با علیاکبر قربانی، نوازنده، آهنگساز و رهبر ارکستر، در روزهای پایانی سال و در حاشیه جشنواره موسیقی فجر به بحث و گفتوگو درباره چگونگی روند موسیقی در ایران و چالشهای پیشروی آن نشستیم و او با صبوری و دقت به سوالات ما پاسخ داد و درباره فعالیتهای خود در عرصه هنر و دغدغهها و شکوایههای موسیقی گفت: از آنجا که در مورد جشنواره موسیقی فقط دو کنسرت را توانستم بروم شاید خیلی نتوانم درباره چگونگی روند آن صحبت کنم اما باید بگویم امسال بخش رقابتی از جشنواره حذف شده بود که میتواند جنبههای مثبت داشته باشد، یعنی رقابتهای جشنواره معمولا حرف و حدیثهای زیادی دارد و اینکه فقط این جشنواره صرفاً برای اجرای موسیقی باشد مخصوصا اینکه امسال تمرکز روی آهنگسازان ایرانی بود یک نکته مثبت این جشنواره به حساب میآمد اما در مورد فعالیت خودمان، ما امثال یک ارکستری را تشکیل دادیم با سازهای ملی ایرانی، یا همان سازهای دستگاهی که به خوانندگی وحید تاج و نوازندگی ویلن امین غفاری و نقاره از سازهای آدربایجانی به نوازندگی وحید اسدالهی به روی صحنه رفت. بعد از قزاقستان و اجرای خیابانی بوستان آب و آتش با صدای محمد معتمدی این سومین اجرای رسمی ما بود که برگزار شد.
قربانی درباره لزوم برگزاری جشنواره موسیقی فجر آن هم با وجود انتقادهای بسیار در باره نحوه برگزاری آن، گفت: بودن جشنواره آن هم جشنواره موسیقی فجر به نظر من اهمیت زیادی دارد چون از لحاظ موسیقیایی میشود گفت بزرگترین رویداد هنری است که هر ساله برگزار میشود. بودن جشنواره میتواند امتیازات زیادی داشته باشد. کسب تجربه است برای نوازندههای جدید و آهنگسازان ما و همچنین پل ارتباط موسیقی شناس های ما با نوازندههای وگروههای خارجی و آشنا شدن با موسیقی و تکنیک آنهاست.
وی افزود: اگر سیاستهای برگزاری جشنواره موسیقی بر این منوال پیش برود، یعنی هم پیشکسوتان در جشنواره وجود داشته باشد هم جوانان، حالا این نیاز به یک مدیریت خیلی دقیق و منظم دارد. گروههایی که دعوت میشوند کیفیت بالایی داشته باشند. و گروههایی که اینجا انتخاب میشوند باید خیلی با دقت عمل کنند. یعنی هم به جوانان میدان داده شود و هم بهترینهای آنان انتخاب شود پیشرفت خوبی خواهد داشت. حالا اینکه چقدر جشنواره به این هدف رسیده است، حرف و حدیث زیاد است و خیلیها در انتخاب کنارهگیری کردند.
وی درباره ادغام شدن این جشنواره با موضوع انقلاب و ایام دهه فجر گفت: جشنواره حدود 4 سال به عنوان جشنواره سرودهای انقلابی برگزار شد یعنی مناسبت آن ماه بهمن و پیروزی انقلاب بوده و بعد از چهار سال نامش تغییر کرد. درست است که من خیلی از اساتید را میبینم که به خاطر همین عنوان خیلی دوست ندارند در این جشنواره شرکت کنند و ما امسال هم این موضوع را دیدیم. یعنی خیلی از موزیسینهای شاخص و برجسته ما در جشنواره حضور نداشتند. یکی از مشکلاتی که جشنواره دارد و در واقع هنرمندان با سیستمی به این شکل آشتی نیستند و دوست ندارد در این رویداد هر چند بزرگ هنری شرکت داشته باشند.
قربانی درباره رویکردهای مختلف سلیقهای و ورود کردن آنها به نوع برگزاری جشنواره موسیقی گفت: بعد از 24 سال تکرار باید سمت و سوی این جشنواره مشخص شده باشد و به یک سیستمی رسیده باشد و مدیرانی که میآیند طبق سیستم عمل کنند که امروز اگر راه خودش را پیدا کرده بود این مشکلات پیش نمیآمد اینکه سیستم مشخصی ندارد هر کسی هم به عنوان مدیر جشنواره انتخاب میشود سلیقه خودش را اعمال میکند و این میتواند یکی از ایراداتی باشد که جشنواره دارد. یعنی یکسری سیاستهای مشخص باشد و مدیران ببینند عملکردشان طبق آن به چه صورت است.
عضو شورای فنی ملی ارکستر ایران افزود: مشکلات زیادی به کل نظام موسیقیایی ما از جمله عدم سازماندهی آهنگسازان و استفاده از پتانسیلها برای رشد موسیقی ملی کشورمان وارد است. ما هیچ برنامهای برای این کار نداریم. نهادهای هنری و وزارت ارشاد باید در کلیت موضوع برنامهای بریزند که به آهنگسازان سفارش بدهند تا موسیقی ایرانی بنویسند. نه فقط جشنواره، ما این سیستم را نداریم و این لطمه بزرگی به موسیقی کشورمان میزند. ما رپرتوار مناسبی نداریم و اگر یک ارکستر کلاسیک بخواهد این را اجرا کند تعداد زیادی کار نداریم و کارهایی که نوشته شده آهنگسازان بر اساس ذوق و سلیقه و احساس شخصی خودشان نوشتند.
رهبر ارکستر ملی گفت: کسی که میخواهد روی صحنه برود با مشکل نبود قطعات تازه و خلاقیت موسیقایی مواجه میشود. اگر یک کنسرت تشکیل شود و بخواهد یک رپرتوار استاندارد اجرا کند تعداد رپرتوار آن خیلی محدود است یعنی ما چند آهنگساز بیشتر نداریم که رپرتوار داشته باشند بنابراین یا باید از همان رپرتوارها استفاده کنیم یا اینکه سفارش بدهند و آثار جدید بسازند. این معمولا باید سرمایهگذاری شود و ارشاد و نهادهای فرهنگی باید برای این کار هزینه کنند. به آهنگسازان سفارش دهند تا کارهای جدید بسازند. سفارش که نیست، آهنگساز هم حقوق مادی و معنویش رعایت نمیشود و آهنگساز نمیتواند کار بنویسد چون درآمدی از آن ندارد.
وی گفت: بنابراین هر ارکستری که میخواهد کاری بزند ناچار است که از همان رپرتواری که وجود دارد استفاده کند و میافتد در یک دوره و تکرار.
علیاکبر قربانی در پاسخ به این سوال که برای موسیقی در ایران چه آیندهای را پیشبینی میکند، گفت: من به آینده موسیقی کشورمان خوشبین نیستم، دلایل مختلفی وجود دارد، یک دلیل اصلی آن این است که موسیقی ما دارد به سمت تجاری شدن میرود. درست است که از موسیقی و هنر یک بخش بیزینس وجود دارد و میشود از آن تجارت کرد و پول درآورد ولی وقتی صرفا برای پول درآوردن و تجارت استفاده میشود، معضلات بزرگی به وجود میآید. ما میبینیم که کنسرتگذاران ما میآیند و یک سری ستاره پوشالی درست میکنند و روی آنها تبلیغات میکنند. مثلا خوانندههایی که اصلا سواد موسیقی و صدای درستی ندارند و اصلا استاندارد این کار را ندارند و روی اینها سرمایهگذاری میکنند و اینها را روی صحنه میآورند و کنسرتهایشان هم خوب میفروشد و پول درمیآورند. و تاریخ مصرفشان تمام میشود و سراغ دیگری میروند.
وی افزود: این تجاری شدن و افتادن موسیقی ما به دست کنسرتگذارانی که ارزشی برای جنبه هنری موسیقی قائل نیستند باعث شده که روز به روز سطح هنری موسیقی ما افت کند. و همین راه هم ادامه داد.
قربانی درباره جایگاه خواننده و میزان اهمیت حضور آن در ارکستر و گروههای موسیقی گفت: خواننده جایگاه سولیست یک ارکستر دارد نه همه کاره. اینجا این طور است که اگر خوانندهای اثر یک آهنگساز را بخواند، همه آن اثر را به نام خواننده میشناسند در صورتی که خواننده یک مجری است. مثل یک نوازنده آمده و آن کار را اجرا کرده است. البته سولیست مهمی است اما صاحب نظر نیست. ما خیلی از آهنگسازان را داریم که بعد از اینکه فوت میکنند مردم آنها را میشناسند. هنرمند وقتی از دنیا برود چه نیازی دارد که یادش کنند؟ البته رسانهها مثل تلویزیون، رادیو و... خیلی در این موضوع موثر هستند و نوازندهها و ساز را نشان نمیدهند و آموزش درستی در موسیقی وجود ندارد و تمام تمرکز رسانهها روی خوانندههاست. مردم هم همین را یاد میگیرند، ما هر چه به خورد مردم بدهیم همان را به ما پس میدهند. وقتی هیچ سیستم درستی وجود ندارد موسیقی ما روز به روز پس رفت میکند.
این استاد دانشگاه درباره شیوههای آموزشی آکادمیک در حوزه موسیقی و نقص روند آموزشی در ایران گفت: ما اگر نگاه کنیم به موزیسینهای گذشتهمان و ببینیم موزیسینهای ما شاگرد چه کسانی بودند؟ شاگرد کسانی مثل روح الله خالقی، علی نقی وزیری، استاد صباح که شاگردانشان میشوند همایون خرم، فرامرز پایور، فرهاد فخرالدینی و هم دیگر استادان،یعنی معلمهای بزرگی داشتیم که شاگردانی تحویل جامعه دادهاند که هر کدام یک وزنهای در موسیقی ایرانی هستند. این روند ادامه داشت و زمانی که هنرستان شروع به فعالیت کرد اتفاقات خیلی خوبی میافتاد. اما باید بگویم که متأسفم و الان سطح آموزش دانشگاه انقدر پایین آمده که خیلی از استادان هستند که هنوز رزومه کاری قابل ارائهای ندارند ولی در دانشگاه تدریس میکنند. باز هم یک مشکل سیستمی اینجا وجود دارد یعنی وقتی که مثلا دانشگاه علمی کاربردی تشکیل میشود ولی هیچ امتحان ورودی ندارد و هر دانشجویی میتواند با هر سطح سوادی وارد دانشگاه شود، در هر مقطعی، کاردانی یا کارشناسی و با یک کادر آموزشی که بسیاری از آنها ممکن است هنوز به آن سطح استاندارد معلمی نرسیده باشند. و همین قضیه در آموزشگاههای ما هست. میبینیم که در ارکسترها نوازندههایی هستند که خیلی ضعیف هستند ولی در آموزشگاهها به کودکان ما تدریس میکنند.
وی افزود: ما اگر نگاه کنیم به موسیقی کشورهای همسایه و نه اروپا، آنقدر در موسیقی پیشرفت کردند و موسیقی در دل مردم جا دارد و مردم با یک سطح استاندارد بالا موسیقی را میشناسند و تمام آهنگسازان و خوانندههایشان را میشناسند، نوازندههایشان را میشناسند و اینها را افتخارات خود میدانند. مثلا در آذربایجان یک گورستانی هست به اسم گورستان افتخارات، فقط هنرمندان حق دارند که آنجا دفن شوند. برخی آدمهای دولتی این را برای خودشان افتخار میدانند. و اجازه نمیدهند که افراد سیاسی در آنجا جای پیدا کنند.
همه کشورهای پیشرفته و کشورهایی که پیشرفت خوبی در فرهنگ کشورشان را کردند برای فرهنگ و هنرشان پول خرج میکنند. مشکل ما این است که میخواهیم از فرهنگ و هنرمان پول دربیاوریم. تا زمانی که سیاست ما این باشد، نه تنها موسیقیمان که تمام هنرهایمان رو به پس رفت است. مشکل عمده ما این است. وقتی قانون وجود نداشته باشد هر کس با سلیقه خود عمل میکند.
قربانی درباره نحوه اجرای قوانین حقوق هنرمندان به عنوان بانیان فرهنگی در کشور گفت: قانون حقوق مولفین و مصنفین سال 48 تصویب شد ولی هیچ وقت رعایت نشد. تنها در ایران است که حق کپی رایت وجود ندارد. وقتی قانون حمایت نمیکند افراد هم سلیقهای عمل میکنند. این نیاز به یک رسیدگی دولتی دارد که دولت و وزارت ارشاد قانون را پیگیری کنند که حق و حقوق نوازندهها، آهنگسازان و... سر جای خود باشد و اثر کسی را بدون اجازه کسی اجرا نکنند و اگر اجرا کردند حقوق معنوی و مادی به ایشان تعلق بگیرد.
در پایان از علی اکبر قربانی درباره فعالیت ها و اجراهای تازه او در سال جدید جویا شدیم و او گفت: ما برای آخر امسال به احتمال زیاد دو اجرا با ارکستر سازهای ملی داریم و امیدواریم که کار به انجام برسد. ضمن اینکه من یک کنسرتی سال گذشته آماده کردم که در سوئد اجرا شد به سرپرستی آقای هومن خلعتبری و امسال هم در جشن تیرگان به مناسبت جشن نوروزی ایرانیان در تورنتو برگزار میشود. و دو هفته دیگر قبل از نوروز برگزار میشود. با ارکستر "وی" که یک ارکسترایرانی سوئدی هست و سرپرست آن آقای هومن خلتعبری است و مدیر ارکستر هم آقای پیمان میراماسیک است. قرار بود من هم در این جشنواره به عنوان آهنگساز حضور داشته باشم ولی به خاطر مشکلات و به این دلیل که سفر کاری دارم این امکان نبود. انشاءالله دو کنسرت در اروپا خواهیم داشت. که رهبری آن را به عهده خواهم داشت.
قربانی گفت: تعطیلات نوروزی اگر این سفر را برویم در اواسط هفته اول به ایران برمیگردم.
موسیقی در سالی که گذشت ...
حاشیهها حول و حوش موسیقی پاپ بود، چیزهایی که اصلا خوشایند نبود پلیبک کردن خوانندهها بود، ناکوک بودن صداها و کیفیت خیلی خیلی پایین اجراها بود و متأسفانه چون ما این موسیقی سطح پایین را (موسیقی سطح پایین از ژانر پاپ) را به مردم ارائه میدهیم، مردم هم این را قبول میکنند. موسیقی پاپ موسیقی بسیار خوبی است ولی متأسفانه در کشور ما روز به روز سطح آن پایین میآید. البته چند کنسرت خوب پاپ داشتیم و نمیخواهم بگویم همه دوستان ضعیف عمل کردند. کنسرتهای پاپ هم به ندرت خوب انجام شدند. من به کنسرت پاپ اشاره میکنم چون موسیقی پاپ مخاطب زیادی دارد ، در همه کشورهای دنیا این گونه است. یک موسیقی سبک است و مردم هر روز با این موسیقی درگیر هستند و اگر در موسیقی پاپ سطحمان پایین بیاید تأثیرش را در موسیقیهای دیگر میگذارد.