ یعنی ما به نقطه تعادلی برسیم که ترکیب دوگانهای از منابع دولتی و غیردولتی را داشته باشیم. نکتهای که وجود دارد این است که ما در فضای فعلی منابع و بودجه را شفافسازی کردهایم، ضمن افزایش بودجه در سال آینده شفافسازی را سرلوحه کارمان قرار دادهایم.
در راستای شفافسازی هزینهها را در خروجی سایت کمیته ملی المپیک هم قرار دادید.
هر میزانی که به کمیته وارد یا خارج میشود، شفاف در رسانه اعلام کنیم. همه از جمله رسانه و فدراسیونها حق نظارت در منابع مالی کمیته ملی المپیک را دارند. ما اعتقاد داریم مهمترین نیاز نهادهای ورزشی در ایران شفافسازی و اعتمادسازی است. این روندی که ما در کمیته پیش گرفتهایم، باید بر همه اجزای ورزش جاری شود و مشخص شود در هر رویدادی چقدر هزینه کردهایم و چگونه هزینه شده است. واقعیت کمیته این است، هزینههایی که امروز داریم در مقابل نیاز جامعه ورزش بسیار ناچیز است، اما ما دو کار انجام دادهایم، ۱) توزیع عادلانه منابع؛ یعنی سقف کمک به فدراسیونها را ۲ میلیارد تومان تعریف کردهایم که بالاترین کمک را کشتی میگیرد. فلسفه این تصمیم هیات اجرایی به دلیل محدودیت منابع و نیاز بالای فدراسیونهاست. ۲) مورد بعدی هزینه اعزامهاست؛ یعنی ما هزینههای زیادی برای آمادهسازی برای حضور در رقابتهای مختلف داریم که این جایی ثبت نمیشود، مثلا برای بازیهای آسیایی جاکارتا ۱۵ میلیارد تومان و ۲ میلیون دلار هزینه کردهایم. این در حقیقت هزینه فدراسیونهاست اما نامشهود است. کشتی ما حدود یک میلیارد تومان هزینه اعزام داشته است، ازجمله بلیت، اسکان، پاداش سکو و سایر هزینههای جاری، ۲ میلیارد هم کمک مستقیم داشتیم که در مجموع ۳ میلیارد هزینه شده است، اما نقدا 2 میلیارد تومان پرداخت کردهایم. بقیه هزینه را روی سایت قرار دادیم، این یعنی شفافسازی. اعتقاد دارم علاوه بر بودجه دولت باید به سمت اسپانسر و منابع غیر دولتی برویم.
در این زمینه به نتیجه قطعی رسیدهاید؟
در حال حاضر به خاطر رویدادهایی که داریم اسپانسر میگیریم، اما زمانی باید دائم این کار را انجام دهیم. متاسفانه تا امروز از برند کمیته ملی المپیک هیچ ارزش افزودهای تولید نشده است. الان کمیتهای شکل گرفته که مسئولیت این کار را دنبال میکند، مذاکراتی آغاز شده است، من هم با چند دستگاه، نهاد و سازمان مذاکراتی داشتهام و در حال پیگیری هستیم. برداشت ما این است برای المپیک ۲۰۲۰ حتماً اسپانسرهای خوبی خواهیم داشت، اما از طریق شرکت بازرگانی کمیته به دنبال ایجاد درآمدهای ثابتی هستیم که کمیته بتواند نیازهای ورزش قهرمانی را از آن طریق تأمین کند.
در این منابعی که توزیع میکنید فوتبال سهمی نمیگیرد؟
خیر، به فوتبال بودجه تعلق نمیگیرد.
خلائی در ورزش کشورمان بود و هنوز هم وجود دارد، اینکه دیپلماسی ورزش ما ضعیف است. میبینیم خیلی از کشورها با دیپلماسی و لابی به اهدافی که دارند راحت میرسند. با حضور شما در کمیته شاهدیم خیلی از تورنمنتها را به فرصتی برای دیپلماسی تبدیل کردهاید. مثلا در آرژانتین یا بازیهای آسیایی، جلساتی داشتید. آیا با این برنامههایی که شما دارید میتوانیم صاحب کرسی شویم؟
رسالت اول کمیته ملی المپیک تلاش برای کسب کرسیهای بینالمللی است و دیگری تلاش برای جلوگیری از هر گونه فشار و یا تحریم خارجی به ورزش قهرمانی است. در سه سفر گذشته بیش از ۳۰ ملاقات داشتم، در این ملاقاتها دو استراتژی را دنبال میکردم؛ اول تلاش برای متقاعد کردن نهادهای بینالمللی برای دادن کرسی به ایران به خاطر جایگاهی که ما در ورزش دنیا داریم، دوم کاهش فشار به ورزش ایران بود؛ مثلا مذاکرات ما با لالوویچ رئیس اتحادیه جهانی کشتی، این بود که اگر به دنبال تحریم کشتی ایران باشید، طبعا علاوه بر ما شما هم هزینههای سنگینی را خواهید پرداخت. درواقع با لعن و نفرین ۸۰ میلیون ایرانی روبهرو خواهید شد. علاوه بر این کشتی دنیا بدون ایران جایگاهی نخواهد داشت. لالوویچ کاملا تکذیب کرد و گفت ما هیچ وقت به دنبال تعلیق و تحریم کشتی ایران نیستیم. این تلاش برای کاهش هزینه است. اقدام دیگر کسب کرسی است که ما در همه ملاقاتها این را دنبال کردیم. دیپلماسی باید به یک روند دائمی تبدیل شود، با یک یا دو ملاقات حل نمیشود، به همین دلیل کمیسیون بینالملل را با ریاست علینژاد و ۱۰ نفر دیگر از صاحب نظران ورزشی فعال کردیم؛ به این معنا که باید به صورت دائمی تلاش و هدفگذاری برای کسب کرسیهای جدید داشته باشیم. با یک سفر یا مذاکره قطعا به نتیجه نمیرسیم. این موضوع باید به پروژه تبدیل شود و برای هر کرسی که میخواهیم هر فدراسیونی داشته باشد، باید یک پروژه تعریف شود، بعد مسیری را برای رسیدن به آن کرسی تعریف و دنبال کنیم. امروز کرسی بینالملی را توزیع نمیکنند، کرسی دستیافتنی است به شرطی که تلاش لازم برای آن انجام شود و کرسی کسب شود. کرسی به شما هدیه نمیشود، این تلاش نیازمند برنامه است که کمیسیون بینالملل ما به همین دلیل فعال شده است. من هم در هر ملاقات به این موضوع میپردازم، کرسی بینالمللی جایگاه ورزش ما را ارتقا میهد. در جاکارتا شاهد بودیم چگونه کسانی که در آسیای میانه کرسی داشتند، در نتایج بازیها تأثیرگذار بودند. اگر ما در این حوزهها کرسی داشته باشیم قطعا در ورزش ما هم تأثیرگذار خواهد بود.
در افقی که شما تعریف کردهاید، آیا فکر میکنید بتوانیم در IOC یک کرسی بگیریم؟
بله، این موضوع دست یافتنی است. اول باید خودمان در داخل به انسجام برسیم. باور کنیم ورزش ایران این ظرفیت را دارد حتی بیش از عضویت در IOC کرسی بگیرد. این مسیر بسیار مهم است. مثلا ملاقات دکتر روحانی با توماس باخ در همین راستا بوده است. ما از رئیسجمهور خواستیم تا از باخ برای ورزش ایران درخواست کرسی کند. ملاقاتهایی که با شیخ احمد داشتیم (سه ملاقات در یک سال) صرفا در همین راستاست.
البته شیخ احمد اخیرا همه کرسیهای خود را واگذار کرده است.
بله، ما هم منتظر نتیجه کمیته اخلاق IOC هستیم. البته او در آسیا جایگاه خود را دارد. الان نمیتوانیم قضاوتی داشته باشیم، باید منتظر نتیجه کمیته اخلاق باشیم. این اتفاق یک پیام دارد که نهاد IOC با هیچ کس تعارف ندارد. در مسیری که حرکت میکند بسیار محکم است، این پیام مهمی به شمار میرود. ما آسیاییها شاید باور نداشتیم یک روزی چنین اتفاقی بیفتد که یک اجلاس بینالمللی با ۲۰۶ عضو در توکیو یک کاندیدا داشته باشد که او هم انصراف دهد، آن هم با حکم کمیته اخلاق. این نشان میدهد ما در یک سازمان جهانی با نظم و قانون حرکت میکنیم.
بعد از تجربه 30 جلسهای که با روسای بینالمللی داشتید اتفاقی که برای فوتبال رخ داده شما مذاکرهای شخصی با رئیس فیفا و AFC داشتهاید تا مشکل حل شود؟
برای فوتبال استراتژی که انتخاب کردهایم عبارتست از «اجرای بی کم و کاست قانون منع به کارگیری بازنشستگان در فوتبال با کمترین هزینه». بنابراین به نقشه راه نیاز داشتیم، با سلطانیفر وزیر ورزش و فدراسیون فوتبال سه جانبه صحبت کردیم و نقشه راهی تعیین شد. به این صورت که تاج به دلیل دارا بودن ایثارگری میتواند مشمول ماده ۶۰ قانون جامعه ایثارگران شود. در نتیجه ما میتوانیم با استفاده از این ظرفیت شاکله فدراسیون را که رئیس فدراسیون است حفظ کنیم، مجمع طبق اساسنامه تشکیل شود، اعضای هیات رئیسه فدراسیون باید در مجمع تعین تکلیف و افراد جدید انتخاب شوند. این نقشه راهی است که ما تعریف کردهایم. فکر میکنم این به نفع ورزش و فوتبال کشور است. روش دیگر این است که ما بدون داشتن یک استراتژی تصمیمات عجولانه بگیریم که این تصمیمات نهاد بینالمللی را به تحریم وادار کند که این شایسته فوتبال ما نیست و در واقع در حق فوتبال ایران ظلم است. ما باید از هر تلاشی از سوی نهاد بینالمللی که منجر به تعلیق فوتبال و ورزش ایران میشود جلوگیری کنیم. دبیرکل فیفا نامهای را نوشته بود که پاسخ محکم و مستدلی دادیم. در این نامه استدلال کردیم مصوبه مجلس ناشی از پاسخ به یک جنبش اجتماعی برای مطالبه جوانان است برای دسترسی به پستهای مدیریتی. پارلمان این مسئله را تصویب کرده و دولت هیچ گونه دخالتی نداشته است. این قانون هیچ استنثایی را قائل نیست، ازجمله ورزش. در ورزش ۱۴ نفر و در کل کشور ۸۰۰ نفر مشمول این قانون خواهند بود که بیش از ۱۲۰ نفر از مدیران ارشد کشور هستند. این نامه را خطاب به شیخ سلمان و فیفا هم نوشتیم.
البته این مکاتبه فیفا با وزارت ورزش بوده، درست است؟
بله، ما پاسخ دادیم. بحث فیفا و AFC یک جمله است؛ «از طریق مجمع اقدام و تغییرات انجام شود». استراتژی ما این است در چارچوب اساسنامه، قانون ملی و حفظ منافع فوتبال کارها دنبال شود. اگر بخواهیم تصمیمات عجولانه بگیریم، هزینههای سنگینی به فوتبال ایران تحمیل میشود. شما در روزهای آینده تغییرات را در فوتبال خواهید دید. زمان مجمع در اولین فرصت اعلام خواهد شد و طبق اساسنامه ۲۱ روز بعد مجمع انجام میشود. در این مجمع فرآیند اجرای قانون منع به کارگیری بازنشستگان محقق خواهد شد. جهتگیری ما این است در آینده نزدیک این قانون بدون تحمیل هزینه به فوتبال کشور در فدراسیون فوتبال عملیاتی شود.
یعنی مجمع قرار است تصمیم بگیرد؟
ما در چارچوب اساسنامه تصمیم میگیریم و بیشتر ناظر خواهیم بود.
نقشه راه شما کاملا هوشمندانه است، اما در این بین به نظر میرسد برخی به خاطر شهرتطلبی و یا منافع شخصی پالسهای منفی میدهند؛ مثلا بعضی از اعضای مجمع بحث استعفای جمعی را مطرح میکنند یا برخی افراد مثل قاضیزاده نماینده مجلس میگوید باید همه بروند و توافق سهجانبه شما را زیر سؤال میبرند. چه تدبیری دارید تا این مسیر به سلامت طی شود؟
در خصوص قاضیزاده باید بگویم او حسن نیت دارد و به دنبال اجرای قانون در همه نهادها و ارگانهاست. به همین دلیل من برای او احترام زیادی قائل هستم. نکته دوم اینکه ما با نهادهای نظارتی دائم در ارتباط و با آنها هماهنگ هستیم. نقشه راهی که تعیین شده اگر متغیر مداخله در آن صورت نگیرد، مسیر طبیعی خودش را طی میکند و شما خواهید دید هم قانون اجرا میشود و هم فوتبال مسیر خودش را دنبال میکند. افراد باید فدای فوتبال شوند و فوتبال نباید فدای کسی شود. این استراتژی ماست. همه باید بپذیرند در مسیر بقا و تداوم فوتبال خودشان کنار بروند. ما نمیتوانیم به ۴۰ میلیون هوادار فوتبال در کشور پاسخ قانعکننده بدهیم که چرا تعلیق شدهایم اما میتوانیم به چند نفر پاسخ قانعکننده بدهیم که شما اگر نباشید و قانون اجرا شود، فوتبال تعلیق نمیشود. باید از هر گونه رفتار احساساتی و فضاسازی رسانهای پرهیز کرد. اجازه دهید این مسیری که طراحی کردهایم، با تدبیر وزارت ورزش و نهادهای بینالمللی دنبال شود. مجلس هم دلسوزانه اجرای قانون را دنبال میکند.
شما یک مدیر فرهنگی هستید و در طول مسئولیتتان در وزارت ارشاد طرح خوبی ارائه شد که بحث نظارت بر حوزه ادبیات و واگذاری به ناشران بود. میخواهیم این را به حوزه ورزش ارتباط دهیم. در حوزه ورزش ۴۰ سال است که در حاشیه هستیم و هیچگاه به مست متن حرکت نکرده ایم. برای اینکه این فضا تلطیف شود، چه برنامهای دارید تا ریلیگذاری از حاشیه به متن برود؟ مثلا در بازیهای آسیایی موفقیتهای زیادی داشتیم اما اتفاقات و حاشیهها پررنگ شد.
ما ارکان چهارگانه در ورزش داریم که باید در یک حرکت منطقی با هم تعامل سازنده داشته باشیم. رکن اول؛ وزارت ورزش، دوم؛ کمیته ملی المپیک، رکن سوم؛ فدراسیونها و رکن چهارم؛ رسانه. هر گاه این چهار رکن در یک حرکت منطقی و رابطه همافزا قرار بگیرند، قطعا ورزش قهرمانی در ایران جهش پیدا میکند اما اگر این رابطه بین ارکان تقابلی باشد، هیچ وقت توسعه شکل نمیگیرد. توسعه در بستر آرام، باثبات و پویا شکل میگیرد. مدیر باید این درک روشن را داشته باشد که ورزش در ایران بدون همگرایی، هماهنگی و سازگاری به سمت قلههای توسعه حرکت نمیکند. برنامه ما در کمیته ارتباط حداکثری با وزارت ورزش و پرهیز از هر گونه حاشیه، دوم تعامل حداکثری با فدراسیونها بدون تنش، تعامل حداکثری با رسانه مورد سوم است. این 4 رکن میتواننددر تعامل با یکدیگر به سمت قلههای توسعه ورزش قهرمانی پیش بروند. پرتاب یک سنگ، مسیر قطار را متوقف نمیکند، قطار به سمت مقصد حرکت میکند. حرکت ورزش ایران به انسجام میان چهار رکن نیاز دارد. امروز این جهتگیری شکل گرفته است. باور دارم محور ورزش ایران، وزارت ورزش است. باور دارم فدراسیونها قلب ورزش هستند. باور دارم رسانه نقش بیبدیلی در تصویر روشن از ورزش ایران دارد. چه رویکرد ایجابی و چه رویکرد انتقادی، رسانه به مثابه چراغی است که مسیر ورزش را شفاف نشان میدهد. ما اعتقاد داریم جهتگیری که آغاز کردهایم مثبت است و آگاهانه آن را شروع کردهایم. حضور من در این خبرگزاری نشان میدهد ما به رسانه اعتقاد داریم و معتقدیم خبرگزاری فارس یک رسانه تأثیرگذار در افکار عمومی در حوزه ورزش است. رسانهها در کنار فدراسیونها، کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش خانواده بزرگی را تشکیل میدهند. به طور کلی در خانواده همه چالش و حرف وجود دارد، اما مسائل خانوادگی نباید به مناقشه تبدیل شود.
در ابتدای حضور شما در کمیته، خیلیها منتظر تغییر و تحول بودند، اما شاید تا یک ماه گذشته چنین اتفاقی رخ نداد و شما به تازگی تغییرات در اساسنامه را آغاز کردهاید.
اساسنامه جدید که همه میتوانند به آن دسترسی پیدا کنند، در دولت، مجمع و IOC به تصویب نرسیده است. فعلا در هیات اجرایی تصویب شده است. تغییرات اساسنامه دو رویکرد دارد؛ اول، رویکرد تکمیلی و شفافسازی است؛ رویکرد دوم، تغییرات در محورهای تکمیلی وظایف رئیس، سرپرست، خزانهدار و بازرس است؛ در تغییرات ما یک محور داریم و آن این است که رئیس، دبیرکل و خزانهدار را برای انتخاب به هیات اجرایی یا مجمع معرفی کند. دبیرکل و خزانهدار انتخابی خواهند بود، اما با پیشنهاد رئیس. چرا این کار را انجام دادیم؟ تمام نهادهای بینالمللی ورزش و کمیتههای ملی المپیک سراسر جهان از این الگو تبعیت میکنند؛ ازجمله IOC و شورای المپیک آسیا. در تمام جهان دبیرکل که البته با نام دبیر اجرایی است، توسط رئیس به هیأت اجرایی پیشنهاد میشود. منطق اصلی این کار همگرایی 2 مدیر در یک سازمان است. استدلال روشن است، دو نفر نمیتوانند مشی مدیریتی متضاد داشته باشند. این تعارض پیش میآورد، البته ما الان این مشکل را نداریم و در محیط سازگار کار میکنیم، اما نگاه من به آینده است. منطق مدیریتی میگوید دبیرکل یا درواقع قائم مقام باید در راستای سیاستهای مدیریتی رئیس باشد. نمیتوانند این دو در تعارض باشند. دبیرکل هم انتخابی است نه انتصابی. مجمع حق دارد رأی دهد یا ندهد. بقیه اساسنامه تغییری نکرده است.
خزانهدار از هیات رئیسه خارج میشود؟
خیر.
در این صورت تعداد اعضای هیات اجرایی زوج است، در رأی گیری مشکلی ایجاد نمیشود؟
خیر، چون اساسنامه پیشبینی کرده در مواردی که آرا برابر است، رأی رئیس، رأی ملاک است.
این اساسنامه در مجمع ماه آینده تصویب میشود؟
اساسنامه در هیات اجرایی روز شنبه به تصویب رسید، آذر اساسنامه را برای مجمع ارسال میکنیم، تا دیماه طرح تصویب شود.
سؤال دیگر ما درباره کشتی است و شخص رسول خادم. خادم یک وزنه در کشتی به شمار میرود، کسی که او را مجدد به ورزش برگرداند، حکم شما در زمانی که سرپرست وزارت ورزش بودید و شما از او خواستید، او هم به احترام شما برگشت. به نظر میرسد مسیری که خادم طی کرده و حالا استعفا داده، از افقی که همه انتظار داشتند منحرف شده است. او به حاشیه رفت و همین اتفاق باعث شد تا ما وزنه مهمی را از دست بدهیم؟
سه نکته را باید در کشتی ببینیم؛ نکته اول، رسول خادم؛ دوم، جایگاه کشتی در ایران و سوم، آینده کشتی. من اعتقاد دارم رسول خادم یک قهرمان ملی است و از سرمایههای ورزش ایران به شمار میرود، همه باید شان و منزلت او را رعایت کنند. من برای او احترام زیادی قائل هستم و معتقدم ما باید از قهرمانان حمایت دائمی کنیم. درباره نکته دوم باید بگویم کشتی فراتر از افراد است، کشتی ورزش اول ایران به شمار میرود و برای ما اهمیت استراتژیک دارد. کشتی در متن جامعه و خانوادههای ایرانی از جایگاه ویژهای برخوردار است، بنابراین کشتی برای ما محور است و افراد، فرع به شمار میروند. نکته سوم، تداوم حیات کشتی در آینده است که باید تلاش کنیم انسجام در کشتی شکل بگیرد. همه قهرمانان و دلسوزان به کشتی برگردند تا کشتی توسط صاحبان آن اداره شود. باید از هر گونه مداخله بیرونی پرهیز کنیم. مسیری که ما و وزارت ورزش دنبال میکنیم این است که همه دلسوزان به کشتی برگردند و در یک مجمع آزادانه، صاحبنظران به نتیجه برسند و خودشان کشتی را اداره کنند. باید مراقبت کنیم در این تغییرات کمترین صدمهای به کشتی وارد نشود. بعد از این اتفاق با بنیتمیم و اسپانسرهای کشتی شخصا مذاکره داشتم، از اسپانسرها خواستم منابع مالی کشتی را قطع نکنند. تلاش میکنیم منابع جدیدی برای کشتی شناسایی کنیم تا کشتیگیران بتوانند مسیر پرافتخار خود را ادامه دهند.
خیلی از اهالی ورزش به نظر شما احترام میگذارند. درباره یک موضوع کیروش از شما نظر کارشناسی میخواهیم، نه مدیریتی. ۷ سال است که ما مربی خارجی به فوتبال آوردهایم، حالا فضا به سمتی رفته که به نظر میرسد به جای اینکه این مربی به موفقیت در فوتبال فکر کند، درگیر حاشیه شده است. به نظر میرسد کیروش در این مسیر به درستی هدایت نشده است؟
نمیدانم، چون تخصصی در حوزه فوتبال ندارم، واقعا میخواهم قضاوت نکنم. اجازه دهید به این سؤال شما استثنائا پاسخ ندهم.
نگاه کیروش با نگاه خوشبینانه شما نسبت به مجمع بسیار متفاوت است. کیروش میگوید این رویهای که در پیش گرفتهاید سال آینده نه پرسپولیس، نه استقلال در لیگ قهرمانان حضور نخواهند داشت، من هم به مرخصی میروم، اگر تعلیق نشدید، در جام ملتهای آسیا در خدمت شما خواهیم بود. به راحتی نمیتوان مجمع فوتبال را پیشبینی کرد.
صحبتهای شما را متوجه هستم. ما استراتژی تعریف کردهایم و طبق آن جلو میرویم. یا عزیزان از این نقشه راه تبعیت میکنند یا نمیکنند. اگر قبول کردند یعنی فوتبال میماند و اشخاص جابجا میشوند، در غیر این صورت فوتبال برای بقای اشخاص آسیب میبیند. ما به ملت رسما خواهیم گفت چه کسانی مقصر اتفاقات امروز هستند؛ اگر آنها از این مسیر تبعیت نکنند و فوتبال را فدای خود کنند، ما به ملت خواهیم گفت چه کسانی مقصر وضع امروز هستند و ما چه مسیری را طی کردهایم. من به تحقق مسیری که طی کردهایم خوشبین هستم. اجازه دهید این مسیر پیش رود، اگر خلاف این مسیر حرکت کردند و فوتبال فدای اشخاص شد، ما شفاف در رسانه به افکار عمومی مقصران را معرفی خواهیم کرد.
وزارت و کمیته متولی ورزش هستند، اما این خلا از گذشته وجود داشته که فاصله بین اعضای مجمع با این دو سازمان که بودجه ورزش را هم میدهند، زیاد است. اگر والیبال الان مدعی میشود، من میتوانم خیلی از معادلات را بر هم بزنم، تنها علت این است که وزارت و کمیته فاصله خود را با اعضای مجمع زیاد کردهاند.
این تذکر درستی است، باید ارتباط دائمی بین ارکان تصمیمگیری در متن ورزش با کمیته و وزارت تقویت شود، من تحلیل شما را میپسندم.
شما رایزنی میکنید، جلسات مختلفی را میگذارید و به این نتیجه میرسید که کرسی بگیرید. بارها این اتفاق افتاده، شخص کرسی گرفته و بعد از دو سال خودش را مالک کرسی میداند؛ یعنی برخلاف منافع نظام فعالیت کرده است.
تذکر شما درست است، این همان توسعه انسانی است، نه توسعه ورزش.
شرایط تیم امید را چطور میبینید؟
برای المپیک 2020 سرمایهگذاری کردهایم و امیدوارم به نتیجه برسیم اما مشکل اینجاست که باشگاهها در دادن بازیکن همکاری نمیکنند. در جاکارتا هم مشکل همین بود. در این دوره چون زمان داریم سعی میکنیم فدراسیون و باشگاهها را متقاعد کنیم که همکاری کنند. علاوه براین جوانهایی که انتخاب شدهاند همه زیر 22 سال خواهند بود بنابراین فکر میکنم در المپیک پاسخ میگیریم. اما نباید وعده توخالی بدهیم. با همکاری آقای کرانچار و استیلی و دوستانی که با آنها کار میکنند، امیدواریم نتیجه حاصل شود. ثبات مدیریتی بهتر از نتیجهگیری است.
این تیم مشکل امکاناتی دارد و بازیکنان هم لباس گرم هم ندارند؟
در آینده نزدیک من و وزیر ورزش به آنجا میرویم. جلساتی هم با فدراسیون خواهیم داشت چون الان درگیر تحولات فدراسیون فوتبال هستیم. بعد از تغییرات جلسات مستقلی با فدراسیون فوتبال درباره تیم امید خواهیم داشت.
ما در حال حاضر شاهد اختلاف تیم بزرگسال هم با تیم امید هستیم.
با سلطانیفر قرار گذاشتیم با تیم امید و مسئولان فدراسیون فوتبال صحبت کنیم و برای المپیک 2020 به نتیجه برسیم. نقشه راه هم تعریف خواهیم کرد.