صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

کاسبی از سیل برای مردم نان ندارد

۱۳۹۸/۰۱/۱۷ - ۱۲:۵۹:۴۷
کد خبر: ۸۳۰۵۳۵
پژمان گرامی- تحلیلگر مسائل سیاسی

بعد از وقوع سیل در استانهای گلستان، لرستان و خوزستان و دیده شدن مسئولین نهادهای مختلف در قاب تلویزیون و کادر دوربین های رسانه ها یک بار دیگر بحث مدیریت بحران رایج شده و هر گروه و دسته و نهادی تلاش می کند، با مبنا قرار دادن مدیریت بحران، دیگری را ناکارامد یا نا آشنا به  مدیریت بحران معرفی کند.

واقعیت  اما این است که در کشور ما مدیریت بحران نه حل مسئله که جمع کردن آن است. به عبارتی ما بحران را مدیریت نمی کنیم بلکه بر مبنای آن مدیریت می کنیم. تا زمانی که سیل در شیراز یا آق قلا رخ نداده بود در هیچ کدام از برنامه ها  و سیاست ها نشانه ای از معرفی سیل و خطرات و اقدامات پیشگیرانه آن وجود نداشت. تا زمانی که مثلا گرد و خاک خوزستان صدای همه را در نیاورده حرفی در مورد آن شنیده نمی شود یا موارد دیگری از این دست که همه کم و بیش با آن مواجه بوده ایم.

در بحث مدیریت بحران دیده ایم که مسئولان با ابراز ناراحتی از وقوع حوادث به مردم قول می دهند که به رغم وجود کمبودها و کاستی ها در اسرع وقت خسارات های وارده را جبران کنند، اما حتی  با گذشت چند سال بعد از وقوع بحران همچنان درگیر رتق و فتق اموری هستند که ریشه آن عدم فهم درست مدیریت بحران است که از موازی کاری تا عدم آموزش مردم و جامعه از مناسب دیدن زمان وقوع بحران و گرفتاری مردم برای تسویه حساب های خطی تا خود مطلق پنداری و انحصار و گرایش به تمام کردن کار به نام خود را شامل می شود.

جالب اینکه به این گونه حوادث دیگر نمی توان عنوان بحران داد چون از فرط تکرار به خاطر عدم ریشه یابی درست و جمع کردن به جای حل کردن تبدیل به رویه طبیعی شده و همین پریشانی و چند گانگی در مسائل نرم افزاری و سخت افزاری باعث شده که حجم خسارت و آسیب دیدگی به خاطر غافل گیری بیشتر شود. نه زلزله سیاسی بود و نه سیل ابزاری برای بهره برداری سیاسی که گروهی زنگ انتخابات آینده را بر دیوار های فروریخته آق قلا و معمولان و پلدختر به صدا در بیاورند، آن چیزی که جامعه را تهدید می کند و اعتماد مردم به نهادها و دستگاه های اجرای و حاکمیتی را کمرنگ می کند خطر تکرار و تبدیل شدن بحران و گرفتاری به رویه به خاطر عدم ریشه یایی و عدم فهم درست از چرایی و دلیل وقوع آن است.

همه می دانیم که دولت ناکارامدی ها و ضعف هایی در عملکرد خود دارد اما رویکردی که به رغم ضعف ها و عصبانیت ها از عملکرد دولت به دنبال آن است که دولت را متهم ردیف اول معرفی کند و همه تقصیر ها را متوجه او کند، در نهایت شکست خواهد خورد؛ چرا که برای حامیان این رویکرد هدف مردم نیستند بلکه پیروزی در معادلات قدرت و انتخابات آینده است. نگاه مردم لزوما منطبق با نگاه عناصر سیاسی نیست. آنچه برای مردم مهم است بر داشته شدن باری از دوش زندگی های شکننده شان است که روزی زلزله، روز دیگر سیل و زمان دیگری گرانی و بیکاری بر آن سنگینی می کند. در این میان چه سپاه و چه ارتش و چه دولت خدمتگزاران مردمی هستند که معیار مقبولیت و محبوبیت نظام را در سرعت و کیفیت کمک رسانی می دانند. باید آگاه شد اکنون فرصت دستگیری از مردم آسیب دیده است نه بهانه ای برای مچ گیری جناح ها و گروه های سیاسی از یکدیگر که البته بعدا دستگاه قضایی و نهاد های نظارتی باید بررسی کنند که قصور از که بوده و مقصر کیست. جان مردم، زندگی مردم، آینده مردم و روان مردم ابزار مناسبی برای اینکه گروه های سیاسی از خجالت هم دربیایند، نیست.

کاسبی از سیل شاید برای بعضی ها آب داشته باشد اما برای مردم نان ندارد.

نظر شما