صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

یاداشتی از سالم پور احمد;

انجمن ها را دریابید

۱۳۹۷/۱۱/۳۰ - ۰۷:۵۵:۴۸
کد خبر: ۸۱۴۳۱۲
پس از انتشار فراخوانی در خصوص عملکرد یک ساله مدیریت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی ایلام و دعوت از فعالان فرهنگی، هنری و رسانه ای برای ارزیابی کلی عملکرد یک ساله و نقد جدی در این حوزه، سالم پور احمد نویسنده و شاعر یادداشتی در این خصوص منتشر کرد:

به گزارش برنا از ایلام ;پور احمد در یاداشت خود آورده است:جناب آقای خودآموز مدیریت محترم اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی ایلام، از زمان ریاست حضرتعالی بر این اداره، امیدها و نویدهایی در رگ فرهنگ و هنر استان ایلام دوید و نبض تلاش‌ها تندتر گردید. حرف‌‌ها و درد دل‌ها گوشی برای شنیدن یافتند و انگیزه‌ها برای خلق هنر، وسوسه‌انگیزتر شد. به حق، علی‌رغم جوان بودن آن عزیز، شما را برنایی دانا و دانایی پیرتجربه یافتم که دقایق را دریافته و حقایق را لمس نموده‌اید. در مدتی که افتخار همکاری با شما را یافتم، قول‌های‌تان را قول و وعده‌های‌تان را شدنی دیدم. اول لبخندهای‌تان نویدِ شدن می‌داد، بعد حرف‌های‌تان پشت‌بند این شدن‌ها بود. مرام، گلی بود که در باغچه‌ی صمیمیت شما عطرافشانی می‌کرد و صداقت اولین صفت ستودنی شما بود. شخصاً از شما "نه" نشنیدم و "بله" همیشه نوک زبان‌تان را قلقلک می‌داد. خوبی‌های‌تان بسیار و بدی‌های‌تان را نه دیدم و نه شنیدم؛ نسیمی بودید فرحناک و لطافتی حظ‌آفرین. حظِ مضاعفِ من وقتی بود که درخواست‌های مرا در خصوص دغدغه‌هایم راجع به شعر دهلران، به لطف پذیرفتید تا حرمت پیشکسوتان را به نسل نوآمده یادآور شوید:

 

 "ما ز قاضی یسار می‌جستیم

او بزرگی نمود و داد یمین"

 

حق همان است که بگویم: " به‌جا و به‌موقع بر مسند نشستید، نبودن‌ها را بود و بود‌ن‌ها را مستند کردید."

 

گله از آن یار ساعی، بی‌انصافی‌ست؛ که در حد امکانات و به یُمن وسع، هر آن‌چه بود، در طبق "شدن" گذاشتید. سنگ بزرگ برنداشتید؛ هر سنگی را دستی باید، و سنگ‌ها در فلاخن شما به اندازه بود.

اما گاهی ممکن است نکته‌ای از قلم بیفتد، نه از سر عمد؛ که از روی فراموشی. افلاطون، علم را همان تذکر و یادآوری می‌داند؛ این "کمینه" خود را در مقام تذکر نه، در منصب یادآوری، به نکاتی اشاره دارد که ان‌شاء‌الله فرایاد آیند و اگر مقبول آن عقل سلیم واقع شد، ترتیب اثر دهند:

۱. وقتی به‌دلایلی، پیشکسوتی عرصه خالی کرد و خود را به تاق نسیان بُرد، پی‌جویش شوید و دلجویی کنید، که هر آن‌چه او اندوخته، زر مسکوک است و در بازار تجربه به کار آید و گره گشاید؛

۲. انجمن‌های ادبی را به حال خود وانگذاریم، رصد کنیم و استرس‌زایی را که بعضاً از سوی بی‌هنرانِ بُر خورده در انجمن‌ها تولید و موجب آزار اهل ادب می‌شود، بزداییم؛ نگذاریم دلزدگی به دل‌بریدن بینجامد، که فرجامی تلخ و سرانجامی مرگ‌آور برای فرهنگ و هنر به ارمغان آرد؛

۳. نگاه ابزاری به هنرمندان، بدترین رنجی‌ست که بر آنان تحمیل می‌شود، نباید و نخواهیم که در تنگیِ مجال، به سروقتشان رویم و با رفع نیاز، از حالشان غافل شویم؛

۴. انسان‌های نخبه، مجرب و متخصص را با توجه به ژانر هنری، بر مسند انجمن‌ها بنشانید، هرچند مسئولان انجمن‌ها، مولود رای هنرمندانند، اما گویا باند و باندپروری بخشی از این انتخاب را دچار نقصان کرده و لطماتی جبران ناپذیر بر پیکره‌ی هنر وارد کرده است که در نهایت هنرمندان را دچار تفرقه و انشقاق نموده است.

 

امید آن‌که بمانید و باز سرخوشان را نشاط بیافرینید.

برای شما مدیرکل محترم و تمامی همکاران سال آتی را سالی عالی‌تر و پربرکت‌تر آرزو می‌کنم. به همه‌ی شما صمیمانه خسته‌نباشید می‌گویم.

 

 

نظر شما