صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

ناگفته‌های تنها زن شعبده باز ایران

۱۳۹۸/۰۲/۱۹ - ۰۸:۵۹:۰۹
کد خبر: ۸۴۳۹۳۷
ناگفته‌های تنها زن شعبده باز کشور از فراز و نشیب‌های حرفه متفاوتش را می‌خوانید.

 به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛شعبده‌بازی یک فن و یک هنر است که با حقه‌ای کوچک بیننده را شگفت‌زده می‌کند. این ‌روزها با پخش برنامه عصر جدید و اجرای شعبده‌بازهای مختلف، موضوع تردستی و ذهن خوانی و قدرت‌های ‌ماورایی، ذهن تماشاگرانش را به خودش مشغول کرده است.

«سایه رحمتی» شعبده‌باز ٣٢ ساله اهل مشهد که ‌تنها زن شعبده‌باز در ایران است با هدف مبارزه با خرافات این حرفه را دنبال می‌کند. او که همه رمز و ‌رازهای سخت‌ترین تردستی‌ها را هم کشف کرده با جرأت می‌گوید که همه کارهای عجیب و غریب ‌روی صحنه رازهای شعبده‌بازی هستند نه قدرت ذهن خوانی. با همه اینها در چند وقت اخیر که ادعای ‌داشتن قدرت منتال و ذهن خوانی در بین شعبده‌بازها مد شده او هم هر روز از مردم پیغام‌هایی دریافت ‌می‌کند که می‌خواهند برای‌شان پیشگویی کند.

درحالی‌ که این ادعاهای واهی می‌تواند هنر شعبده‌بازی ‌را به حاشیه ببرد و جریان انحرافی در جامعه به راه بیندازد، اما ظاهرا هنوز چندان مورد توجه مسئولان قرار ‌نگرفته است. هرچند که یکی از اصلی‌ترین دلایل رشد چنین جریان‌هایی نبود صنف و اتحادیه‌ای است که ‌باید روی کارهای این‌چنینی نظارت داشته باشد. در این گفت‌وگو سایه رحمتی هم از نداشتن صنفی رسمی ‌برای حمایت از شعبده‌بازها گلایه می‌کند و از مصائب و مشکلات شعبده‌بازی می‌گوید.‌

اولین زن شعبده‌باز هستی یا تنها زن شعبده‌باز در ایران؟

نمی‌توانم بگویم اولین زن شعبده‌باز ایران هستم، اما من تنها زن شعبده‌بازی هستم که به صورت مستقل روی صحنه می‌روم و آقایان دستیار من هستند.

بین چند شعبده‌باز؟

آمار رسمی می‌گوید ٣‌هزار نفر، اما من فکر می‌کنم خیلی بیشتر از اینها باشد. الان شعبده‌بازهایی روی صحنه می‌روند و اجرا می‌کنند که در این ١٣، ١٤سالی که به صورت حرفه‌ای کار می‌کنم، اکثریت‌شان را نمی‌شناسم و مشخص است که تابه‌حال در آمار تعداد شعبده‌بازها قرار نگرفتند.

اتحادیه یا صنفی ندارید که زیرنظر آنها فعالیت کنید و به این مشکلات رسیدگی کنند؟

آقای بهروز کریمی معروف به پریستو یک انجمنی برای شعبده‌بازها تشکیل داده‌اند اما در واقع جای رسمی نیست که بتوانند همه را نظارت کنند و فقط درحدی است که درددل‌ها را گوش می‌دهند.

طبیعتا با فضای رقابت‌های ناسالمی که معتقدی بین شعبده‌بازها وجود دارد، ایجاد یک اتحادیه با دستورالعمل و قوانین مشخص لازم به نظر می‌رسد. ولی مشخصا منظورت از رقابت‌های ناسالم در حرفه شعبده‌بازی چیست؟

ببینید ابزار شعبده‌بازی فوق‌العاده گران شدند. بنابراین یک‌نفر مثل من براساس هزینه‌هایی که برای کارش کرده، یک نرخی را برای یک سانس اجرا به برنامه‌گذار می‌دهد ولی یک شعبده‌باز دیگر یک نرخ ارزان‌تر از من می‌دهد که کار را از من بگیرد. خب طبیعتا برنامه‌گذارها سراغ کسانی می‌روند که ارزان‌تر می‌گیرند و همکاران من حاضرند با یک‌پنجم این مبلغ کار کنند ولی اجازه کار به یک‌نفر دیگر را ندهند.

نرخ یک‌ساعت اجرای شعبده‌بازی روی صحنه چقدر است؟

من ٣‌میلیون تومان می‌گیرم ولی الان شعبده‌بازهایی هستند که با ٥٠٠‌هزار تومان یا حتی ٥٠هزارتومان هم روی صحنه می‌روند. کلا قیمت ثابتی نداریم، برای همین است که اگر یک صنف و اتحادیه رسمی داشتیم، می‌توانست روی نرخ‌ها نظارت کند و این فضای ناسالم رقابتی را از بین ببرد.

به عقب‌تر برگردیم، به ماجرای شعبده‌بازشدنت. اصلا چه شد که تصمیم گرفتی تردست شوی؟

از کودکی دوست داشتم کاری انجام دهم که همه را شگفت‌زده کنم. آن زمان در برنامه «دیدنی‌ها» که از تلویزیون پخش می‌شد، یک شعبده‌بازی را نشان می‌داد و من خیلی جذب کارهایش شدم. بعد یکی دوتا وسیله تهیه کردم و در مدرسه چند اجرا انجام دادم و خلاصه در این مسیر افتادم.

اولین‌باری که به صورت جدی روی صحنه شعبده‌بازی انجام دادی، چند سالت بود؟

١٧سال.

خانواده‌تان با کارتان مشکل نداشتند؟ مثلا به خاطر باورهایی که در این هنر وجود دارد و این‌که همه همکارانت در ایران مرد هستند، مخالف باشند که وارد صنف تردست‌ها شوید.

اولش بشدت مخالف بودند ولی کم‌کم وقتی اجراهایم را دیدند و توضیحاتی که از علایق و هدف‌هایم به آن دادم، با این موضوع کنار آمدند.

به نظرت در شعبده‌بازی چه هدف مثبتی را می‌شود دنبال کرد؟ چون ظاهرا بیشتر شبیه سرگرمی به نظر می‌رسد و حتی عده‌ای معتقدند ماهیتش فریبانه است و در واقع بیننده فریب می‌خورد و این جنبه بدآموزی دارد.

یکی از هدف‌های من این است که در شعبده‌بازی با خرافات مبارزه کنم.

چطوری؟

من در یکی از شهرهای کوچک استان خراسان بزرگ شدم و مردم آن‌جا متاسفانه خیلی به رمال‌ها و دعانویس‌ها اعتقاد داشتند. یادم است که حتی اگر بچه‌های‌شان سرما می‌خوردند، او را دکتر نمی‌بردند و اولین کاری که می‌کردند، بچه را می‌بردند پیش دعانویس و رمال. وقتی با شعبده‌بازی آشنا شدم، دیدم همه این کارهایی که رمال‌ها انجام می‌دهند را یک شعبده‌باز در قالب تردستی می‌تواند انجام دهد، اما بعضی از شعبده‌بازها هم به این باورها در جامعه پروبال می‌دهند و می‌گویند که ما قدرت جادویی داریم و حتی می‌توانیم ذهن‌خوانی کنیم، اما من همیشه به همه توضیح می‌دهم که من هیچ انرژی یا نیروی خاصی ندارم و پشت همه کارهایم یک حقه است.

مدرکی هم در زمینه شعبده‌بازی دارید؟

بله، من عضو انجمن شعبده‌بازان جهان هم هستم.

سخت‌ترین شعبده‌ای که تا به حال انجام دادی چه کاری بود؟

فرار از طناب دار.

حقه‌اش چیست؟

یک طنابی است که هیچ درز و هیچ چیزی ندارد و دور گردنم می‌پیچم. بعد از دو تا تماشاچی می‌خواهم که روی صحنه بیایند و با همه قدرتشان طناب را بکشند، درحالی‌که آنها طناب را می‌کشند، من خودم را خلاص می‌کنم.

یکی از قدیمی‌ترین شعبده‌بازی‌ها همان خرگوش‌ها و کبوترهایی بودند که از داخل کت و کلاه شعبده‌باز درمی‌آمدند. هیچ‌وقت هم نتوانستم بفهمم چطور این اتفاق می‌افتاد و حقه‌اش چه بود. کلاه و کت دوجداره می‌پوشند و در یک جداره دیگر خرگوش را درمی‌آورند. (می‌خندد)

خارق‌العاده‌ترین تردستی که تا به حال دیدی و نتوانستی حقه‌اش را کشف کنی، چه شعبده‌بازی بوه؟

راستش من به جرات می‌توانم بگویم که همه حقه‌های شعبده‌بازی را می‌فهمم، ولی یک کاری بود که دیوید کاپرفیلد در سالن روی سر تماشاچیان پرواز می‌کرد و این پرواز به قدری واقعی بود که همه شگفت‌زده شدند، ولی خب حقه‌اش این بود که یک‌سری نوارهای مخصوص نامرئی داشتند و یک‌جورایی حالت مکانیکی دارند و می‌تواند به وسیله آنها پرواز کند.

وقتی مردم تو را به‌عنوان یک زن شعبده‌باز روی صحنه می‌بینند، چه واکنشی دارند. به‌هرحال تا قبل از این در ایران شعبده‌باز زن نداشته‌ایم.

تنها دلیلی که عاشق این هنر هستم، نگاه تمجیدآمیز مردم بوده، خیلی وقت‌ها قبل از این‌که روی صحنه بروم، مجری اعلام می‌کند که یک شعبده‌باز می‌خواهد برنامه اجرا کند و مردم توقع ندارند یک زن روی صحنه برود، ولی وقتی می‌بینند قرار است من شعبده‌بازی کنم، خیلی برایشان جالب است.

به عنوان یک زن پیشنهادی برای زنانی که به کار شعبده‌بازی علاقه دارند، دارید؟

اصلا تشویق‌شان نمی‌کنم که شعبده‌باز شوند، مگر این‌که واقعا عاشق این کار باشند.

چرا؟

کار کردن در کنار ٢هزار و خرده‌ای شعبده باز مرد که هیچ‌کدام‌شان را نشناسی، اما هر روز یک نفرشان برایت حاشیه درست کند، کار سختی است. همان فضای رقابت ناسالم که عرض کردم.

وقتی ماجرای رقابت‌های ناسالم بین شعبده‌بازها را توضیح دادی، به نظر می‌رسید در این فضا جنسیت خیلی مطرح نیست و کلا عده‌ای برای این‌که کار بگیرند، نرخی کمتر از همکاران‌شان می‌گیرند، ولی ظاهرا مسأله جنسیت هم برایت دردسرساز بوده. درست است؟

بله، پشت‌سرم می‌گویند تا وقتی که آقایان هستند این خانم به چه جراتی شعبده‌بازی می‌کند؟

منبع:شهروند

 

نظر شما