به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ در یک گزارش میدانی با تماشاگران فیلم هایی که بر روی پرده سینمای این روزها است به پرس و جو پرداختیم و برداشت آنها را درباره فیلم هایی که تماشا کرده بودند را شنیدیم که در ادامه می خوانید.
مغزهای کوچک زنگ زده
این فیلم که به کارگردانی و نویسندگی هومن سیدی و تهیه کنندگی سعید سعدی است نگاهی به زندگی گوشه ای از فقیر ترین مردم ایران را دارد .مردمی که در این فیلم به تصویر کشیده اند و در پی فقر به بزهکاری خصوصا مقوله تولید و پخش مواد مخدر روی اورده اند یا از خردسالی در این جامعه بزهکار بزرگ شده اند.همچنین موضوع نگاه های تعصبی به مقوله غیرت در این فیلم به چالش کشیده شده است.
علیزاده ، دانشجوی روانشناسی : فیلم اجتماعی بود و به زندگی حاشیه شهر و معضلاتش نگاه کرده بود.
محمود مرتضوی ، دانشجوی مهندسی برق : حکومت استبدادی را کامل نشون داده بود.
محمدی ، خانه دار : درباره تعصب و غیرت های بی جا گفته بود.
حسین جعفری ، کارمند : فیلم اجتماعی و پرمحتوا بود.
آستیگمات
خلاصه فیلم : مردی بعد از جدایی چندساله از خانواده برگشته و می خواهد خانه اش را از زن وپسر و عروس و نوهاش پس بگیرد. پسرش که در زیر زمین خانه زالو پرورش می دهد و می خواهد از این راه ثروتی بهم بزند ، سعی می کند زن و مرد را آشتی دهد تا در خانه اش بماند اما مادرش می خواهد با مردی دیگر ازدواج کند. در این بین نوه زن هم در مدرسه برای معلمش مشکلاتی به وجود می اورد که کل زندگی اعضای خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد.هم خانواده پسر وهم خانواده معلم به خاطر این موضوع بهم می ریزد.
کارگردانی و تهیه‌کنندگی این فیلم را مجید رضا مصطفوی و نویسندگی آن را پیام کرمی و مجیدرضا مصطفوی برعهده داشتند.
امیری ، شغل ازاد : اجتماعی بود اما تلخ.
یک بانوی باز نشسته : لازم بود فیلم یکم شادی داشته باشه .
سعیدی : روند فیلم خیلی کند بود و بعضی مفاهیم خیلی گنگ بود.
محسنی ، دانشجوی معماری : فیلم بدی نبود اما لازم بود یکم شاد تر باشه .
الهام محمودی ، دانشجو طراحی داخلی : اگر یکم شادتر بود مخاطبای بیشتری داشت.
خانم یایا
این فیلم که به تهیه کنندگی حمید پنداشته وکارگردانی ونویسندگی عبدالرضا کاهانی بوده. داستان دو باجناق است که پس فوت پدر زنشان راه او را پی گرفته وبه بهانه تجارت در چین گریزی هم به پاتایا میزنند اما رویارویی آن ها با دوست قدیمی همه را بهم میزند...
حمیده ، دانشجوی حسابداری : فیلم معمولی بود و طنز انتقادی داشت.
معماری , دانشجوی حسابداری : فیلم مناسب منتقدا بود نه مردم عادی.
علی نژاد ، بیکار : فیلم نامناسب و بی محتوا بود.
مهرداد محبی ، شغل ازاد : فیلم بی محتوا بود.
محمدپور ، بازنشسته : فیلم اصلا مناسب خانواده نبود.
هشتگ
خلاصه فیلم : ماجرا این است دو زن که پسرهایشان هم مدرسه ایی هستند بهم حسودی می کنند متوجه می شوند وضع تحصیلی پسرهایشان اصلا خوب نیست و انها فکر می کنند پسر دیگری خیلی باهوش است که در ادامه موضوع هایی به وجود می اید.
هشتگ فیلمی به کارگردانی نویسندگی رحیم بهبودی فر و تهیه کنندگی مقصود جباری و محمدکیانی است.
سامری ، دانشجوی مترجمی زبان : فیلم معمولی بود.
پریسا ، دانشجوی مترجمی زبان :فیلم خیلی بد بود وتبلیغات زیادی داشت.
احدی ، شغل ازاد : محدوده سنی نداشت و برای کسایی که سن بالاتر داشتند مناسب نبود.
صادق ، دانشجوی شیمی :فیلم بد نبود اما ارزش تماشا نداشت .
سمانه سعادتی ، خانه دار: فیلم برای تماشا با خانواده خوب بود.
بمب یک عاشقانه
این فیلم که به کارگردانی پیمان معادی و تهیه کنندگی احسان رسول اف است.داستان فیلم در سالهای دهه شصت می گذرد و ماجرای نوجوانی را دنبال می کند که در پناهگاه هنگام بمباران ،عاشق می شود اما.....
ندا ، دانشجوی نرم افزار : عاشقانه و قشنگ بود.
جواد نظری ، دانشجوی معماری : فضاسازی دوران بمبارون و ارتباطای اون جز نکات خوب فیلم بود.
محمد ، کارمند : تنها چیزی ک میتونم برای توصیف این فیلم بود این بود که عالیه.
یک بانوی خانه دار :فیلم پر از شور و امید به زندگی تو سخت ترین شرایط بود.
بختیاری ،طراح لباس : فیلم جالبی نبود.
.