صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

فلسفه باید وارد گفت‌و‌گوی فرهنگی شود ؛

نقد و بررسی کتاب «فلسفه همچون سیاست فرهنگی»

۱۳۹۷/۰۹/۲۷ - ۱۴:۴۱:۵۱
کد خبر: ۷۸۹۴۱۹
تقویان گفت : این کتاب آخرین اثر رورتی است که طیف وسیعی از موضوعات را طرح می‌کند که همه مواردی است که در طول حیاتش با آنها روبرو شده است. در ضمن این کتاب برخلاف کتاب‌های دیگر رورتی ساده و عامه فهم است.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا ؛ خسرو باقری گفت: در اینکه رورتی ضد فلسفه است باید تامل کرد. رورتی می‌گوید این همه فلسفه‌ها اعم از فلسفه اخلاق، فلسفه علم، فلسفه ذهن باید به درد مردم بخورد. این‌ها نشان می‌دهد که رورتی دغدغه پراگماتیستی داشته و برج عاج نشین نیست! اما رورتی در نهایت به دام فلسفه می‌افتد و خودش هم فیلسوف است.

نشست نقد و بررسی کتاب «فلسفه همچون سیاست فرهنگی» تالیف ریچارد رورتی فیلسوف پراگماتیست آمریکایی در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد.

در این نشست که با مدیریت علیرضا مرادی عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی برگزار شد، او در ابتدا با طرح این پرسش که نسبت رورتی با مسائل ایران چیست و چرا باید این نسبت را سنجید بحث را آغاز کرد و گفت: ایده دیگری که رورتی دارد این است که با فلسفه مخالف است و سعی می‌کند فلسفه را منحل کند و این نگاه باعث شده که جایگاه ویژه‌ای در بین پراگماتیست‌ها پیدا کند. همچنین وی بین دموکراسی و فلسفه اولویت را به دموکراسی می‌دهد که یکی از مهمترین محورهای اندیشه رورتی است.

در ادامه ناصرالدین علی تقویان یکی از مترجمان کتاب با اشاره به اینکه در قدیم سابقه فیلسوفان ضد فلسفه را داشته‌ایم گفت: به تعبیری هر فیلسوفی ضد فلسفه است چرا که سعی دارد دیدگاه‌های فیلسوفان قبل از خودش را نقد کند و نمونه بارز آن را می‌توان سوفساطائیان در یونان باستان دید. اما خاستگاه اندیشیدن فلسفی رورتی فلسفه تحلیلی است و به همین دلیل هم شناخت خوبی از فلسفه تحلیلی دارد و بیشترین مخالفت را هم با فلسفه تحلیلی دارد. چرا که بیشترین دغدغه فیلسوفان تحلیلی دانایی و علم و دانش است. بنابراین رورتی از فلسفه تحلیلی رویگردان می‌شود و به فلسفه گفتگویی روی می‌آورد و از این رویکرد یک نوع چرخش زبانی می‌کند و به سنت پراگماتیستی در آمریکا و حتی برخی از جریان‌های فلسفه قاره‌ای روی می‌آورد.

وی ادامه داد: این کتاب آخرین اثر رورتی است که طیف وسیعی از موضوعات را طرح می‌کند که همه مواردی است که در طول حیاتش با آنها روبرو شده است. در ضمن این کتاب برخلاف کتاب‌های دیگر رورتی ساده و عامه فهم است.

تقویان گفت: امروزه اگر فلسفه بخواهد نقشی دشته باشد باید وارد این گفت‌و‌گوی فرهنگی شود و در فرایند این گفت‌و‌گوی فرهنگی امیدوار باشیم که خوشحال‌تر باشم.

   

در بخش دیگری از این نشست خسرو باقری استاد دانشگاه تهران با اشاره به روان بودن ترجمه گفت: این ترجمه یکی از ترجمه‌های روان در حوزه فلسفه است و سعی دارد به متن وفادار باشد. اما سه نوع ایراد در این ترجمه به چشم می‌خورد. ابتدا برخی جاافتادگی‌ها در متن به چشم می‌خورد. نوع دوم ایراد مربوط به ناهماهنگی معادل‌ها در کتاب است. سومین ایراد نارسا بودن ترجمه است که در برخی جاهای کتاب دیده می‌شود.

وی در ادامه با اشاره محتوای اندیشه‌های رورتی گفت: یکی از کارهای رورتی در آثارش امید بخشیدن به مردم است که در این کتاب هم دیده می‌شود و از همین جهت هم می‌تواند با جامعه ما مرتبط باشد چرا که جامعه ما هم به شدت نیازمند امید بخشی است.

باقری افزود: رورتی در قسمت دیگری از این کتاب به دین می‌پردازد چرا که دین هم می‌تواند امید بخش باشد و بحث امید بخشی دین در بسیاری از پراگماتیست‌ها مطرح است. در ادامه رورتی معتقد است که این دموکراسی که از آن دفاع می‌کنم همان میراث دینی یهودی ـ مسیحی است که می‌گوید همسایه‌ات را احترام بگذار.

باقری در قسمت دیگری از سخنان خود با بیان دیدگاه هابرماس درباره دین گفت: هابرماس می‌گوید اشتباه سکولارها این بوده که خواسته‌اند دین را خیلی فردی قلمداد کنند در صورتیکه در جامعه بشری دین نقش بازی می‌کند از طرفی هم اینکه دینداران عقل را خیلی دست کم گرفته‌اند درصورتیکه عقل را باید جدی گرفت. به تعبیر دیگر سخن رورتی را می‌توان به این صورت تصحیح کرد که قرائت‌های بد از دین را نفی و قرائت‌های خوب را تقویت کنیم. اما نقد من به رورتی در این است که آیا به خاطر عملکرد بد دینداران دین را باید در حوزه‌های فردی برد و اصلا در حوزه اجتماعی نباشد؟

وی با اشاره به سخن مرادی که رورتی ضد فلسفه بوده گفت: در اینکه رورتی ضد فلسفه است باید تامل کرد. رورتی می‌گوید این همه فلسفه‌ها اعم از فلسفه اخلاق، فلسفه علم، فلسفه ذهن باید به درد مردم بخورد. این‌ها نشان می‌دهد که رورتی دغدغه پراگماتیستی داشته و برج عاج نشین نیست! اما رورتی در نهایت به دام فلسفه می‌افتد و خودش هم فیلسوف است.   

 

 

نظر شما