شاید برای بسیاری از افراد، دنبال کردن دغدغه هنرمندان و مسائل شخصیشان جذاب باشد و امروز با فراگیر شدن فضای مجازی و شبکههای اجتماعی دسترسی به مسائل خصوصی و دغدغههای هر شخص حتی در دورترین نقاط جهان امکانپذیر میشود. در این بین برخی از افراد یا حتی هنرمندان با به اشتراک گذاشتن مسائل خصوصیشان توجه طرفداران خود را جلب میکنند و برخی با بیان دغدغهها و اعتراضات و انتقاداتشان نسبت به مسائل مختلف به اتفاقات جامعه واکنش نشان میدهند و حتی برخی از هنرمندان از صفحه اینستاگرام یا دیگر صفحات مجازی به عنوان یک منبع درآمد استفاده میکنند. در نهایت نمیتوان جایگاه ویژهای که صفحات اجتماعی امروزه در زندگی افراد دارند را منکر شد و این صفحات حتی در تأیین جایگاه هنرمندان در جامعه نیز تأثیرگذار هستند.
خبرگزاری برنا به بررسی صفحه اینستاگرام چند شخصیت برجسته در عالم هنر پرداخته که در ادامه چند پست مهم از پستهای اخیر احسان علیخانی مجری تلویزیون را میخوانید.
مطمئناً احسان علیخانی یکی از محبوبترین مجریهای تلویزیون است. طرفداران علیخانی او را با برنامه «ماه عسل» میشناسند که در آن به موضوعات متنوعی پرداخته شد و به طور کلی این برنامه را که علیخانی سازنده آن بود میتوان برنامهای با دغدغه مسائل انسانی دانست. در صفحه اینستاگرام علیخانی که شخصیت و وجههای خیّر در جامعه پیدا کرده به نظر میرسد این مجری روند فعالیت برنامه «ماه عسل» را خارج از این برنامه نیز ادامه میدهد و معمولاً اشارهای به اتفاقات خیرخواهانه در جامعه دارد که نشان از پیوند این مجری با کاری که انجام میدهد دارد.
همچنین با نگاهی به صفحه اینستاگرام این مجری میتوان به فوتبالدوست بودنش نیز پی برد. او نسبت به اتفاقات فوتبالی کشور نیز واکنشهایی نشان داده که در نوع خود میتواند جالب باشد.
همه چیز از یک اسبابکشی شروع شد! خانواده مهدی مجبور به نقل مکان از تهران به حومه شدند. مهدی که آن زمان ١٦ سال داشت در مدرسه نمونه دولتی درس میخواند و از بچههای ممتاز مدرسه بود. خیلی سریع در دبیرستان جدید جا افتاد، به خاطر علاقهاش به درس مورد توجه معلمین قرار گرفت، اشتیاق زیادی به شرکت در کلاسهای تقویتی نشان میداد و نمیدانست که هر چه شوقش برای درس خواندن و پیشرفت بیشتر شود بچههای دیگر بیشتر با او اختلاف پیدا میکنند. اذیتها و درگیریهای لفظی شروع شد. بعد از مدتی درگیریهای فیزیکی همکلاسیهایش با او برایش اذیت کننده شد، مهدی به ناظم مدرسه اطلاع داد که مورد تهدید و اذیت همکلاسیهایش قرار میگیرد، اما ناظم گمان کرد یک درگیری ساده و کودکانه است. زنگ مدرسه به صدا در آمد، مهدی راهی خانه شد، در بین راه ۶ نفر از همکلاسیهایش با او درگیر شدند و آنچه که نباید میشد اتفاق افتاد!
ناگاه مهدی که آرزوی درس و دانشگاه داشت به یک قاتل تبدیل شد و در عین ناباوری به خاطر یک دعوای بچگانه وارد کابوس و تاریکیای شد که تا امروز ادامه دارد. به تایید مددکاران کانون او بهترین و با اخلاقترین مددجوی آنجاست و در طی این مدت درس خوانده و خوش درخشیده.
مهدی برای بازگشت به یک زندگی جدید و شروع دوباره و تبدیل شدن به یک فرد مفید برای جامعه ( همان که قبل از این اتفاق آرزویش را داشت ) ۲۰۰ میلیون نیاز دارد، او را در سختترین و تاریکترین روزهای زندگیاش تنها نگذاریم و با کمک یکدیگر مهدی را که میتواند برای جامعه مفید باشد به زندگی برگردانیم.
شماره کارت به نام فرخنده جبارزادگان
۶۲۲۱ ۰۶۱۰ ۵۵۴۹ ۶۷۵۸
درگاه برای سهولت در پرداخت :
https://bahamta.com/c/35662-5517
لبخندی که روی صورتمون خشک شد .
به همه بچه ها و کادر فنی خسته نباشید میگم ، البته تیم ما هیچ نقشه ای برای بعد از گل خوردن نداشت و مقصر این باخت خودمون بودیم نه خوب بودن ژاپن ( کاش به جای دویدن دنبال داور ، دنبال توپ میرفتیم)...
ولی بازم دمتون گرم که دو هفته ای دلمونُ شاد کردید
رسیدن تا فینال آسیا هم ، چیزی شبیه معجزه بود با این امکانات و پنجره بسته تیم ، باید تبریک گفت به باشگاه به برانکو و کادرش به همه بازیکنان ، که با چنگ و دندون فینال آوردن به تهران. خسته نباشید و ممنون از تلاشتون
چقدر راحت و ساده میروند کسانی که نسل ما تماشاگرانشان بوده است .
بهرام شفیع از دنیا رفت... روحش شاد
هنوزم زیر بارانِ گلولَس... دارم از غربت اهواز میگم... این طفل معصوم باید فردا میرفت مدرسه اما ...
تسلیت به عزیزانِ اهوازی
به به ، الهی شکر ، ٥ جایزه ، جشن خانه سینما ، تبریک رفقا ، خیلی دوست داشتم امشب اونجا بودم و کلی دست میزدم براتون ، بد شانس بودم و نرسیدم تهران ، خیلی خوشحالم و افتخار میکنم که کنار شما و این فیلم بودم
سلام رفقا ، گفتگو سرکار خانم آزیتا لاچینی( بازیگر و دوبلور ) در برنامه هزار داستانُ دیدم ، بسیار عمیق و تکان دهنده بود ، روایت صادقانه زندگی پر فرار و نشیب این بانو در هشتاد سالگی از زندگیشون و این حجم شگفت انگیز از پذیرش و صبر در برابر بی رحمی زندگی ، و این همه باور و امید در دل ایشان ، که برای امثال من غیر قابل تصورِ این اراده برای پذیرفتن ، عبور کردن و دوباره ساختن ، به احترام ایشان باید کلاه از سر برداشت ، و تمام قد در برابر این بانوی با وقار و متین سرزمینم ، این هنرمند گرانقدر ایستاد.
ممنون از بچه های هزارداستان برای روایت این قصه تاثیر گذار در روزگارِ نامردی
پیشنهاد میکنم این گفتگو رو پیدا کنید و کامل ببینید
مرتضی مهرزاد به عنوان بهترین ورزشکار معلول دنیا انتخاب شد.
مرتضی جان ، بهت افتخار میکنیم ، ١٠ سال گذشت از حضورت در ماه عسل و شروع دوباره زندگیت و چقدر ما خوشحالیم که پسرِ مظلوم و گوشه گیر ، که از حرفهای مردم گوشه خونه سالها پنهان شده بود ، امروز رویِ قله جهان ایستاده ، قصه تو جهانیه برادر ، دوست دارم و بهت افتخار میکنم
خشایار الوند رفت ، باورم نمیشه ، خشایار به همین سادگی رفت ، چه دنیای مسخره و خنده داری داریم خشایار ، چقدر حرص بد قولی آدمها رو خوردی ، دلش بزرگ بود و با معرفت ، راحت بخواب رفیق. دلم گرفت داشتم پیامکامونُ میدیدم ، به این رسیدم ، مُردم برات ...