صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

وقتی که قصر جلال بر سرش خراب می شود !

۱۳۹۷/۱۱/۱۴ - ۱۵:۰۸:۳۹
کد خبر: ۸۰۸۱۹۴
یادداشت ــ امیررضا نوری پرتو

 مروری کوتاه و فشرده بر فیلم‌های نمایش‌داد ه‌شده در سوّمین‌ روز از جشنواره ی فیلم:

 قصرِ شیرین: سیّدرضا میرکریمی

موقعیتِ اوّلیه‌ی فیلم‌نامه‌‌ای که «محسن قرایی» و «محمّد داوودی» برای «رضا میرکریمی» نوشته‌اند، پتانسیلِ دراماتیکِ لازم را برای شکل‌گیریِ یک درامِ ایستگاهی دارد: «جلال، با بازیِ حامد بهداد، که در ابتدای همان‌ روز به خواستِ خود رضایت داده که دستگاه‌های علائمِ حیات را از هم‌سرش، شیرین، جدا کنند، اکنون باید دو فرزندِ خردسالِ خود، علی و سارا، را پس از سه‌سال از خانۀ خواهرِ شیرین- نسرین، ببَرد؛ این‌درحالی‌ست که جلال یک‌سال است با زنی عقد کرده و ناگزیر بچّه‌ها را با این زنِ جوان روبه‌رو و هم‌راه می‌کند»؛ امّا فیلم‌نامۀ کم‌وبیش الگومندِ «قصرِ شیرین» همان مشکلی را دارد که بیش‌ترِ فیلم‌نامه‌های آثارِ سینمای یک‌ دهۀ گذشته‌مان از آن رنج می‌بَرند؛ و آن‌هم این است که در مرحلۀ بسط و گسترشِ دراماتیکِ این ایدۀ اوّلیه و نیز در ارائۀ داده‌هایی از «پیش‌‎داستان» (Back-story)، شیوۀ تزریقِ قطره‌چکانیِ اطّلاعات با یک خِسّتِ عامدانه و نپذیرفتنی در ارائۀ داده‌های دراماتیکِ لازم برای هم‌ راه‌ کردنِ مخاطب و نیز پیش‌بُردِ درام اشتباه گرفته شده است.

نزدیک به چهل‌وپنج‌ دقیقه طول می‌کِشد تا در مسیری که چهارکاراکترِ آغاز کرده‌اند، به یک موقعیتِ دراماتیک برسیم؛ و آن‌هم موقعیتی‌ست که برپایۀ حرف‌های سارا و علی شکل می‌گیرد و «جلالِ» حسّاس‌شده و کنجکاو پِی می‌بَرد که فردی به نامِ «داوودی» به بهانۀ کارکردن با «شیرین» به او نظر داشته است. تا پیش از این سکانس، که خیلی خوب نوشته شده و بهترین فصل از دیدِ توجّه کارگردان به شیوه‌های کلاسیکِ دکوپاژ نیز است و تلخیِ معذّب‌ بودنِ دو مرد را از دیدارِ هم و قرارگرفتن در برابرِ هم به‌خوبی به کامِ مخاطب می‌چشانَد، داستان هم‌چنان در همان موقعیتِ اوّلیه‌اش در جا می‌زند و با یک خساستِ لج‌بازانه و پرسش‌برانگیز اطّلاعاتِ موردِ نیازِ درامِ خود را رو می‌کند؛ در حالی‌که این سفرِ جادّه‌ای می‌توانست زودتر آغاز شود و به جای آن ایستگاه‌ها و منزل‌گاه‌هایی، که هم داده‌های برآمده از پیش‌داستان را رو کنند و هم این‌که کاراکترها را به یک‌دیگر نزدیک‌تر و یا کِش‌مَکش‌های میانِ آن‌ها را تقویت کنند، بیش‌تر شوند.

البته گفتنی‌ست که در صحنه‌های حضورِ «جلال» و دو فرزندش و «زنِ جوانِ جلال» (ژیلا شاهی) در خودروی «شیرین»، دیالوگ‌های رد‌وبدل‌شده میانِ کاراکترها بسیار هوش‌مندانه نوشته شده‌اند و اطّلاعاتِ لازم را هم به‌شکلی اصولی و [...]

 

نظر شما