صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

توضیحات مجری «قند پهلو» درباره اتفاقات رخ داده در این برنامه

۱۳۹۸/۰۱/۱۶ - ۱۰:۳۶:۲۵
کد خبر: ۸۳۰۱۱۵
رضا رفیعی مجری برنامه «قند پهلو» با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش درباره عدم حضور یکی از شرکت‌کنندگان برنامه «قند پهلو» توضیحاتی ارائه داد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، متن پست اینستاگرام رضا رفیعی به شرح زیر است:

دوستانی که دیشب، رفاقت و رقابت گروه دوم برآمده از مراحل ابتدایی و میانی و نیمه نهایی را در مرحله نهایی این سری از قندپهلو به تماشا نشستند(بنا به فرض که مشغول تماشای برنامه خلاقانه و منحصر به قرد عصر جدید نبودند)؛ حتماً و حکماً متوجه یک اتفاق بامزه در این نوبت قندپهلو شدند که از دید حقیر، هم خنده دار بود، هم گریه ناک!... و شاید طنز ماجرا از دل همین تضاد و تناقض هاست که درمی آید. یعنی عزیزی موفق شد که خارج از شعر و شعار، در عین و عمل هم موقعیت طنز ایجاد کند. طنزی گروتسک گونه با چاشنی یی از لبخندی تلخ!

آیتم ها تمام شده بود و باید امتیازها جمع زده می شد که ناگهان در فاصله ضبط دو آیتم، یکی از دوستان شرکت کننده که بسیار هم دوستش می داشتیم و می داریم؛ به یکباره از نتیجه داوری اظهار نارضایتی کرد و گفت من به نتیجه انتخابات اعتراض دارم. اولش خیال کردم الان بشکه جلوش را چپه خواهد کرد و نفت داخلش خواهد ریخت و یک آتشی در منطقه به پا خواهد شد که مپرس!

بلانسبت و بلاتشبیه آتش به اختیارها، یک دفعه به صورت خودجوش و خودکوش و خودخواه، میکروفن منصوبش را باز کرد و از روی یا از لای بشکه ها(روایت ها مختلف است!)پرید اینور بشکه ها و..... پهلوان را زنده خوش است!

هم شرکت کنندگان، هم داوران و هم عوامل پشت صحنه و هم گربه دم در(که هر شب تا داخل استودیو می آمد؛ آنهم بدون آفیش حراست!)؛ چشم ها گرد!

هرچه عجز و لابه کردیم که عزیز دل برادر!.. این که نشد شیوه مدنی یک اعتراض سالم. پس طرح گفتگوی تمدن ها چی شد؟...احترام به مخاطب چی؟! این حرف حضرت سعدی چی که گفت: دلایل قوی باید و معنوی/نه رگهای گردن به حجت قوی؟!

افاقه نکرد که نکرد. کیفش را برداشت و رفت. شاید زیر لب می خواند: از برت دامن کشان، رفتم ای نامهربان.....رفتم که رفتم!

به این دوست عزیز طنزپرداز اهل گل و گلزار گفتم که من با بینندگان شفافم و اگر شما نمانید و نگویید؛ خودم ماجرا را توضیح خواهم داد. شنیده یا ناشنیده، در رفت!... در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن!

عزیزی اهل شعر و ادب و احترام، و کارشناس امور اقتصادی و ادبی؛ محبت کرده رهنمود داده که کاش "مدیریت بحران" می کردید، نمی گذاشتید مخاطب بفهمد. یک دلیلی برای غیبتش می آوردید که بیننده متوجه اصل ماجرا نشود. و افزودند: هر راست، نشاید گفت!

یعنی رسماً بنده را به ماستمالی و دروغ تحویل مخاطب دادن دعوت فرمودند. از بس عادت کردیم در طول تاریخ که با هزار و یک توجیه خودساخته و من در آوردی، دروغ و پنهان کاری خود را توجیه و تفسیر کنیم. حال آن که در نگاه من، باید با مخاطب شفاف بود...

نظر شما